شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۷
الیف شافاک: دموکراسی یک اکوسیستم شکننده است

الیف شافاک، نویسنده شناخته‌شده ترکیه‌ای، در گفت‌وگو با رادیو ان.پی.آر از دموکراسی و آزادی بیان می‌گوید.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از رادیو ان.‌پی.آر - الیف شافاک، نویسنده شهیر ترک‌تبار و خالق رمان پرفروش «ملت عشق» در سخنرانی تد به صحبت از آزادی بیان و دموکراسی پرداخته و رادیو ان.پی.آر در بخش تد تاک، ضمن مصاحبه با او بخش‌هایی از صحبت‌های او در این سخنرانی را ارائه کرده است.

وقتی می‌گویم آزادی بیان، برایتان چه معنایی دارد؟ چطور آن را تعریف می‌کنید؟
فکر می‌کنم یکی از ارکان بسیار مهم دموکراسی است. آن‌طور که من می‌بینم، برای یک دموکراسی، وجود داشتن، نجات پیدا کردن و شکوفا شدن، تنها رای‌گیری کافی نیست. مطمئنا به حکومت قانون، جدایی قدرت، رسانه آزاد و متنوع و علاوه بر آن حقوق اقلیت‌ها نیازمندیم. همه این مولفه‌ها با هم یک دموکراسی سالم را تشکیل می‌دهند.

و نظرات الیف تنها از فهم تئوری او از دموکراسی نشئت نگرفته. این‌ها در واقع از تجربیات خود او در ترکیه می‌آید. 
وقتی «حرامزاده استانبول»، یکی از اولین رمان‌هایم را منتشر کردم، که درباره نسل‌کشی ارمنیان بود، بنا به ماده ۳۰۱ توسط دادگاه متهم شدم به اهانت به ترک بودن. ماده ۳۰۱ شامل حال کسانی می‌شود که به خود این جرات را می‌دهند که درباره برخی قسمت‌های سیاه تاریخ عثمانی صحبت کنند. چرا ما نباید با برخی از غم‌انگیزترین لحضات تاریخ‌مان مواجه شویم و همینطور قشنگی‌هایش را جشن بگیریم؟ چرا نمی‌توانیم برخورد ظریف‌تری داشته باشیم؟ در نتیجه بسیار خطرناک است وقتی برگزیدگان کشور تصمیم می‌گیرند که چه چیزی می‌تواند گفته شود، چه چیزی می‌تواند نوشته شود و نسخه رسمی خود را از وقایع به کل جامعه تحمیل کنند.

دادگاه الیف در سال ۲۰۰۶ تشکیل شد. او تبرئه شد، اما در بیش از ۱۰ سال گذشته وضعیت در ترکیه حتا بدتر هم شده. رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور این کشور، قدرت را استحکام بخشیده است. 
و چیزی که ما در ترکیه می‌بینیم سقوط ساختار موجود دموکراسی است. ما هیچوقت دموکراسی مناسبی نداشتیم. همیشه بی‌ثبات بوده، همیشه زخم‌خورده بوده، اما هیچوقت به این بدی نبوده است. و متاسفانه، به عنوان انسان، ما مایلیم که فکر کنیم تاریخ همیشه رو به جلو در حرکت است و فردا قرار است مترقی‌تر و پیشرفته‌تر از امروز باشد. اما لزوما مساله این نیست. و وقتی به کشوری نظیر ترکیه نگاه می‌کنیم، می‌فهمیم که تاریخ می‌تواند به عقب برگردد.

آیا ترکیه یک داستان عبرت‌انگیز برای بقیه جوامع و کشورهایی است که شروع کرده‌اند به زیر سوال بردن ارزش آزادی بیان؟
فکر می‌کنم ترکیه از راه‌های زیادی یک مطالعه موردی خیلی مهم است و در حقیقت درس‌های مهمی با خود دارد. تا مدت‌ها بسیاری از مردم تصور می‌کردند که بخش‌هایی از دنیا، یعنی غرب و کشورهای توسعه‌یافته سرزمین‌های امن، باثبات و استواری هستند و بقیه دنیا، به طور خاص منطقه‌ای مثل خاورمیانه بی‌ثبات‌اند. در واقع، ما در دوران بی‌ثباتی زندگی می‌کنیم که در آن دیگر از زمین زیر پایمان مطمئن نیستیم.
من فکر می‌کنم دنیایمان پر است از چالش‌های بی‌نظیر. و این با یک واکنش منفی احساسی همراه است، چون در مواجهه با تغییرات سریع، بسیاری از افراد آرزوی پایین آوردن سرعت آن را دارند. و وقتی غرابت زیادی به وجود می‌آید، مردم آرزوی آشنایی دارند. و وقتی همه چیز زیادی گیج‌کننده می‌شود، بسیاری از مردم سادگی را طلب می‌کنند. این یک نقطه بسیار خطرناک است، زیرا به طور دقیق همان‌جایی است که عوام‌فریب وارد می‌شود. عوام‌فریب می‌داند که احساسات جمعی چطور کار می‌کند و او چطور می‌تواند از آن‌ها سود ببرد. او به ما می‌گوید که همه ما به قبیله‌های خودمان تعلق داریم. و به ما می‌گوید اگر با یکنواختی احاطه شویم در امنیت بیشتری خواهیم بود. در سرتاسر دنیا وقتی به حرف زدن عوام‌فریب‌ها نگاه می‌کنیم و می‌بینیم چطور الهام‌بخش جنبش‌ها می‌شوند، فکر می‌کنم همه آن‌ها یک ویژگی بی‌چون و چرای مشترک دارند. آن‌ها به شدت از تکثر بدشان می‌آید. نمی‌توانند با چندگانگی و تنوع کنار بیایند.
همین الان این یک موضوع داغ در دانشگاه آکسفورد است، این فضاهای آزاد و اینکه چه کسی باید اجازه صحبت داشته باشد. و من این گرایش را به خصوص در افراد دو سوی اقیانوس اطلس برای محدود کردن تنوع نظرات می‌بینم. دانشگاه‌ها از بسیاری جهات مکان‌های ممتازی هستند که می‌توانیم در آن‌ها نظرات و صداهای مختلف را بشنویم. اگر این صداها را محدود کنیم، من اعتقاد ندارم که در بلندمدت به سود دانشجویان خواهد بود. من فکر می‌کنم برعکس باشد. تنها به این دلیل که با کسی مخالفم، این حق را ندارم که بگویم او اینجا حق حرف زدن ندارد. این یک حس خطرناک از عدالت است. و به سود ما نیست.

آیا گفتاری هست که فکر کنید باید محدود یا کنترل شود؟
من فکر می‌کنم باید کمتر رنجیده شویم. باید قادر باشیم به افرادی که دیدگاه‌های متفاوتی نسبت به دنیا دارند گوش بدهیم. اگرچه من خودم خط قرمزهایی دارم، چون از کشوری می‌آیم که در آن سخنان نفرت‌پراکنی را دیده‌ام که موجب خشونت می‌شوند، علی‌الخصوص وقتی اقلیت‌ها و افراد ضعیف را هدف قرار می‌دهند. بنابراین من فکر می‌کنم باید در مورد نوع گفتمانی که باعث ایجاد خشونت می‌شود دقت کنیم، اما به غیر از آن، شنیدن تنوع نظرات بسیار مهم است، به خصوص در محیط‌های دانشگاهی، جایی که متاسفانه تشویش و شاید تلخی، خشم و تنفر وجود دارد. و این عصری است که در آن احساسات، سیاست و انتخاب‌های سیاسی را هدایت می‌کنند. اما احساسات می‌توانند سیاست را گمراه کنند. آنچه من می‌بینم، بويژه در جوانان امروز، اضطراب فراوان در رابطه با آینده است.

منظورم این است که در اساس آنچه شما می‌گویید این است که حتا آن صداهایی که من اینقدر ناخوشایند می‌یابم به من اجازه می‌دهد که این را نشان دهم که چقدر با این صداها مخالفم و به من کمک می‌کند که موقعیت و نظرات خودم را عمیق‌تر کنم؟
بله، من صادقانه به این زندگی باور دارم، اگر قرار باشد چیزی یاد بگیریم، از افرادی که با ما متفاوتند یاد خواهیم گرفت. کسی که مثل من حرف می‌زند، مثل من لباس می‌پوشد، دقیقا مثل من رای می‌دهد، تنها انعکاس صدای خود من است. ما از انعکاس صدای خودمان چیزی یاد نمی‌گیریم. احاطه شدن با چیزهای شبیه به هم یک موجودیت خودشیفتگی دارد. می‌توان ارزش‌های دموکراسی را با نگاه کردن به آنچه امروز در حال روی دادن است آموخت. با اینکه خیلی چیزهای منفی به وضوح در حال رخ دادن هستند، شاید این یک لحظه طلایی برای کسانی باشد که مایلند صدای خود را بالا ببرند. دموکراسی یک اکوسیستم شکننده است. باید برایش تلاش کنیم، با هم.  

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها