پیمان خاکسار معتقد است نپیوستن ایران به کنوانسیون برن تاثیری در ادبیات داخلی ندارد و تنها به کار مترجمان آسیب میرساند.
وی افزود: کتاب یک کالاست، اگر مرغوب باشد خریدار دارد. نشر هم یک بنگاه اقتصادی است و اگر دخل و خرج آن درست نباشد ورشکست میشود و از بین میرود. بنابراین ناشر هم باید به فکر فروش آثار خود باشد.
مترجم کتاب «جزء از کل» با اشاره به اینکه بیشترین مشکلات این عدم عضویت به مترجمان مربوط میشود، گفت: من هیچ وقت جرات ندارم اسم کتابی را که در حال ترجمه آن هستم، اعلام کنم. یا وقتی قرار است سراغ کتابی بروم، هیچ اطلاعی ندارم که آیا کس دیگری نیز آن را ترجمه میکند یا نه. درحالیکه اگر ما عضو کنوانسیون باشیم ناشر ایرانی با نویسنده یا ناشر کتاب خارجی قرارداد میبندد و هم ناشر و هم مترجم خیالشان راحت است که تمامی حقوق ترجمه این کتاب به آنها تعلق دارد. درواقع سند قانونی دارند و قانون هم از آنها حمایت میکند. در این شرایط هیچ مترجم دیگری هم به سراغ این کتاب نخواهد رفت.
وی افزود: درحال حاضر اما وضعیت اینگونه است که من کتابی را ترجمه میکنم و دو تا ترجمه دیگر از آن کتاب هم به بازار میآید. بنابراین منِ نوعی میروم سراغ کتابهایی که کسی سراغشان نمیرود، یا خیلی سال از چاپشان گذشته و فکر میکنم اگر کسی میخواست آن را ترجمه کند تا الان این کار را کرده بود. در واقع با این کارها سعی دارم حاشیه امنی برای خودم بهعنوان مترجم درست کنم. ولی بقیه مترجمان که اشراف کمتری به ادبیات دنیا دارند و تنها دنبال کتابهایی هستند که همان سال جایزه گرفتهاند، اغلب با عجله کتابهایی را ترجمه میکنند و به بازار میفرستند و هیچکدام هم ترجمه معقولی نیست.
خاکسار با اشاره به اینکه برای ترجمه کتاب «پروژه خونین او» از ناشر اجازه گرفتهاند، درباره تاثیر رعایت کپیرایت در وضعیت نشر و دستمزد مترجمان گفت: آنها اغلب ملاحظه میکنند و پول زیادی نمیگیرند. اصلا من بهعنوان مترجم حاضرم حتی اگر مبلغ زیادی میگیرند از دستمزد من کم بشود. اما حتی این اجازه گرفتن هم ضمانتی برای کار ما در ایران نیست. یعنی اگر مترجم دیگری آن کتاب را دوباره ترجمه کند دست ما به جایی بند نیست. چون ما عضو کنوانسیون برن نیستیم. تنها چاره ما عضویت در این کنوانسیون است، وگرنه هیچکدام از این بحثها به جایی نمیرسد.
این مترجم درباره نگاه ناشران و نویسندگان خارجی به ترجمه آثارشان بدون رعایت کپیرایت نیز ادامه داد: آنها اغلب خبردار نمیشوند. برای آنها قانون مهم است. ممکن است ناشری هم باشد که دنبال شکایت برود، اما وقتی میبیند ما عضو کنوانسیون برن نیستیم، کاری نمیتواند بکند. مثالهای معروفی هست که من نمیدانم چقدر صحت دارد، از جمله اینکه مارکز خبر داشته که کتاب «صدسال تنهایی» او به فارسی ترجمه شده و در جایی گفته که شنیدهام ترجمه خوبی هم دارد.
خاکسار افزود: به هرحال یک نویسنده از اینکه کتابش به فارسی ترجمه شود ناراحت نمیشود. نهایتا مگر قرار است چقدرگیر او بیاید؟ من نشنیدهام که چیز بدی بگویند. چون میدانند که ما عضو کنوانسیون نیستیم و در نهایت خوشحال هم میشوندکه کتابشان به فارسی ترجمه شده است.
همایش دو روزه «حق مالکیت ادبی؛ گفتهها و ناگفتهها» از سوی انجمن صنفی داستاننویسان استان تهران و با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 8 و 9 شهریور ماه امسال در دانشگاه کاشان برگزار میشود.
نظر شما