رمان «اشباح چینی سانفرانسیسکو» کتابی است که نگاهی نو به مسائل مهاجران در آمریکا دارد.
رمان «اشباح چینی سانفرانسیسکو» از پنج بخش بههم پیوسته تشکیل شده است که شبیه داستانهای کوتاهاند. کینگستون در مصاحبهای که در مجله تاریخ ادبیات آمریکا به چاپ رسید خود را تحت تاثیر نویسندگانی نظیر والت ویتمن، ویرجینیا وولف و ویلیام کارلوس ویلیامز میداند. این نویسنده با کتاب «اشباح چینی سانفرانسیسکو» موضوعاتی مانند جنسیت، قومیت و تاثیر آنها بر زندگی زنان را مطرح میکند و سهم مهمی در شکلگیری و تکوین جنبش فمینیستی ایفا کرده است.
در اولین بخش این رمان «زن بینام و نشان» راوی از داستانی میگوید که مادرش از زنی بینام و نشان که در حقیقت عمه اوست برای او تعریف کرده است:
«میخوام رازی رو با تو در میون بذارم که نباید به گوش بابات برسه. بابات خواهری تو چین داشت که خودکشی کرد. خودشو انداخت تو چاه مزرعه. همه میگن اون خواهری نداشت. انگار هرگز به دنیا نیومده بود... هالی دهکده فکر همه چی رو کرده بودن! شب تولد بچه همه اهالی دهکده ریختن تو خونهمون. بعضیهاشون فریاد میزدن. انبوهی از اهالی دهکده که دندوناشون مثه یه اره بزرگ برق میزد شالیزارمونو لگدکوب کردن و برنجهامون رو کندن....»
در بخش «ببرهای سفید» نویسنده داستان فامولان را از زبان مادرش روایت میکند. فامولان یک جنگجوی زن است که جانشین پدرش در عرصه نبرد میشود.
در ابتدای این بخش میخوانیم:
«ما دختران چینی وقتی به افسانههای بزرگترانمان گوش میدادیم یاد میگرفتیم که وقتی بزرگ شدیم اگر زن یا کنیز مردی نباشیم وظیفه زندگیمان را درست ادا نکردهایم. ما میتوانستیم یک زن قهرمان یا زن شمشیرزن باشیم. زن شمشیرزنی که اگر مجبور شود وجبوجب خاک چین را زیر پا بگذارد و از کسی که به خانوادهاش آسیبی رسانده انتقام بگیرد.»
در بخش «جنگیر» کینگستون با استفاده از مدارک تحصیلی قدیمی و عکسهای مادرش در سالهای زندگی در چین داستان زندگی مادرش را به عنوان یک محصل زن مدرسه پزشکی روایت میکند. ارکیده دلاور مادر کینگستون بعد از دو سال تحصیل به زادبومش بازمیگردد.
در بخشی از این داستان آمده است:
«مهر مدرسه روی عکس سیوهفتسالگی مادرم زده شده بود. توی گواهی دیپلم سن او بیست و هفت سال قید شده بود. جوانتر از آنچیزی که من فکر میکردم به نظر میرسید... گویی نگاهش از من عبور کرده و به نوهها و نوههای نوههایش رسیده بود. مثل همه آسیاییها چشمان بهتزدهای داشت. مستقیما به دوربین نگاه نکرده بود. لبخند نمیزد. چینیها در مقابل دوربین لبخند نمیزنند...»
در بخش «کاخ غربی» داستان با جستوجوی شوهر ارکیده ماه ادامه مییابد و در این قسمت ارکیده ماه مشاعرش را از دست میدهد و مجبور میشود به زندگی با ارکیده دلاور ادامه دهد.
«ترانهای برای نی وحشی» آخرین بخش این رمان است و در این قسمت کینگستون فاش میکند که مادرش در کودکی بند زیر زبانش را بریده. در بخش پایانی این رمان نویسنده به بازگویی داستان تس آی ین شاعر میپردازد که در سال 175 بعد از میلاد به دنیا آمده است.
مکسین هونگ کینگستون در این رمان فرم کاملا جدیدی برای روایت ابداع کرده است. این کتاب به دلیل نمایش نوآورانه و بدیع هویت فرهنگی طبقات مختلف اجتماعی نظیر مهاجرین، زنان، چینیها و آمریکایی مورد توجه رئیس جمهور آمریکا نیز قرار گرفت به طوریکه باراک اوباما درباره این کتاب میگوید؛ این کتاب باعث شده به آلام و دردهای فرهنگهای مختلف آمریکا پی ببرد.
رمان «اشباح چینی سانفرانسیسکو» نوشته مکسین هونگ کینگستون با ترجمه صابر مقدمی در شمارگان 550 نسخه از سوی انتشارات ناهید در تابستان 1397 به قیمت 27000تومان منتشر شده است.
نظر شما