پنجشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۰
چاپ «کلیات میر کرمانی» کار ناتمام سعید نفیسی بود که به اتمام رساندم

وحید قنبری، مصحح کتاب «کلیات میر کرمانی» می‌گوید: سعید نفیسی در مقدمه‌ای که در تاریخ دوم آبانماه 1321 بر کلیات میر نوشته است، دیوان میر را از غنایم روزگار برمی‌شمرد و امیدوار بوده که روزی به چاپ آن کامیاب شود، اما متأسفانه این آرزو برآورده نشد. خداوند را شاکرم که بعد از 51 سال که از درگذشت استاد می‌گذرد، توفیق دست داد که کار ناتمام او را تمام کنم.

وحید قنبری‌ننیز، نویسنده، پژوهشگر، استاد ادبیات فارسی و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد تهران که به تازگی تصحیح وی از «کلیات میر کرمانی» از طرف انتشارات سخن منتشر شده است در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، گفت: میرکرمانی از شاعران سده هشتم هجری است. اطلاع ما درمورد زندگی او اندک است و قدیمی‌ترین منبعی که در آن ذکری از میر به میان آمده، تذکره‌الشعرای دولتشاه سمرقندی است.
 
او ادامه داد: از میان پژوهشگران معاصر، قاسم غنی، در کتاب «تاریخ عصر حافظ»، ضمن معرفی مداحان امیر مبارزالدین، گزارشی از کلیات میر ارائه می‌کند. پس از او سعید نفیسی در «تاریخ نظم و نثر در ایران»، میر را معرفی کرده است. همچنین صفا نیز در «تاریخ ادبیات در ایران» عین نوشته نفیسی را نقل می‌کند. جامع‌ترین پژوهش در مورد میر از آن سیدعلی میرافضلی است. او در سال 1386 کتاب «شاعران قدیم کرمان» را منتشر کرد و در ضمن آن علاوه بر معرفی نسبتاً جامعی از میر، نزدیک به هزار بیت از اشعار او را از میان شانزده منبع خطی و چاپی استخراج کرد. پس از آن جواد بشری با شناسایی نسخه «خلاصه‌الاشعار کتابخانه چشمه رحمت هند»، اطلاعاتی جدید و منحصر از میرکرمانی به دست داد.
 
قنبری در مورد نام، نسب و نشان میر کرمانی بیان کرد: تقی کاشی تنها کسی است که نام و لقب این شاعر را ذکر کرده است. به نوشته او نامش «محمد» و لقبش «بهاالدین» است. سعید نفیسی نیز بر پایه اطلاعی که از «خلاصه‌الاشعار» داشته، نامش را «محمد» می‌نویسد. محمدحسین اسلام‌پناه بر اساس دست‌نویسی از «خلاصه‌الاشعار»، از او با عنوان «سید شمس‌الدین محمد» متخلص به میر کرمانی یاد کرده است.
 
وی همچنین به تخلص این شاعر اشاره داشت و افزود: به نوشته کاشانی تخلصش «میر» است. این تخلص در پایان همه غزل‌ها و بعضی از قصاید و قطعات و در میان مثنوی‌های او آمده است. شاعر در چهار مورد از خود با عنوان «میرکرمانی» یاد می‌کند و معمولاً هر جا در مجموعه‌ها، بیت یا ابیاتی از میر نقل شده، ذیل همین عنوان «میرکرمانی» است و فقط در یک مورد شاعر تخلص خود را «امیر» گفته است، البته کاشانی هم در ضمن گزارش شرح حال شاعر، او را «امیر» خوانده است. دولتشاه نیز از او با عنوان «امیر» یاد کرده است، ولی صاحبان تذکره و گردآورندگان مجموعه‌ها از او با عناوینی چون مفخرالشعرا، امیر عرصه‌معانی و زبده‌الامال یاد کرده اند.
 
زمان دقیق تولد و مرگ میر کرمانی در هاله‌ای از ابهام
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد تهران درباره زمان تولد و مرگ میر کرمانی و اینکه دقیقا در چه دوره‌ای می‌زیسته، اظهار کرد: از زمان تولد او اطلاع دقیقی نداریم و تنها یک نشانه در دیوان اوست که ما را به حوالی زمان تولدش رهنمون می‌کند. میر در مثنوی درجال‌لئالی در مبحث «سبب نظم کتاب» از چهل سالگی خود سخن می‌گوید، از طرفی می‌دانیم که میر این مثنوی را در سال 726 هجری قمری سروده است. از این‌قرار اگر این چهل سال، تقریبی یا عددی فرضی مبنی بر مرز میان خامی و پختگی نباشد -که بعید می‌دانم - بهاءالدین محمد متخلص به میرکرمانی در سال 686 هجری قمری یا یکی دو سال قبل یا بعد از این تاریخ به دنیا آمده است.
 
وی افزود: برای تعیین زمان مرگ او هم باید به نشانه‌ها و اشاره‌های جزئی توجه کنیم. یکی از ممدوحین میر، همان خواجه قوام‌الدین محمد صاحب‌عیار، ممدوح حافظ است و می‌دانیم خواجه قوام‌الدین در سال 756 به قائم‌مقامی کرمان رسیده است. از لحن میر در قطعه‌ای که در ستایش خواجه قوام‌الدین سروده است، اینگونه استنباط می‌شود که این قطعه در همان سال اول حضور او در کرمان سروده شده است، بر این اساس میتوانیم عنوان کنیم که میر حداقل تا این تاریخ زنده بوده است. از سویی، چنانکه میرافضلی یادآور شده است، گردآورنده مجموعه «نظم و نثر کتابخانه سلیمانیه ترکیه» -که به سال 763 هجری قمری کتابت شده- از او با اوصافی یاد کرده که نشان‌دهنده درگذشت شاعر قبل از این تاریخ است. از این قرار میرکرمانی احتمالا بین سال‌های 756 تا 763 هجری قمری درگذشته است.
 


قنبری به شرایط اجتماعی و نحوه گذران عمر میر کرمانی هم اشاره کرد و افزود: در مورد کم‌وکیف زندگی میر اطلاعی در دست نیست. تقی کاشی در این ‌باره می‌گوید: «در بدو حال بطریق تجارت با اموال بسیار بطرف خراسان افتاد و در شهر سمنان عاشق شد و در آن شهر ساکن گشت. اما بعد به هدایت شیخ‌العارف ابوالبرکات تقی‌الدین علی دوستی‌السمنانی از عشق مجاز به حقیقت رجعت نمود و مدت هفت سال از صومعه شیخ به کسب علوم حقیقی اشتغال نمود و بعد از آن از شیخ اجازه طلب کرده به وطن مالوف خود رجوع کرد و در آن دیار میبود تا اینکه درگذشت.»

 معمولا داستان‌هایی از این دست بیشتر ساخته ذهن اربابان تذکره است، لکن ارتباط با شیخ ابوالبرکات علی‌دوستی از نظر تاریخی با دوره حیات میرکرمانی مطابقت دارد، اما در دیوان میر هیچ نشانه‌ای از رابطه و یا ارادت او به شیخ علی دوستی وجود ندارد.
 
خواجو شاعر هم‌عصر و ظاهراً رقیب میرکرمانی
وی اضافه کرد: همچنین صاحبان تذکره از ارادت خواجو -شاعر هم‌عصر و ظاهراً رقیب میرکرمانی- به علاءالدوله سمنانی خبر داده‌اند. جای تعجب است، که با وجود اینکه خواجو از چندین نفر از مشایخ هم‌عصر و پیش از خود یاد می‌کند، کوچک‌ترین اشاره‌ای به علاءالدوله سمنانی ندارد. حتی رباعی معروفی که می‌گویند خواجو در ستایش علاءالدوله سروده در هیچ کدام از نسخ کهن دیوان او نیست. به هر روی بر پایه اشعار این دو شاعر کرمانی هم عصر، ارتباط آنها با حلقه صوفیان سمنان بعید به نظر می‌آید. با این حال اگر مجبور شویم ارتباط یکی از این دو شاعر کرمانی را با صوفیان سمنان بپذیریم آن خواجوست نه میرکرمانی، چرا که اولاً می‌دانیم خواجو حداقل تا خراسان رفته است؛ جز این اصولاً شعر میر محصول یا بازتاب‌دهنده یک تربیت خانقاهی مرید و مرادی نیست، چیزی که در دیوان خواجو مکرر با آن مواجهیم.
 
مصحح کتاب «کلیات میر کرمانی» در ادامه به مفاهیم و مضامین اشعار میرکرمانی اشاره کرد و گفت: از جمله مواردی که از کلیات میر استنباط می‌شود، اوضاع نامناسب معیشت او- حداقل در مقطعی از زمان- است و میر گاهی از اوضاع بد اقتصادی خود و مردم یاد می‌کند. میر همچنین در جای جای اشعارش از کرمان یاد کرده و گاه کرمان را ستوده است، اما بیشتر موارد یادکرد میر از کرمان مربوط به مفاخره او در شاعری است.
 
از بدشانسی‌های غزل‌سرایان قرن هشتم، هم‌دوره شدن با حافظ است
وی اضافه کرد: یکی از بدشانسی‌های غزلسرایان قرن هشتم، هم‌دوره شدن با حافظ است؛ به گونه‌ای که هر قدر هم درخشان و فروزان باشند، در نور بیکران او گم می‌شوند و در مقایسه با او درجه دو به حساب می‌آیند. اگر حافظ را از گردونه این رقابت نابرابر خارج کنیم ــ هرچند که احتمال تأثیرپذیری حافظ از شعر میر بسیار زیاد است ــ باید بگوییم که میر کرمانی توانسته هم‌طراز با دیگر غزل‌سرایان قرن هشتم پیش بیاید. میر مثنوی‌سرای قابلی نیست اما در قصیده و به ویژه غزل توانمند است.
 
قنبری شغل میر را شاعری دانست و اظهار کرد: آنچنان که از کلیات میر برمی‌آید، او پیشه‌ای جز شاعری ندارد و آن‌چنان که از ممدوحان او برمی‌آید، میر کرمانی بخشی از عمر شاعری خود را در دربار ایلخانان و بیشتر آن را در خدمت حکام، وزیران و امیران آل‌مظفر سپری کرده است. او گاه در ستایش شعر و شاعری سخن می‌گوید و خود را امیر کشور سخن می‌خواند که سخنش را سخنوران ستوده‌اند و گاه شاعری را کفر می‌پندارد که تصمیم به ترک آن گرفته است و بر شاعران بیهوده‌گوی که ردیف را از ردیف باز نمی‌دانند می‌تازد.
 
میر کرمانی در غزل تحت تاثیر سعدی است
وی درباره تاثیرپذیری میر کرمانی از دیگر شاعران، عنوان کرد: به نظر می‌رسد میر از میان پیشینیان، در غزل تحت تاثیر سعدی است و در قصیده بیشتر به امیرمعزی توجه دارد. همچنین در یک مورد هم عراقی را ستوده است. جز این، میر در چند مورد از شاعران دیگر هم یاد می‌کند و بیت یا ابیاتی را از شاعران دیگر، گاه با ذکر و گاه بی‌ذکر نام شاعر تضمین کرده است. همچنین لازم به ذکر است که میرکرمانی بیش از همه ممدوحانش، تاج‌الدین عراقی را ستوده است.
 
قنبری به ارائه گزارش مختصری از کتاب کلیات میرکرمانی که تصحیح کرده پرداخت و عنوان کرد: نسخه‌ای که ما هم‌اینک از کلیات میر در دست داریم، نسخه‌ای است که روانشاد استاد سعید نفیسی از روی کلیات میر کرمانی متعلق به مرحوم مرتضی نجم‌آبادی رونویسی کرده. تاریخ کتابت نسخه نجم آبادی 733 ذکر شده که استاد نفیسی آن را الحاقی و فاقد اعتبار می‌داند و می‌نویسد، لااقل 100 سال پس از آن نوشته شده است.
 
وی افزود: کلیات میر در مجموع 7201 بیت است که شامل دو مثنوی درج‌اللئالی و مجمع‌اللطائف و همچنین مجموعه‌ای از قصیده، غزل، قطعه، مسمط، ترکیب‌بند و رباعی است. ما آنچه را که میرافضلی و بشری از اشعار میر گردآوری کرده‌اند با نسخه نفیسی مطابقت داده و آن‌ها که در نسخه نفیسی نبود، به متن افزودیم و ماخذ آن را یادآور شده‌ایم. سعید نفیسی در مقدمه‌ای که در تاریخ دوم آبانماه 1321 بر کلیات میر نوشته است، دیوان میر را از غنایم روزگار برمی‌شمرد و امیدوار بوده که روزی به چاپ آن کامیاب شود، اما متأسفانه این آرزو برآورده نشد. خداوند را شاکرم که بعد از 51 سال که از درگذشت استاد می‌گذرد، توفیق دست داد که کار ناتمام او را تمام کنم.
 
قنبری در پایان گفت: لازم است از رامین نفیسی، فرزند استاد نفیسی تشکر کنم که تصویری از کلیات میر را در اختیار ما قرار دادند. از دوست نجیب کرمانی، کاوه بیگلو برای طراحی جلد و از اصغر علمی مدیر انتشارات سخن که در این آشفته بازار نشر و البته غیر نشر کلیات میر کرمانی را در فهرست انتشارات سخن قرار داد بسیار سپاسگزارم.

لازم به ذکر است که کتاب «کلیات میر کرمانی» با تصحیح وحید قنبری‌ننیز که توسط انتشارات سخن به چاپ رسیده است، روز چهارشنبه (10 مردادماه) در حاشیه نشست «شب کرمان» در کانون زبان پارسی رونمایی شد و طی چند روز آتی روانه بازار کتاب می‌شود.
 
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها