به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) هیلاری منتل، نویسنده انگلیسی در گفت و گو با ضمیمه ادبی تایمز از ادبیات و علایقش سخن گفته است.
هیلاری منتل، نویسنده ۶۶ ساله انگلیسی که دو بار برنده جایزه من بوکر شده، معتقد است که به رغم تغییرات فرهنگی، فضای ۲۵ سال آینده جهان کم و بیش همانی خواهد بود که الان با آن مواجهیم.
منتل اولین بار در سال ۲۰۰۹ به خاطر رمان «تالار گرگها» و بار دیگر در سال ۲۰۱۲ به خاطر رمان «اجساد را بیاورید» جایزه من بوکر را کسب کرد. او تنها نویسنده زنی است که موفق شده دو بار این جایزه معتبر را از آن خود کند. از هیلاری منتل تاکنون ۱۱ رمان و دو مجموعه داستان منتشر شده است.
کتابی هست که شخص دیگری نوشته باشد و دلتان میخواست شما مینوشتیدش؟
کتابهایی هستند که به شدت تحسینشان میکنم و میدانم که هرگز نمیتوانم بنویسمشان، اما نوشتن داستان فردی دیگر به معنای این است که به آنها تبدیل شوید، هم قلب، هم ذهن، هم زندگی و پیشینه آنها. من نمیتوانم بپرم وسط تخیل یک نویسنده دیگر و ببینم چه جهنم تازهای ممکن است در آنجا برپا باشد.
عرصه شما از الان تا ۲۵ سال آینده چه چشماندازی خواهد داشت؟
به رغم همه تغییرات فرهنگی و تکنولوژیکی بیست و پنج سال گذشته، هنوز رواییترین تصویر ریشه در فردی دارد که در یک اتاق نشسته، به شدت فکر میکند، به نادیدهها چشم دوخته، به سکوت گوش میدهد و کارهایی نامرئی میکند. در مرحله بعد – وقتی آنچه تصور میشود از ذهن بیرون میآید- ابداعها و انتظارات جدید محصول را دگرگون میکند. شرط میبندم تا ۲۵ سال آینده نیز کار اساسی همین خواهد بود، رمانها و داستانهایی که فیلمها و بازیها را تغذیه میکنند.
آثار کدامیک از نویسندگام همعصر شما از حالا تا صد سال دیگر خوانده خواهد شد؟
شاعران بیشترین شانس را دارند. تد هیوز، شیموس هینی.
فکر میکنید کدام نویسنده یا کتاب به اندازه کافی جدی گرفته نشد؟ چرا؟
از بین معاصران، آن راو (نویسنده آثاری مثل پیلاتس، اورفئوس، شش چهره نور و...). او نویسندهای صاحبسبک با ذهنی فراخ و دقیق است. به اعتقاد من، او یک نابغه است، چون هر موضوعی را که برایش ملموس است، روشن میسازد. چرا به اندازه کافی قدر ندید؟ چون او شخصا متواضع است و کارهایش در یک دستهبندی نمیگنجند. کارهای او اصیلتر و بکرتر از آن است که به درد بازار بخورد.
چه کتابی بیشتر از همه درباره اهمیتش اغراق شده است؟
دیکنز. سانتیمانتال، زیادهروی، تراوش مقدار زیادی حس از خود راضی بودن، اجرا در گالری!
اگر میتوانستید در هر زمانی و در هر کجایی نویسنده باشید، کجا را انتخاب میکردید؟
الان برای هر نویسنده زنی بهترین زمان است.
اگر میتوانستید یک تغییر در بین یکی از کارهایتان که در طول این سالها نوشتهاید ایجاد کنید، چه تغییری میبود؟
هرگز در برابر بازاندیشی مقابله نمیکنی، و اغلب بعد از اینکه یک کتاب تمام شد پس از سالها فکر میکنی و زوائد زیادی میبینی. وقتی مینوشتید آکنده از تصاویر مشخصی میشدید و حالا فراموش کردهاید که دلیلش چه بوده. اگر هر کدام از کتابهایم را بردارم و به شکل تصادفی یک صفحه را بخوانم، تقریبا همیشه به خودم میگویم: «میتوانست فشردهتر باشد. اما وقتی این کار را میکنید در واقع بدون پیدا کردن ریتم کل فصل و چک کردن سرعت تحلیل خواننده دارید کتاب را میخوانید. احتمالا دلیلی داشتید که این کار را آن موقع اینطوری انجام دادید. من فکر میکنم شما باید یاد بگیرید که خود قبلترتان را باور کنید، به ویژه اگر مثل من در پروژه نوشتنی طولانیمدت که ده سال رویش زمان گذاشتید درگیر باشید. افسوس واقعی من شجاعتر بودن نیست، بلکه افسوس میخورم کاش کتابهای بیشتری بیرون میدادم.
کوچکترین شخصیت داستانی محبوب شما کدام است؟
در بخشی از ذهنم که رمانهای متفاوت جین آستن را صیقل میدهم، سرنوشت بدی برای آقای نایتلی طراحی کردهام به این دلیل که اما را به عنوان زنی بیوه رها کند.
بیایید بازی تحقیر* را انجام دهیم (به رمان «عوض کردن جاها» نوشته دیوید لاج مراجعه کنید): مشهورترین کتابی که نخواندهاید کدام است؟ مشهورترین نمایشی که ندیدهاید؟ مشهورترین آلبوم موسیقی که نشنیدهاید؟ مشهورترین فیلمی که ندیدهاید؟
من رمان «گتسبی بزرگ» را نخواندهام، اگرچه دلیل خاصی نداشتهام. نسخه جیبی این کتاب را دارم با این امید که بخوانمش. نمایشهای باغ آلبالو، مرغ دریایی یا سه خواهر آنتوان چخوف را ندیدهام، اگرچه دوست داشتم ببینم. با هدف مشخصی از دیدنشان اجتناب نمیکنم.
آیا استعدادهای نهفتهای دارید؟
آه، بله.
سوالات کوتاه:
جورج الیوت یا تی.اس. الیوت؟
تی.اس. الیوت
مدرنیسم یا پستمدرنیسم؟
پست مدرنیسم.
جین آستن یا شارولت برونته؟
برونته.
کامو یا سارتر؟
سارتر.
پروست یا جویس؟
جویس.
کناسگور یا النا فرانته؟
هنوز درگیرم.
ژاک دریدا یا جودیت باتلر؟
دریدا
هملت یا رویای شب نیمه تابستان؟
البته رویای نیمهشب تابستان.
برام استوکر یا مری شلی؟
استوکر
تریسی امین یا جف کونز (هنرهای تجسمی)
تریسی، تریسی، تریسی.
* دیوید لاج کلمه در رمان «عوض کردن جاها» یک بازی ادبی به نام Humiliation ابداع کرد که بعد از آن در مهمانیهای شام مشهور شد.
نظر شما