دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۷ - ۱۲:۳۸
سیاه‌چاله‌ایست پشت چشمانم

سارا اسماعیلی، شاعر و منتقد ادبی در یادداشتی به مجموعه شعر «‌دیوارها شاعرند‌» سروده هاله زارع پرداخته است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)_سارا اسماعیلی: هاله زارع با چاپ دو مجموعه شعر «‌با پاییز نسبتی داری؟» سال 95 و «‌دیوارها شاعرند‌» سال 96، بیش از یک دهه از زیست شاعری‌اش را با مخاطب خود به اشتراک گذاشته است. در این دو مجموعه بیش از صد قطعه شعر وجود دارد که نود درصد آن‌ها شعر کوتاه هستند. اما هاله زارع نمی‌خواهد در زمره‌ کوتاه‌سرایان قرار بگیرد و در سرودن اشعار نیمه بلند و بلند نیز کوشش می‌کند. هرچند هاله زارع شاعر شعرهای کوتاه است و می‌داند چگونه موجز و با تعداد واژگان کم جهان بزرگی خلق کند و حرف خود را در سطرهای نانوشته بزند. 

موهای پریشانم را 
جمع می‌کنم روی سرم
شکل دست‌هات می‌شوند ( دیوارها شاعرند)

تخیل در اشعار هاله زارع به خوبی پر و بال می‌گیرد و ذهن مخاطب را به پرواز وا می‌دارند. جهان بینی شاعر، جهان‌بینی گسترده‌ای است که مضامین و فضاهای گوناگونی را در برمی‌گیرد. زبان در اشعار هاله زارع یک‌دست است و دچار دوپاره‌گی و گسست نمی‌شود. هاله زارع به خوبی از زبان شعرش مراقبت می‌کند. اجرای سورئال شعر، تصویر جادویی خلق کرده است‌ و شیدایی و پریشان‌حالی شاعر را نمایانگر است. زنی که زندگی‌اش شکل عاشق‌اش را به خود گرفته. 

چمدان بسته
آدم قبلی نیست

این دو سطر کوتاه، از آن دسته سطرهایی هستند که در عین سادگی در اذهان ماندگار می‌شوند. قدرت مانایی در این سطرها وجود دارد. در عین حال، در این شعر کوتاه هاله زارع توانسته دنیایی را خلق کند که در سطرهای حذف شده و ناگفته اتفاق می‌افتند. در واقع ما با یک ضد روایت رو‌به‌رو هستیم. خط روایی‌ای که گفته نشده و مخاطب با خوانش این شعر کوتاه، آن رادر ذهنش متصور می‌شود. محدود نکردن مخاطب به سطرهایی که روایتی را واو به واو بازگو می‌کنند، یکی از ویژگی‌های خوب این شعر و بسیاری از اشعار مجموعه شعر «‌دیوارها شاعرند!‌» است. بدین ترتیب مخاطب، تصاویر آشناتری که خود تجربه کرده، تجسم می‌کند و احساس همذات پنداری بیشتری به مخاطب می‌دهد. 

هر شاعری دریافت‌های خودش را از زندگی مدرن و مدرنیته دارد. اما بسیاری از موضوعات واحد هستند. دغدغه‌های یکسانی بین انسان‌هایی که با چالش‌های زندگی مدرن دست و پنجه نرم می‌کنند، وجود دارد. این بین شاعران و نویسندگان باید از کشف‌های تکراری و مثل همه سُرایی، پرهیز کنند و تعابیر خودشان را داشته باشند. کشف و شهود هاله زارع‌ از‌ جهان‌ پیرامون، ‌کشف مختص خودش است. شاعر جهان‌بینی مختص خودش را دارد که وام گرفته از دیگری نیست. هاله زارع شعرهای خودش را می‌سراید.

از کنسرو/ صدای گریه می‌آید/ ماهی/ باله‌هایش را جا گذاشته

شعر بالا مخاطب را وارد فضای خودش می‌کند. ماهی‌ای که در یک کنسرو به باله‌های از دست داده‌اش فکر می‌کند. شمه‌ای از زندگی مدرن که انسان را در یک فضای خاص قرار می‌دهد و کم از قفس و کنسرو نیست و هر چه بیشتر پیش می‌رود بیشتر بال پرواز را از آدم‌ها می‌گیرد. اجرا و تکنیک اجرا مختص دیدگاه و حس هاله زارع است. و یک جور حس خفقان در زندگی مدرن، در سطرهای بالا، منتقل می‌شود. شاید زندگی زنی‌ست که مدرنیته بیش از پیش او را در انزوای خانه‌اش حبس کرده است و چیزهای تازه‌تری به او نداده است و یا زندگی مردی که هرجا قرار می‌گیرد، در تنگناست. 

کشف‌ها در بسیاری از شعرهای این مجموعه به سمت استعاره می‌روند و بیشتر استعاری هستند تا ضربه زننده! هرچند در برخی از اشعار تعلیق وجود دارد اما چندان قوی نیست. در شعر سپید، سطرها با قدرت ضربه زدن به مخاطب و به شگفتی وا داشتن، ماندگار شده و دهان به دهان می‌گردند. فضاسازی و تصویر، التزام شعر مدرن است اما کافی نیست!  

پدرم مرد 
برایم گل آوردند (‌با پاییز نسبتی داری‌)

در شعر فوق، امکان عدم توانایی مخاطب در ارتباط برقرار کردن با شعر وجود دارد. هر چند شاعر تشخیص دهد حذف و تعلیق در این شعر جواب می‌دهد! و یا به همین میزان گفتن، بخواهد بسنده کند که از اختیارات شاعری است. استفاده از تعداد واژگان کمتر در شکل دادن ساختار، یکی از ویژگی‌های شعر کوتاه است که باعث ایجازمندی شعر می‌شود. حذف یک تکنیک است برای ایجاد ایجازمندی، هر چند شاعرانی چون مایا کوفسکی و یا سندبرگ توانسته‌اند سه صفحه شعر را با سطرهایی ایجازمند بسرایند.
 
دریا را اشاره می‌گیرد/ و نمی‌داند/ به آسمان هم سنگ می‌زند

تخیل شاعرانه و تصویرپردازی در کنار هم به خوبی نشسته‌اند. فضا برای مخاطب ملموس است و همچنین اتفاقی که در زیرگفتار بیان می‌شود. این سطرها را در یک تابلوی نقاشی، می‌توان متصور شد. تصویر به نوعی یک رئال جادویی است. 

فکر کن 
به حوضی که در باد
موج برمی‌دارد و 
برای ماهی‌ها
ادای دریا را در می‌آورد

هاله زارع در دو مجموعه‌ شعرش، چندین بار از واژه‌‌ «دریا» استفاده کرده و از مفاهیم و کارکردهای استعاری دریا بهره برده است. دریای بیکرانی که از زندگی مدرن حذف شده است! و بشر امروزی تنها می‌تواند تصور اندکی از آن داشته باشد. ایده‌ها در اشعار هاله زارع، گوناگون هستند. شاعر به تنهایی، انزوای زندگی مدرن، صلح، جنگ، فقر و مسایل اجتماعی نیز می‌پردازد؛ اما دایره واژگانی این اشعار مدرن، چندان گسترده نیستند. شاعر در به کاربردن واژگان متفاوت، کمتر جسارت به خرج داده است. هرچند تصاویر مدرن و بدیع هستند.  

دست نمی‌دهد برای صلح
آن را روی تفنگ
جا گذاشته 

جهانبینی شاعر و شاعرانگی مخیله‌اش بزرگ است. در هر شعر دنیای بزرگی خلق می‌شود. مخاطب به وسعت دنیایش می‌تواند در اشعار این مجموعه قرار بگیرد و سفر کند به جهانی دیگر. دنیاها و فضاهایی که در سطرهای نوشته نشده خلق شده‌اند، گسترده‌اند. مخاطب می‌تواند با شیدایی شاعر همراه شود و با بیدی مجنون موهایش را به باد بسپارد و یا در مهلکه‌‌ جنگ انگشت‌هایش را روی ماشه جا بگذارد. 

عاشقانه‌هایش از جنس زبان و شعر خودش هستند. حقیقت تلخ و شیرینی را مانند دیگر اشعارش در بطن شعر می گذارد. عاشقانه نگران می‌شود و عشق درونی‌اش را نشان می‌دهد با زنانگی‌اش. هاله زارع ساده می‌گوید‌:

لبانت را بر دهان کوزه می‌گذاری/ می‌ترسم/ از خاک زنی باشد ...

زنانگی در شعرهایی ازین دست مشهود هستند. زنانگی که مانند شعر‌های فروغ، ضد‌فمنیست به نظر می‌رسند. هرچند ضدفمنیست سرودن فروغ، تابو‌شکنی در خود داشت و در پس پرده‌‌ ضد فمنیستی‌اش به فمنیست کمک می‌کرد. در اشعار هاله زارع لطافت زنانگی و گاه رگه‌هایی مادرانه دیده می‌شود.  

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها