محمدرضا یوسفی معتقد است مهدی آذریزدی نقش بهسزایی در حوزه بازنویسی متون کهن داشته اما نقش دیگری در ادبیات کودک نداشته است درحالیکه نقش صمد بهرنگی در ادبیات کودک چه پیش و چه پس از انقلاب بسیار اساسیتر بوده و توانسته نسل به وجود آورد.
مولف مجموعه «داستانهای شاهنامه برای کودکان» در ادامه بیان کرد: مهدی آذریزدی در حوزه بازنویسی متون کهن نقش به سزایی داشته است از جمله مجموعههای خوبی که منتشر شده میتوان به قصههای خوب برای بچههای خوب اشاره کرد که از سوی انتشارات شکوفه امیرکبیر منتشر شد و یکی از پکهای کاملی است که پیش از انقلاب داریم و به بازنویسی متون باارزش و ارزشمند کهن ایران پرداخته است و هم در زمان خودش و هم در زمان حال با استقبال خوبی مواجه شده است. البته نویسندگان دیگری هم در زمینه بازنویسی ادبیات کهن برای کودکان و نوجوانان فعالیت کردهاند اما آذریردی از جمله نویسندگانی است که عمده فعالیتش در این زمینه بوده است.
یوسفی در ادامه بیان کرد: البته آذریزدی به جز قصههای خوب برای بچههای خوب آثار بازنویسی دیگری نیز داشته است اما این مجموعه نسبت به بقیه بیشتر شناخته شده است.
نقش صمد بهرنگی در ادبیات کودک بسیار اساسیتر است
نامزد جایزه هانس کریستین اندرسون در ادامه یادآور شد: البته باید توجه داشت که نقش مهدی آذریزدی فقط در حوزه بازنویسی متون کهن است و نقش دیگری در ادبیات کودک نداشته است درحالیکه نقش صمد بهرنگی در ادبیات کودک چه پیش و چه پس از انقلاب بسیار اساسیتر است و توانسته نسل به وجود آورد.
یوسفی بیان کرد: قبل از مهدی آذریزدی بازنویسیهایی مانند آثار مهتدی صبحی را داریم که به سراغ آثار فولکلوریک میرود، آثاری که از حافظه مردم به تدریج پاک میشود، و سعی کرده آنها را مکتوب کند تا ماندگار شوند. مهتدی صبحی تلاش زیادی برای جمعآوری ادبیات فولکلور، شفاهی و عامیانه کرده است که روز به روز در حال از بین رفتن است و این مساله بسیار با ارزش است چراکه وقتی میخواهیم متون کهن را بازنویسی کنیم در گوشهای مینشیینم و از روی یک متن قدیمی این کار را انجام میدهیم اما بازنویسی متون فولکلوریک مستلزم زحمت بسیار زیادتری است. به همین دلیل است که بسیاری از نویسندگان ما به بازنویسی متون کهن که آماده و در دسترس است میپردازند. و کمتر به بازنویسی فولکلوریک میپردازند.
خالق «قصه کوچ» با اشاره به اینکه بازآفرین کسی است که دارای اندیشه است و قدرت این را دارد که اثر جدید خلق کند، افزود: یادمان باشد که شاهنامه مجموعه ادبیات فولکلوریک این مملکت است و راویانی که فردوسی در متونش به آنها اشاره کرده است مانند کاوه آهنگر و بیژن و منیژه اگر مکتوب نمیشدند امروزه بسیاری از آنها را از یاد برده بودیم.
بازنویسی متون مکتوب زحمت کمتری از بازآفرینی ادبیات شفاهی دارد
یوسفی گفت: اما آذریزدی به سراغ متون مکتوب رفته است، متونی مانند بوستان و گلستان که به صورت مکتوب وجود داشتهاند و بازنویسی آنها زحمت کمتری دارد. اما روزگار اینطور است که ستاره مهدی آذریزدی بدرخشد. درحالیکه وقتی کسی نماد ادبیات کودک در ایران میشود باید مقاله، نظریه یا نقد ادبی قابل تاملی از او داشته باشیم و تاثیرگذاری زیادی در ادبیات کودک داشته باشد یا اینکه دیگران با تکیه بر متد بازنویسی او کاری انجام داده باشند که این اتفاق نیز نیفتاده است و با همه احترامی که برای مهدی آذریزدی قائل هستم معتقدم بضاعت این کار را نداشته است.
یوسفی با بیان اینکه به نظرمن بهتر بود روز ملی ادبیات کودک، روز تولد صمد بهرنگی باشد، گفت: جدا از نقدها و انتقادهایی که پیرامون آثار بهرنگی وجود دارد و در مورد آثار آذریزدی هم صدق میکند اما صمد بهرنگی ادبیات مکتوب ایران را پایهگذاری کرده است. ما پیش از صمد بهرنگی نویسندگان کودک و نوجوان داریم اما ادبیات کودک به این پررنگی نبوده است. آثار بهرنگی از خلاقیت و تنوع زیادی برخوردار است. و شما از یک نویسنده صحبت میکنید نه از یک بازنویس.
گرایش مردم به مجموعهخوانی
وی در ادامه در پاسخ به این سئوال که چرا آثار مهدی آذریزدی با گذشت سالها هنوز جزء پرفروشترین آثار حوزه کودک و نوجوان به حساب میآیند، گفت: یکی از اصلیترین دلایل آن این است که این آثار بازنویسی در قالب یک مجموعه ارایه شده است و امروزه از کتابهای مجموعهای خیلی خوب استقبال میشود. جامعه ما رشد فرهنگی کرده و به دنبال این است که هر پدیدهای را به صورت کامل بشناسد و استفاده از پکها و مجموعههای بازنویسی و بازآفرینی متون کهن به مردم این فرصت را میدهد که اطلاعات لازم را در مورد متون کهن به دست آورند. از طرفی متون کهن برای مردم اساسا یک بازگذشت به گذشته و یک هویت است و این بازگشت به گذشته برایشان شیرین است چرا که نوستالژی بخشی از وجود ماست.
یوسفی گفت: همچنین خانوادهها بر این باورند که بیگمان این متون از صیقل زمان گذشتهاند و قطعا دارای ارزشهای مثبتی هستند و به آنها اعتماد دارند و آنها را به نوعی هویت ملی خودشان میدانند بنابراین رویکرد مثبتی به اینگونه کتابها دارند.
40 درصد کتابهای منتشر شده در حوزه کودک بازنویسی است
نویسنده «آیدا دختر ماه» با بیان اینکه طبق آمار شورای کتاب کودک 30 تا 40 درصد کتابهایی که در ایران منتشر میشود بازنویسی و بازآفرینی متون کهن است، افزود: این متون منشا هویتی دارند و طیف وسیعی از مردم ایران در حال بازخوانی خودشان هستند و بخشی از آن ادبیات مکتوب ماست و لذا اینگونه آثار هیچ وقت کهنه نمیشوند، همچنان که متون کهن ملتهای دیگر نیز همچنان تجدید چاپ میشوند و در هر جامعهای بازخوانی و تکرار میشوند.
به گفته یوسفی ما با توجه به منبع غنی که از متون کهن داریم هرچه بازنویسی انجام دهیم بازهم کم است و بازهم جای کار وجود دارد. اما آنچه که امروزه مطرح است این است که ما در حوزه بازنویسی متون کهن به حد اشباع رسیدهایم و باید بیشتر به بازآفرینی بپردازیم چراکه بازآفرینی متون کهن است که ادبیات کهن را به ادبیات امروز متصل میکند. وقتی اثر بازنویسی شدهای را میخوانیم با جهانی که نسل گذشته داشته و روزگار آن دوران آشنا میشویم.
این نویسنده و پژوهشگر پیشکسوت ادبیات کودک و نوجوان، با بیان اینکه اثر بازآفرینی گذشته را به معاصر پیوند میدهد، گفت: راز ماندگار متون کهن همین پیوندی است که با متون امروزی دارد. مانند کاری که فردوسی در شاهنامه انجام داده است و عظمت و شکوه فردوسی به این علت است که نه تنها روزگار خودش را پیش بینی میکند بلکه میتواند فردای سرزمینش را نیز پیشبینی کند. ذکاوت و تیزهوشی فردوسی منوط به بازشناسی اسطورههاست. او به اسطورهها از جنبه دستنیافتنی نگاه نمیکند بلکه آنها را بازنویسی و بازآفرینی میکند و شخصیتهایی مانند کاوه آهنگر را به وجود میآورد که قبلا وجود نداشتهاند.
نظر شما