کازوئو ایشیگورو، نویسنده ژاپنی-انگلیسی سال گذشته برنده جایزه نوبل ادبیات شد اما نویسنده چشم بادامی را که ساکن انگلیس است ژاپنی بدانیم یا انگلیسی؟ ژاپن تایمز در این مطلب به موضوع نویسندگان دو ملیتی میپردازد.
ایشیگورو در سال 1954 در ناکازااکی به دنیا آمد اما در سن 5 سالگی به بریتانیا مهاجرت کرد و در سال 1982 و در سن 28 سالگی عنوان شهروندی بریتانیا را دریافت کرد. ماه گذشته و در پی ادعای کشور بریتانیا مبنی بر انگلیسی بودنش عنوان شوالیه را به دست آورد و از این به بعد «سِر کازوئو» خوانده میشود.
ایشیگورو همیشه خود را نویسنده بریتانیایی به حساب آورده است و دوست ندارد ریشههای ژاپنیاش را به یاد آورد. با این وجود همیشه هنگام اظهار نظر در این باره میگوید موضوعی پیچیده است: «امکان اینکه دو سوم یک انسان به یک کشور و بقیه به کشور دیگری تعلق داشته باشد وجود ندارد. تکههای یک انسان به یک اندازه جدا نمیشوند.»
سؤال اینجاست که نویسندگان چندملیتی چگونه صدای خود را در اثری هنری و ادبی مییابند؟ نویسندهای که بین چند فرهنگ مختلف گیر کرده است، قطعاً با مشکلات هویتی سر و کار دارد و چیزی را مینویسد که بهتر میداند. در این صورت چگونه میتوان مکان و شخصیتهای داستان را انتخاب کرد؟
در جواب این سؤال میتوان از تئوری «فضای سوم» بهره گرفت. از دید هومی بابا، تئوریسین هندی فضای سوم جایی است که فرد دورگه یا دو ملیتی میتواند خود را بیابد و امنیت داشته باشد. ترکیب چند مکان مختلف دیدگاهی خاص خلق میکند. دیدگاهی بر اساس زندگی دورگهها که سبب میشود فرد بدون تعصبی خاص به هر دو کشور بنگرد.
نویسندگان حاضر در «فضای سوم» پرسشهای زیادی را مخصوصاً درباره ملت و تاریخ مطرح میکنند و همین تئوری به واکاوی آثار ایشیگورو کمک میکند. بعضی آثار مهم در کشور انگلیس مانند «قلب تاریکی» نوشته جوزف کنراد و «لولیتا» نوشته ولادیمیر ناباکوف توسط مهاجرینی که انگلیسی زبان دومشان است به این کشور نگاشته شده است. البته ایشیگورو با اینکه خود مهاجر است هیچگاه درباره مهاجرین کتابی ننوشت.
ایشیگورو در آغاز چند داستان کوتاه نوشت که شخصیتهایش در انگلیس زندگی میکنند اما داستانهای موفقی نبودند. سپس برای نوشتن رمانش به ژاپن پناه آورد تا وطنش را پیش از اینکه از خاطرش پاک شود در کتابش ماندگار کند.
ایشیگورو خود در مراسم دریافت جایزه نوبل این سؤال را مطرح کرد که «خاطرات یک ملت چگونه شکل میگیرد؟ آیا گاهی فراموشی بهترین روش برای متوقف کردن چرخه خشونت است. از طرف دیگر، آیا ملل آزاد و پایدار میتوانند کشورشان را بر روی عدالت ویرانشده و فراموشی ساخته شود؟»
ایشیگورو داستان دوم خود را نیز در ژاپن مینویسد و سپس نوشتن رمانی با درونمایه انگلیسی را تجربه میکند. شخصت اصلی وی در «بازمانده روز» در وفاداری و پایبندی به کار هم انگلیسی و هم ژاپنی است.
این «فضای سوم» در دیگر آثار ایشیگورو نیز خود را نشان میدهد. کاراگاه انگلیسی در کتاب «وقتی یتیم بودیم» در شانگهای و خانه سابق خانوادهاش و هنگام تلاش برای پیدا کردن مادرش گم میشود و شخصیت اصلی داستان «هرگز رهایم مکن» تنها در اجتماع بیروح بریتانیا میزید.
با این اوصاف آینده برای سِر کازوئو یا ایشیگورویی که در «فضای سوم» زندگی میکند چه در نظر دارد؟ ایشیگورو که حالا در بریتانیایی زندگی میکند که از اتحادیه اروپا خارج شده است خواستار تنوع و گوناگونی در دنیای ادبیات و فرصت دادن به نویسندگانی چون محسن حمید و مین جین لی است. مین جین لی در کودکی به آمریکا مهاجرت کرد و حالا به زبان انگلیسی درباره کره جنوبی داستان مینویسد.
باید منتظر ماند و دید نویسنده در آثار بعدیاش چه شخصیتی را انتخاب میکند اما آنچه واضح و مبرهن است ژاپنی نبودن و انگلیسی نبودن ایشیگورو است. برنده نوبل ادبیات حضور در کشورهای مختلف را تجربه کرده و دیگر نمیتواند یکی را به عنوان وطن خود در هنگام نوشتن برگزیند.
نظر شما