آیین رونمایی و جشن امضای مجموعه داستان «زار»؛ نوشته شرمین نادری، با حضور هنرمندان و علاقمندان در شهرکتاب فرشته برگزار شد.
در این مراسم چهرههایی چون پریوش نظریه، مسعود فروتن، منصور ضابطیان، پوریا عالمی، محمد صوفی، مهسا ملکمرزبان، شاهین شرافتی، نازنين جودت، مسعود فروزنده، سيدعلي ميرفتاح و ... حضور داشتند و اجرای آن را حامد اکبری عهده دار بود.
فرار به سرزمین های ناشناخته
رامبد خانلری؛ دبیر مجموعه سمر نخستین کسی بود که برای حاضرین صحبت کرد. خانلری علاوه بر دوستی و همکاری با شرمین نادری، خودش را یکی از طرفدارانِ قلم او دانست: «حضور من در این مراسم در حقیقت سه دلیل دارد؛ اول آنکه خودِ من به شخصه یکی از طرفداران قلم او هستم، دوم اینکه شرمین نادری دوست و همکار قدیمی من است و نهایتا اینکه دبیر مجموعه سمر هستم و این اتفاق خوب رقم خورد تا «زار» در قالب این مجموعه منتشر شود. امروز می خواهم درباره خودِ شرمین نادری صحبت کنم و صحبت درباره «زار» را بر عهده خودش می گذارم. زمانی بود که من هیچگونه کار هنری انجام نمی دادم و بر حسب اتفاق در نمایشگاه دوسالانه کاریکاتور در موزه هنرهای معاصر کسی داشت از یک کاریکاتور میگفت که به آن علاقه دارد چرا که به او اجازه میدهد تا فرار کند. من تا آن روز چیزی از هنر نمی دانستم و آن روز فهمیدم اثر هنری چیزی است که به فرد اجازه میدهد تا فرار کند. طی این سال ها پیش از اینکه به مجموعه داستان «زار» برسیم، داستان های شرمین همیشه به من اجازه فرار کردن می داد، یعنی با خواندنِ آنها می توانستم از آن جایی که هستم فرار کنم به سرزمین های ناشناخته. به ویژه این روزها که همه ما از لحاظ روحی نیاز به فرار کردن داریم فکر می کنم مطالعه مجموعه «زار» نسخه خیلی خوبی برایمان باشد. شاید دلیل اصلی اینکه از شرمین نادری تقاضا کردیم تا داستان هایش را در قالب مجموعه سمر منتشر کند پیش از هر چیز خصوصیت قصه گویی او بود. از صمیم قلب آرزو می کنم نویسنده هایی مثل شرمین نادری هر روز بیشتر و بیشتر شوند.»
خانلری در انتهای صحبت هایش یک خبر خوب برای این کتاب داشت؛ اینکه از قضا قرار است «زار» در روزهای آتی به چاپ دوم برسد.
قصه دختری که از عشق و عاطفه و مهربانی ها مینوشت ...
منصور ضابطیان از دیگر چهرههایی بود که از شرمین نادری و قصه هایش گفت اما حرف هایش را در قالب متنی برای حاضرین خواند: «امروز روزِ شرمین است که خودِ خودِ عشق است. امروز اما واژه ها از لایِ انگشتان من سُر می خورند، لیز می خورند، در می روند و ناباورانه این سو و آن سو فراری می شوند... امروز من واژه ها را به صف کرده ام که از دخترکی بگویم که یک روزِ عصرِ گرمِ تابستان هزار و سیصد و هشتاد و یک شاید روزی شبیهِ امروزی که ما اینجاییم می رود دفتر تنگ و تاریک مجله تازه رسیده ای تا سال ها خانه امنِ دوستی ما شد. دخترک ریزنقش بود و کم سن تر از من و می نشست و خیره می شد به نقطه ای آن سوی دیوارها و من نمی دانستم که چرا نمی خندد، چرا چشم هایش همیشه قطره اشکی پنهان دارد... در آن سال ها من از رنج ها می نوشتم و شرمین که رنج دیده تر از همه ما بود از زندگی و عشق و عاطفه، از مهربانی ها می نوشت. نوشته های شرمین در آن روزهای دور مطبوعات تا همین امروزِ «زار» برای من مدرسه حوصله بوده است؛ مکتب مدارا. او مرا به سرزمین خاطره هایی می برد که ماندگارترین یادگارهای زندگی ام بوده اند. نوشته های شرمین برای من مثل صدای ویگن است وقتی از مهتاب و گل های سرخ می خواند، مثل تصویر رنگ باخته پوری بنایی بر پرده های سینماهای کودکی ام... نوشته های شرمین برایم بوی کاغذهای کاهی مجله اطلاعات دختران و پسران را می دهند که آن را با هیچ کریستین دیوری تاخت نمی زنم. او بخشی از حافظه تاریخی نسل من است که واژه ها را به استخدام خود درآورده تا سپاه فراموشی در نبرد نابرابر خاطره و آلزایمر به پیروز ی نرسد.. و من نمی ترسم از این اعتراف که بگویم شرمین جزء معدود کسانی است که در خلوتم به او غبطه نمی خورم، به او حسادت می کنم که چرا من نمی توانم چون او واژه ها را چنین درست و و خوش قامت به کار ببرم.»
«زار» برای من عشق است
در ادامه برنامه شرمین نادری از «زار» برایمان گفت و دنیایِ جادویی قصه های این کتاب: «امروز و این لحظه برای من لحظه ای بسیار بزرگ است، به این خاطر که امروز کسانی اینجا هستند که از اعماق قلبم دوست داشتم که امروز این جا باشند. دوست داشتم امروز، اینجا چیزی را جشن بگیرم که بخشی از زندگی من است. «زار» یک مجموعه داستانِ چند ساله است، چرا که تقریبا از سال 88 شروع به نوشتنِ داستان های کوتاه کردم. پیش از آن بیشتر در زمینه مطبوعات فعالیت داشتم و کارِ کارشناسی را در زمینه داستان های تاریخی با عنوان «قمر در عقرب» آغاز کرده بودم. بعد از آن بود که شروع کردم به نوشتنِ داستان. در همان سال ها، «قصه های خان جون» را به لطفِ منصور ضابطیان عزیز شروع کردم و آقای مسعود فروتن به این قصه ها جان داد. اما امروز عزیزانم را دعوت کردم به شهر کتاب فرشته که برایِ من مکانی ویژه است. این ساختمان سال ها پیش خانه خاله من بود و در دهه شصت که این همه درباره اش نوشته ام، کودکی و نوجوانی ام را دقیقا در همین جایی که هستیم می گذراندم.»
نادری در ادامه از مضمونِ قصه های آخرین اثرش گفت: «این کتاب در واقع مجموعه ای از قصه های سیاه است یا به نوعی ترسناک است. چیزی که در مورد قصه های «زار» مهم است این نکته است که من این مجموعه داستان ها را زندگی کرده ام؛ راوی این داستان ها یا خودم هستم یا کسی که در گذشته می زیسته و بسیار شبیه به من بوده است. من در این سال ها قصه های زیادی شنیده ام و آدم های زیادی قصه هایشان را برایم تعریف کرده اند البته که خیال تمام مدت نفر دوازدهم تیم نوشتنِ من بود اما من به نوعی این قصه ها را زندگی کرده ام. سه سال در شهرستان دوری در آذربایجان غربی با تخیلات، خرافات و زندگی مردمی که کمترین امکانات زندگی را دارند، بودم و باور کردم که روش آنها برای توجیه اتفاقات روزمره این جهان به مراتب قشنگ تر و شیرین تر از توجیهات خشک و بی مزه ماست، و یاد گرفتم وقتی قصه می گویم پس زمینه های دانش علوم اجتماعی را استفاده کنم. «زار» برای من یک شروع است.»
نادری از دلیل نامگذاری این کتاب و انتخاب واژه «زار» نیز گفت: «خیلی ها از من درباره علت انتخاب این واژه پرسیدند؛ «زار» در قصه های مردمِ جنوب ارواح غمگین و بادهایی هستند که بدنی ندارند تا حس هایی چون شیرینی و عشق و ... را بچشند. زارها به سمت ما می آیند و بدنِ ما را تسخیر می کنند تا با استفاده از ما دوباره این حس ها را دوباره درک کنند. حتی گاهی از ما آدم های عادی عصبانی می شوند و ما را تنبیه می کنند که به اندازه کافی آنگونه که میل آنهاست زندگی نمی کنیم. «زار» برای من عشق است و فکر می کنم همه مردمِ ما درون خود زار را دارند و سال هاست که این رنج را درون خود حمل میکنند. من این کتاب را تقدیم می کنم به تمام کسانی که رنجی دارند و آن رنج را دوست دارند، با آن رنج می نویسند، زندگی می کنند و با وجود آن رنج می خواهند که به راهشان ادامه دهند تا این رنج به یک شادی بزرگ بدل شود.»
قصه های شرمین؛ چیزی شبیه وسترن اسپاگتی
سیدعلی میرفتاح؛ سردبیر مجله کرگدن و به گفته شرمین نادری باعث و بانی اصلی شکل گیری این مجموعه، آخرین چهره ای بود که از این نویسنده و از «زار» گفت: «خوشحالم که امروز این جمعیت را برای رونمایی از کتاب شرمین نادری می بینم. این خود نشان دهنده ارتباط خوبی است که میان نویسنده و مخاطبان برقرار شده است. اساسا هر کسی که دستی بر قلم دارد دوست دارد فردیت خود را حینِ نوشتن پیدا کند و یافتنِ این فردیت مشکلترین کار است. بخشی از این فردیت مربوط به نگاهی است که نویسنده به جهان دارد.مهم ترین ویژگی آثار شرمین نادری این است که دنیار را از دریچه چشم خود نگاه می کند؛ با تمام راز و رمزهایی که کشف می کند. دیدنِ جهان به این شکل نیز بسیار جالب است؛ دنیا با وجود این عناصر و نیروهایِ جادوییس قشنگ تر و قابل تحمل تر است. نکته قابل توجه در آثار شرمین نادری این است که فردیتِ او در نوشتن را به شخصی نویسی بدل نشده و صرفا سبک خود را در نگاهی که به دنیا و وقایع دارد یافته است. این نوع نگاه در نثرِ او نیز وارد شده است و کاراکترِ نویسنده در آن دیده می شود. شاید همین نکته است که سبب می شود تا خیلی ها با نوشته های شرمین نادری ارتباط عاطفی داشته باشند. ما در مقابل سینمای وسترن اصیل آمریکایی، وسترن اسپاگتی را داریم با مولفه های خاص خود. این ژانر، وسترنِ اصیل نیست اما اگر تماشایش کنیم، منطق دوست داشتنی دارد. ما در ادبیات ایران نویسندگانی با چنین نگاه و لحن متفاوت. من این تعبیر را درباره شرمین نادری به کار می برم، در واقع عناصر و چیزهایی در قصه های شرمین وجود دارد که فقط و فقط به خودِ او می آیند و کسی نمی تواند تقلید کند و از آنِ خودش است؛ به نوعی مثل وسترن اسپاگتی.»
گفتنی است در پایان مراسم شرمین نادری بخشی از داستانِ «طلسم» از مجموعه داستان «راز» را برای حاضرین خواند و آیین جشن امضایی این اثر پایان بخش این مراسم بود.
نظر شما