در این کتاب، مادر «راینر» الکلی و بیمار است و خودش هم همیشه سر و رویی کثیف و آشفته دارد و به همین خاطر همه از او دوری میکنند و بچهها اسمش را گذاشتهاند راسو بوگندو و معتقدند راینر موجودی مزاحم، فضول، عوضی، بیخاصیت و به شدت دغل و حیلهگر است. اما دختر بچهای که از عنکبوت خیلی میترسد ترسش را با راینر در میان میگذارد و خیلی زود متوجه میشود که راینر بچهای مهربان و قابل اعتماد است و با او دوست میشود. اما نه تنها بچهها بلکه حتی بزرگترها هم دخترک را به خاطر این دوستی سرزنش میکنند و دخترک بر سر دو راهی بزرگی قرار میگیرد.
کتایون سلطانی، از مترجمانی فعال در حوزه کودک و نوجوان است. از دیگر آثار او میتوان «ماتی و سامی و سه گاف گنده»، «سیاه قلب»، «هانو و اژدها کوچولو»، «گیس پنجول» «نوربرت خرگردن» و ... اشاره کرد.
در پشت جلد کتاب نوشته شده است: «ما مثل هم نیستیم اما با هم دوستیم، رفیق شدن با کسی مثل راینر هم خوب است و هم بد. از طرفی بدون آنکه مسخرهات کند به حرفهایت گوش میدهد و تو میتوانی با خیال راحت از ترسهایت برایش حرف بزنی. از طرف دیگر، هیچکس راینر را دوست ندارد، نه بزرگترها و نه بچهها. باید هرچه سریعتر تصمیمت را بگیری.»
واحد کودک و نوجوان انتشارات افق (کتابهای فندق) کتاب «روزی که یاد گرفتم عنکبوتها را اهلی کنم» را در قالب ۱۲۰ صفحه با شمارگان هزار و 500 نسخه و قیمت 100 هزار ریال منتشر کرده است.
نظر شما