حكيم معاني به عنوان اولين سوال خود پرسيد: من ابتدا كتاب ديوان سومنات را خواندم و سپس به دنبال اولين كتاب ابوتراب خسروي_هاويه_ رفتم. همچنين خيليها ابوتراب خسروي را با كتاب ديوان سومنات شناختند؛ فاصله چند ساله بين اين دو اثر را چه چيزي پر ميكرد؟
خسروي در جواب گفت: در شيراز جلساتي تشكيل ميشد به عنوان داستان نويسي و داستان خواني كه هر دوهفته يك بار برگزار ميشد و داستانهايمان را در آن جلسات ميخوانديم كه بنظرم يكي از دلايل توسعه داستان نويسي و ادبيات داستاني اين جلسات بود و نويسندههاي نسبتا خوبي از اين جلسات بيرون آمد كه الان تقريبا اغلب اين دوستان در خارج از كشور به سر ميبرند و فعاليت نوشتنشان را در اروپا انجام ميدهند. فكر كنم از بين تمام اين جمع فقط من و آقاي كشاورز در شيراز مانديم.
نویسنده«اسرار کاتبان» در ادامه گفت: آن زمان هدف از نوشتن، شهرت نبود. در نويسندگي و اساسا هنر تا مولف نسبت به كار اخلاص و خلوص نداشته باشد موفق به انجام كار موجهي نخواهد شد.بنظر من مهمترين كاري كه يك نويسنده بايد انجام بدهد شفافيت و انسي ست كه بايد با كار داشته باشد نه چيز ديگري.طبيعتا اگر كار در مسير درستي قرار بگيرد همه چيز را با خودش خواهد داشت و اگر بخواهد هدف ديگري را دنبال كند امكان پذير نيست.
خسروي افزود: زماني داستان پديد ميآيد كه جزئيات اهميت پيدا ميكند.براي شرح جزئيات بايد دستگاهي ميبود كه بتوان به كمك آن جزئيات را گفت كه نويسندهها دستگاه زاويه ديد را تحت تاثير دوربين فيلمبرداري و عكاسي ابداع كردند. و زماني كه زاويه ديد به كار گرفته شد داستان پديد آمد.خصوصيت داستان عينت دادن واقعه است؛ شرح جزئيات است و جزئيات را بازتاب ميدهد.درست نقطه مقابل حكايت پردازي،شما وقتي حكايات سعدي را ميخوانيد روايت صرف است و تشبيه، ولي در داستان ما به وسيله دستگاه مجازي زاويه ديد عينيت را بازتاب ميدهيم. نويسنده اگر نتواند زاويه ديد مناسب را پيدا كند، نميتواند داستانش را پيش ببرد.
حكيم معاني پرسيد: متون كلاسيك چه چيزي به ما ميدهند و براي داستان نويس چه كار ميكنند؟!
نویسنده «دیوان سومنات» در پاسخ گفت:در ابتدا بايد بگويم كه همانطور كه نويسنده مينويسند ، ميانديشد. نوشتن وجهي از انديشيدن است.در واقع وقتي قلم دست ميگيريد اولين كلماتي كه مينويسيد به ناخودآگاهتان نيشتر ميزنيد؛ و كلمات از ناخودآگاه شما نشات ميگيرد و ناخودآگاه مثل جنگلي است از گذشته، بخشي از كار نويسندگي ارتباط با ناخودآگاه است.با هر جمله و كلامي كه مينويسيد به اهدافتان در داستان ميرسيد.همه اين كارها مربوط به فرديت شما ميشود.فرديت هركس يگانه است.نويسنده نيز در ابتدا انسان است. نوع رفتاري كه نويسنده با كلمات ميكند؛ يك رفتار منحصر به فرد است پس داستاني كه خلق ميشود نيز منحصر به فرد خواهد بود، كه به فرديت او مربوط ميشود.
در ادامه چنين افزود: وقتي با متون كلاسيك در ارتباط باشيد بخشي از ناخودآگاه شما ميشود و به عنوان پشتوانه و منابع متنتان ميتوانيد استفاده كنيد. كاري كه بنظر من نياز است نويسنده در اين مقطع انجام دهد،اين است كه از اين منابع به عنوان الهام بخش استفاده كند و تحت تاثير اين نوع زيبا شناسي باشد.
خسروي در ادامه گفت:در تالار نياوران بوديم آقايي كه خودشان نويسنده بودند به من گفتند:"چرا من هرچي شما مينويسيد را نميفهمم؟!" من خيلي متاثر شدم.نميدانم حق با ايشان بود يا من ولي اين يك تلنگري براي من بود كه نحوه نوشتن من بايد طوري باشد كه طيف عظيمتري را جذب كند.همين باعث شد در رمان بعدي سعي كنم قضايا را توضيح بيشتري بدهم و راحتتر بنويسم كه در تعداد خوانندهها موثر بود و طيف بيشتري جذبِ رمانم شدند.نميدانم كار درستي بود يانه و زمان پاسخ اين سوالم را خواهد داد كه اينطور نوشتن منطقيتر است يا خير؟!
ادامه جلسه با طرح سوالاتي از جانب حاضرين، و هم چنين بحث و گفتوگويي گرم در رابطه با سخت بودن يا نبودن نثر خسروي سپري شد و حضار نظرات خود را بيان كردند.
نظر شما