در بیستو ششمین نشست از درسگفتارهایی درباره سنایی مطرح شد:
بخش اعظم انتقادهای اجتماعی سنایی متوجه مسائل دینی است
ایرج شهبازی در نشست درسگفتارهایی درباره سنایی، بیان کرد: هر منتقد یا مصلح اجتماعی دست روی نقاط و مسائل خاصی از اجتماع میگذارد و بخشهای خاصی را نقد میکند. بخش اعظم انتقادهای اجتماعی سنایی متوجه مسائل دینی است. او دائما از اصناف و انواع دینداران انتقاد میکند و راهکارهایی هم که برای اصلاح جامعه ایرانی ارائه میکند، از درون متون و اصول دینی است.
در ابتدای این نشست علی اصغر محمدخانی ضمن اشاره به مباحثی که در جلسات قبل از سلسله درسگفتارهایی درباره سنایی مطرح شده، موضوع نشست حاضر و هفته آینده را، «تلقی سنایی از دین و دینداری» عنوان کرد و گفت: اصولا برای ما این پرسش مطرح است که نگاه عارفان، شاعران، فیلسوفان و ... به دین و دنیا چگونه است. سنایی در بسیاری از این موارد دنیا را محل گذر میداند و سرزنشهای زیادی درباره دنیا دارد که نگاه او به دین، دنیا، آخرت و اینکه به کدام جنبه دین توجه دارد در اشعار او انعکاس یافته است.
ایرج شهبازی ابتدا به ارائه مقدمهای درباره دین پرداخت و گفت: بررسیهای تاریخی نشان میدهد کشور ما هیچ وقت تهی از دین نبوده و دین یکی از تاثیرگذارترین عوامل در حیات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور ما بوده است. در بعضی دوره ها مثل دوره فعلی، دین قطعا تاثیرگذارترین عامل در تمام مسائل زندگی اجتماعی بوده و در همه جا تاثیر و نفوذ داشته است. به همین سبب حتی در دورههایی که حکومتها چندان به دین کاری نداشتند، خود مردم از درون چنان گرفتار بحث دین بودهاند که دین به صورت خیلی مشهودی تمام بخشهای اجتماعی زندگی مردم را مدیریت میکرده است و علیرغم تمام حملههایی که به دین شده، از خود دفاع کرده و همچنان تاثیرگذار باقی مانده است.
او ادامه داد: به اعتقاد بنده اگر بیطرفانه نگاه کنیم، میبینیم که دین یک واقعیت انکارناپذیر در جامعه و حیات ما است. دین همواره در جامعه ما یک مولفه مهم بوده و قابل انکار نیست. نکته دیگر این است که به نظر من دین خالص وجود ندارد. دین در مواجهه با انسانها از صافی ذهن و ضمیر آنها عبور میکند و طبیعتا رنگ، بو و شکل آنها را به خود میگیرد، بنابراین آن چیزی که در عالم واقع دیده میشود، نه یک دین خالص بلکه دینی است که از صافی ذهن انسانها عبور کرده و رنگ و بوی آنها را گرفته است. ما با دین خالص سروکار نداریم، بلکه با فهمها و تفسیرهایی که انسانها از دین میکنند، سروکار داریم. سرچشمه این تفاوت فهمها هم در تفاوت یگانگی شخصیتها و انسانها است، چون هیچ دو انسانی وجود ندارند که به همه چیز نگاه یکسانی داشته باشند و هر انسان یک شخصیت منحصر به فرد است. گذشته از این عوامل اجتماعی هم در تفاوت فهم از دین، بی تاثیر نیست. یعنی مردم یک ملت هنگام پذیرش یک دین جدید، برداشتهای خود از دین قبلی را در این دین جدید وارد میکنند به همین دلیل است که برای مثال دین اسلام در ایران با تونس، با عربستان و ... فرق است. یعنی با وجود اینکه یک دین در این کشورها رایج است اما گویا شش اسلام متفاوت است. بنابراین چه علل فردی را در نظر بگیریم یا علل اجتماعی را، به هر حال ما با دین خالص رو به رو نیستیم، بلکه با فهمهای آدمیان از دینها روبه رو هستیم.
بررسی دینشناسی سنایی از کلیدهای مهم برای شناختن شخصیت او
شهبازی در ادامه افزود: اگر ما این مسئله را بپذیریم که ما فقط با فهمهای خودمان از دین سروکار داریم نه یک دین واقعی، نتایج بسیار مهمی به دست میآید. اولین نتیجه این است که دین شناسی یعنی خودشناسی؛ یعنی وقتی که ما پذیرفتیم هر انسانی مجموعه ویژگیهای شخصیتی خودش را روی مفهومی به نام دین فرافکنی میکند و دین را به رنگ و بوی شخصیت خودش درمیآورد، بنابراین ما با شناختن دین هر کسی میتوانیم ویژگیهای شخصیتی آن فردرا بشناسیم. از این جهت دین شناسی یعنی خودشناسی و یکی از منابع مهم برای شناختن شخصیت هر انسانی بررسی تفسیری است که او از دین خود دارد. از همین رو یکی از راههای مهم شناخت سنایی این است که دین را از نظر سنایی بشناسیم. اگر دین را از نگاه سنایی با دین از نگاه فردوسی یا عطار یا خیام مقایسه کنید، متوجه میشوید که این چهار بزرگوار ویژگیهای شخصیتی خود را وارد تفسیری که از دین داشته، کردهاند. بنابراین در دین شناسی علیرغم شباهتهایی که دارند، تفاوتهای بسیار اساسی هم دارند. از این جهت بررسی دینشناسی سنایی کلیدهای مهمی برای شناختن شخصیت خود سنایی به ما میدهد.
نویسنده کتاب «تو مرا بسی» در ادامه به رابطه دینشناسی و جامعهشناسی اشاره کرد و افزود: دینشناسی نه تنها مساوی با خودشناسی که با جامعهشناسی هم مساوی است. طبق این بیان که هر جامعهای، تفسیر جداگانهای از دین به دست میدهد، میتوانیم بگوییم با شناختن دین هر جامعه و تفسیری که از دین بدست میدهد، میتوان آن جامعه را بهتر شناخت. بنابراین دین هر کشوری یک منبع بسیار مهم برای بررسی ساختار اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن کشور است.
وی دین را به عشق تشبیه کرد و ادامه داد: عشق مستقل و به ذات نیست و زمانی وجود دارد که عاشق و معشوقی وجود داشته باشد. خود عشق یک پدیده ذهنی و انتزاعی است و ما در قالب عاشق و معشوق است که میتوانیم عشق را ببینیم. دین هم اصالتا و بالاستقلال وجود ندارد و در انسانهای دیندار وجود دارد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که جنگی بین ادیان وجود ندارد. اگر جنگی هست بین دینداران و پیروان هر دین و دریافت و سهمی است که دینداران از هر دین دارند. یعنی چیزی به نام جنگ ادیان وجود ندارد، بلکه جنگ قرائتها و فهمهای دینی است. از همه اینها می توان نتیجه گرفت که اگر میخواهیم از جنگهای ادیان جلوگیری کنیم، باید اخلاق انسانی را بر دینداری مقدم بدانیم. اگر کسی قبل از اینکه دیندار شود، به درجهای از اخلاق نرسیده باشد، احتمالا دینداری او به انحصارطلبی، خودخواهی و انواع رذایل اخلاقی، آلوده خواهد شد.
سنایی از کوشاترین مسامحت کنندگان در به وجود آمدن سنت اسلامی
عضو هیات علمی موسسه لغتنامه دهخدا با اشاره به نظریه دریافت و اینکه یک متن شامل خود متن اصلی و تمام شرح و تفاسیری است که بر آن رفته، گفت: دین اسلام هم تنها متن قرآن نیست بلکه شامل تمام اتفاقاتی است که از 1400 سال پیش تا به حال بر آن گذشته و شرح و تفاسیری که بر آن نوشته شده است. امروزه دین اسلام دینی است که از مسامحت مسلمانان در دورههای مختلف با یکدیگر به دست آمده و از همین رو کسی مثل سنایی یکی از کوشاترین مسامحت کنندگانی است که در به وجود آمدن سنت اسلامی تاثیر داشته است. سنایی گذشته از اینکه تاملات دقیقی در دین اسلام داشته، دین شناسی دیگر شاعران نظیر خاقانی، عطار، مولانا و ... را هم تحت تاثیر قرار داده است. بنابراین نمیتوان گفت که ما میخواهیم دین اسلام را بشناسیم اما مساعی مسلمانان در دورههای مختلف را نادیده بگیریم. ما ناگزیریم برای شناخت سنت عظیم اسلامی به تمام کسانی که برای فهم، تحویل و دعوت به این سنت تلاش کردهاند، وقت بگذاریم و آنها را هم بشناسیم.
شهبازی با بیان اینکه اگر بخواهیم دین را از نظر سنایی بررسی کنیم و یک بحث جامع داشته باشیم به وقت زیادی نیاز داریم و در دو جلسه نمیگنجد، محور بحث خود را تعریف سنایی از دین، کارکرد دین در جامعه و نقش دین در زندگی انسان، آثار و نتایج دینداری و ویژگیهای دیندار واقعی در نظر سنایی عنوان کرد و افزود: اگر کسی به صورت حتی سرسری آثار سنایی را بخواند، بدون شک متوجه میشود که با یک آدم دیندار روبهرو است. سنایی عمیقا به دین اسلام اعتقاد راسخ دارد و آنطور که از سخنان او برمیآید، التزام عملی هم دارد. اعتقاد سنایی به دین آنقدر زیاد است که به نظر او میرسد که اصلا جهان برای دین ساخته شده است و دین بدون دین به هیچ دردی نمیخورد.
بخش اعظم انتقادات سنایی در نقد اجتماعی به دین اختصاص دارد
عضو هیات علمی دانشگاه تهران ضمن خواندن ابیاتی از سنایی درباره دین، اضافه کرد: به نظر سنایی افتخار، عظمت و شوکت واقعی آن است که با دین به دست میآید. در جایی هم میگوید که اگر خواهان بقا و جاودانگی هستید باید به سراغ دین بروید و دین است که به انسان جاودانگی میدهد. سنایی نه تنها دیندار بلکه یکی از ستایندگان بزرگ دینداری است. نکته دیگر این است که بدون شک سنایی یک دیندار و بدون شک هم یک منتقد و مصلح اجتماعی بزرگ است که از این حیث سنایی با حافظ قابل مقایسه است و بخش عظیمی از ابیات او در قصاید و حدیقه به انتقادات اجتماعی او تعلق دارد. نکته حائز اهمیت این است که هر منتقد یا مصلح اجتماعی دست روی نقاط و مسائل خاصی از اجتماع میگذارد و بخشهای خاصی را نقد میکند. بخش اعظم انتقادهای اجتماعی سنایی متوجه مسائل دینی است او دائما از اصناف و انواع دینداران انتقاد میکند و راهکارهایی هم که برای اصلاح جامعه ایرانی ارائه میکند، از درون متون و اصول دینی است.
وی ضمن خواندن ابیاتی از سنایی که از گروههای مختلف مسلمان و دیندار، نظیر زاهدان، عالمان، واعظان، قاریان، حاجیان، مجاهدان و ... انتقاد کرده، گفت: سنایی واقعا تازیانه انتقاد خود را بیرحمانه بر گرده تک تک دینداران جامعه فرود میآورد و در مسائل مختلف نقد میکند. اینکه بخش اعظم انتقادات سنایی در نقد اجتماعی به دین اختصاص دارد نشانه توجه فراوان او به دین و دینداری است. یعنی او دغدغه اصلاح دینی دارد، میخواهد جامعه را اصلاح کند و جالب این است که او راه اصلاح جامعه را بازگشت به قرآن و سنت میداند و میگوید راهی جز این برای اصلاح اجتماعی وجود ندارد.
دین در نگاه سنایی چیزی جز قال الله و قال رسول نیست
نویسنده کتاب «داستانهای مثنوی معنوی» در ادامه به دین از نگاه سنایی پرداخت و گفت: دین در نگاه سنایی چیزی جز قال الله و قال الرسول نیست . او معتقد است که ما باید به آبشخور اصلی دین برگردیم و این آبشخور چیزی جز قرآن و سنت پیامبر و احادیث نیست. مهمترین حرف سنایی درباره دینداری در این قسمت، این است که رسیدن به دین مگر با نفی هوا پرستی و ترک خودخواهی ممکن نیست و ایمان به خدا یعنی کافر شدن به خود.
نویسنده کتاب «پیدای پنهان» تجدید نظر کردن دائم در ایمان را یکی از نکات کلیدی فکر سنایی در دین خواند و ضمن خواندن ابیاتی از سنایی در همین باره، بیان کرد: یک رکن مهم سنایی، درد دین است و درد دین از کلمات کلیدی منظومه فکری سنایی است و معتقد است که درد دین انسان را زنده میکند. بنابراین دین از نگاه سنایی کار آدمهای بیدرد، خیال راحت نیست، بلکه دین کار انسانهای بیقرار و طالب رسیدن به مقصود است و دین با خودخواهی در یک جا قابل جمع نیست.
درد دین از کلمات کلیدی منظومه فکری سنایی
وی مولفههای اصلی دینداری از نگاه سنایی قرآن و سنت به شرط ترک خودپرستی و خودبینی، با داشتن درد دین و تبدیل نکردن دین به هدف خواند و گفت: راه دیگری که بتوانیم حقیقت دین را از نگاه سنایی بفهمیم این است که انواع دینداری را از نگاه سنایی بررسی کنیم و ببینیم که سنایی در مورد انواع دینداری چه میگوید. در نگاه اول چهار نوع دین فقهی، فلسفی و کلامی، اخلاقی و عرفانی به نظر میرسد و قابل تقسیمبندی است که باید این چهار نوع دین را بررسی کرد و دید در میان آنها سنایی دنبال کدام یک است.
شهبازی ضمن تعریف و توضیح مختصر این چهار نوع دین گفت: سنایی مجموعا با فقه موافق نیست و دائما سعی میکند از چشماندازهای مختلف فقه را مورد نقادی قرار دهد که البته این نوع نقادیها در عین احترام گذاشتن به فقه در جایگاه خودش است. یکی از اظهارنظرهای عجیب سنایی درمورد فقه این است که فقه بیشتر نتیجه شهوت و حرص است. یعنی اگر انسانها شهوت و حرص نداشتند، اصلا دانشی به نام فقه به وجود نمیآمد و این کارهایی که در فقه صورت میگیرد بیشتر برای جلوگیری و مهار شهوت و حرص آدمیان است. اظهار نظر عجیب دیگری دارد که تا وقتی که در بند صفات بشری داری، به فقه نیاز داری و چون از این صفات رها شوی، دیگر ذره ای به فقه نیاز نخواهی داشت.
نظر شما