قصه اصلی رمان «سایه باد» نوشته کارلوس روئیز زافون حول محور یک کتابخانه مخفی و مرموز میگردد که در کتاب نام قبرستان کتابهای گمشده نامیده شده است. این کتابخانه تنها کسانی را به عضویت میپذیرد که شرایط خاصی داشته باشند. اعضای این کتابخانه مرموز تنها حق دارند یک کتاب از کتابخانه به امانت بگیرند و تا آخر عمر آن کتاب را نزد خود نگه دارند ولی این شرط داستانهایی هم به دنبال دارد که برای هر مخاطبی جذاب است.
نویسنده مشهور ژاپنی الاصل در رمان «سرزمین عجایب و پایان دنیا» داستان کتابخانهای را میگوید که در قفسههای خود به جای کتاب جمجمههای سر نگهداری میکند که هر کدام از آنها افسانهای در پشت خود دارد. ماجرای اصلی داستان این کتاب در دو زمان گذشته و آینده سیر میکند.
کتابخانه پنهان این رمان در اصل یک شخصیت حقیقی است که خارج از زمان واقعی وجود دارد و کتابداران مخفی خود را استخدام میکند تا اطلاعات زمانها و مکانهای مختلف در طول تاریخ را جمع آوری کنند و در اختیار کتابخانه قرار دهند. این کتابداران یا جاسوسان در ماموریتهایشان برای کتابخانه مجبورند کارهایی انجام دهند که با خطراتی روبرو است. در دنیاهای دیگر کتابهای خطرناکی وجود دارد که دسترسی به آنها تا حدودی غیرممکن است.
قهرمان اصلی این رمان پسری به نام «ژان» است که بعد از اینکه پدرش دنیا را ترک می کند، کتابفروشی به او به ارث میرسد که در ادامه مشخص میشود این کتابفروشی شرایط عادی ندارد. او در ابتدا چون از کتاب سررشتهای ندارد تصمیم میگیرد آنجا را بفروشد ولی بعد شغل پدر را ادامه میدهد ولی با حوادث عجیبی مواجه میشود. او در ادامه قصه متوجه میشود این کتابفروشی دارای ویژگیهای ماورایی است و در اصل کتابخانه جمعیتی مخفی است که تواناییهای عجیب و غریبی دارند. این جمعیت از توانایی خود در جهت کمک به دیگران استفاده میکنند ولی سازمان سایه بعضی از اعضای کتابخانه را در استخدام خود گرفته تا از توانایی آنها برای امیال شخصی خود استفاده کند.
کتابخانه موجود در این داستان این رمان خودش یک دنیای ماورایی است ولی اعضای آن خیلی عجیب نیستند چون کودکانی هستند که دزدیده شده و همگی در کتابخانه بزرگ شدند. رئیس کتابخانه یا در اصل کتابدار ارشد «پدر» نام دارد که همه از او فرمان می برند. او تمام علم خود را در 12 کتاب خلاصه کرده است که هر کس به این 12 کتاب دسترسی داشته باشد می تواند بر کل جهان موجود در کتابخانه حمکرانی کند. به واسطه قدرت پدر اعضای کتابخانه قادر به کارهای عجیب و غریب هستند. یکی قادر است در طول زمان سفر کند و دیگری میتواند ذهن مردم را بخواند. در ادامه داستان پدر ناگهان ناپدید میشود و در این میان دشمنانی نیز ظاهر میشوند.
«کتابفروشی 24ساعته آقای پنومبرا» نوشته رابین اسلون
شاید فکر کنید این رمان درباره یک کتابفروشی صحبت میکند ولی در اصل کتابفروشی آقای پنومبرا راه مخفی به یک کتابخانه مرموز و پنهان دارد که هر کسی نمیتواند به آن دسترسی داشته باشد. در داستان این رمان ماجرای «کلای» جوان را داریم که از همان ابتدای کارش در کتابفروشی متوجه عجیب بودن آن می شود. در روزها کسی به کتابفروشی مراجعه نمیکند ولی شبها مشتریهای عجیب و غریبی پیدایشان میشود.
داستان این رمان در آینده اتفاق میافتد که چندان هم از زمان حال فاصله ندارد. داستان ژانری علمی تخیلی دارد که درباره یک کتابخانه مجازی است که آرشیو اطلاعاتی را نگهداری میکند که از انسانها بعد از نابود شدن زمین در اختیار دارد. تمام سطح زمین در اثر بمبهای عظیم نابود شده است و حالا جامعه انسانی برای بازسازی خود به این آرشیوها احتیاج دارد.
نظر شما