مصطفی رزاق کریمی به تازگی فیلم مستندی با نام «بانو قدس ایران» درباره همسر امام خمینی (ره) ساخته است. این فیلم به این لحاظ که برای نخستینبار ما با تصویر نزدیکی از خانواده و همسر امام مواجه میشویم، جذابیتهای بسیاری دارد. در عین حال که به لحاظ بصری و روایت فیلم که انتخابی از یادداشتهای روزانه بانو قدس ایران هست هم قابل تامل و توجه است.
با رزاق کریمی درباره این فیلم به عنوان سندی تاریخی از پنهانخانه زندگی امام خمینی(ره) گفتوگویی داشتهایم که در پی میآید.
در تیتراژ آمده بود که دو نفر به عنوان پژوهشگر با شما در این فیلم همکاری داشتهاند. چه منابع پژوهشی برای این کار، مورد استفاده قرار دادهاید؟
قبل از این، کتابهایی در مورد زندگی همسر امام خمینی(ره) بانو قدس ایران ثقفی نوشته شده بود. مطالعات ما بیشتر در حوزه کتاب و کتابخانهای بود. من معتقدم هنگامی که ما درباره شخصیتی فیلم مستند میسازیم، این فیلم نه بیوگرافی است و نه کتاب، بلکه فیلم است. با ویژگیهای خاص خودش و روایت خودش. کتابها به عنوان منبع تحقیقاتی باید خوانده شود و خوب و کمککننده هستند اما باید به روش تحقیق برای فیلم جلو رفت.
بر اساس همین منابع تحقیقاتی است که ما به یک سناریو مدون میرسیم. البته پژوهشهای ما هم شامل مطالعات کتابخانهای میشود و هم میدانی. تا از پس اینها بتوانیم به یک صراحت لهجه برسیم. در این فیلم، این نکته اهمیت زیادی داشت تا مثل هر زندگی دیگری، بتوانیم به نمایش همسانیها و تضادهای موجود در شصت سال زندگی بانو قدس ایران و امام خمینی (ره) بپردازیم و اینکه آنها از چه مسیرهایی با هم عبور کردهاند. به هر حال تحقیق برای ساخت یک مستند، الزامی و واجب است، اما از پس این پژوهشها قرار نیست یک کتاب یا بیوگرافی تولید شود.
ما در این فیلم، شاهد تصاویری از خانه امام خمینی(ره) در نجف اشرف و تبعید هستیم. آیا این تصاویر متعلق به همان زمان هستند و قدمت تاریخی دارند؟
تصاویری که ما در این زمینه میبینیم مربوط به خانه واقعی امام در دوران تبعیدش در نجف است. نود درصد تصاویر این قسمت از نجف، مربوط به همان دوره است و شاید نزدیک به ده درصدش به زمان جلوتر مربوط شود. و طبیعی است که با کار پژوهشی به این منابع دست یافتیم.
چگونه به تصاویر نجف در آن زمان دسترسی پیدا کردید؟
از امکانات و منابع مختلف در ایران و عراق استفاده کردیم. برخی از این تصاویر را از تلویزیون عراق گرفتیم. در ایران هم از کمکهای آقای تهامینژاد و خانم طاهری در وزارت ارشاد استفاده کردیم.
اینها آرشیو فیلم داشتند؟
آقای تهامینژاد در زمینه آدرسیابی کمک میکرد و خانم طاهری، خودشان آدرس فیلمها را داشتند. فیلمهایی که مربوط به ایران است. در مجموع ما برای این کار از چند منبع مختلف آرشیو استفاده کردیم که اینها را دوستان زحمت کشیده و جمعآوری کردند.
در سه، چهار مورد، صدای ضبط شده خانم ثقفی در فیلم شنیده میشود. با توجه به این که ایشان در سال 1388 فوت کردند، این مصاحبهها از کجا آمده است؟... یا این که پیش از مرگشان، خود شما با ایشان گفتوگو داشتهاید؟
نه. من مصاحبهای با ایشان انجام ندادهام. این گفتو گوها سه یا چهار سال، پیش از فوت ایشان انجام شده و با کیفیت خیلی پایین ضبط معمولی، برای ما باقیمانده است. البته ما این صداهای باقیمانده از ایشان را استفاده کردیم. البته زیرنویسش هم کردیم که کلام به درستی فهمیده شود. این صداها مربوط به گفتوگوهای ایشان با نزدیکانشان هست و بخشی از آنها قابل استفاده بود که ما از آنها بهرهبرداری کردیم.
تقریبا به جز چند عکس، ما تصویری از ایشان در این فیلم نمیبینیم. چرا؟
او در واقع در پنهانخانه امام بوده و به نظر میرسد که هر دو دوست نداشتند که عکسی گرفته شود. شاید علاقهای به عکاسی نداشتند. به هر حال ما با اندک عکسهای باقیمانده از او مواجه شدیم و عکسهای زیادی در اختیار نداشتیم و با همین تعداد اندک کار کردیم. به همین دلیل نیاز به کار پژوهشی پیچیدهتری داشتیم تا به یک سناریو کامل برسیم و با استفاده از هفت عکس، به یک فیلم هشتاد دقیقهای برسیم.
روایت این فیلم از منظر بانو قدس ایران است و به شکل یادداشتهای روزانه. آیا ایشان یادداشتهای روزانهای داشتند و این یادداشتها منتشر شده است؟
ایشان هم باسواد بودند و هم اهل قلم. نوشتههای ایشان فوقالعاده زیاد است. البته هنوز به صورت کتاب منتشر نشده است. شاید یکی دو تا از یادداشتها و نامههایش در برخی از کتابهایی که نشر آثار منتشر کرده، آمده باشد. اما به طور کامل، هنوز منتشر نشده است. نامههای ایشان خیلی زیاد است. نوشتههای ایشان، شامل نامهها و خاطرات میشود و خاطراتشان هم به صورت چکنویس و هم پاکنویس موجود است که بعدها هم ویرایش شدهاند. اما در مجموع نوشتههای ایشان خیلی زیاد است و ما به قدری که به کار فیلممان میآمد از آنها استفاده کردیم.
با توجه به اینکه شما درباره زندگی همسر امام خمینی (ره) کار کردهاید، دلیل این ازدواج چه بوده است؟ عشق یا دلایل سیاسی و ...؟
امام خمینی همسرش را دوست داشت. آخر فیلم هم میگوید که «وقتی اسمت را شنیدم، مهر و محبتت در دل من نشست.» و البته بارها در فیلم هم اشاره شده که امام معتقد بود که؛ اگر کسی را دوست داری، به او بگو. به هر حال، اینها از طریق دوستان رابطشان همدیگر را میشناختند و از هم اطلاعات خوبی داشتند و به هم علاقهمند بودند. البته ما هم در آن زمان حضور نداشتیم که ببینیم به چه دلیلی، اما به دلایل سیاسی نبوده است. خانم از خانواده بسیار مرفهی بود که در نهایت ازدواج با امام را انتخاب کرد و امام هم از خانواده مرفهی بود که طلبگی و سادهزیستی را انتخاب کرد. در زندگی هم با وجود اینکه سلیقههاشان متفاوت بوده، یکدیگر را دوست داشتند. این نکته بارها در فیلم گفته میشود. بانو قدس از خانواده مرفهی بود و داوطلبانه خودش را از این رفاه کنار کشید و این زندگی را انتخاب کرد و سخت هم بود. همیشه هم میگوید که من سختیهای زیادی کشیدم.
در این فیلم، علاوه بر اینکه بانو قدس معرفی میشود، تصاویر جدیدی هم از فرزندان و نوادگان امام و ندیمه بانو میبینیم و به این ترتیب ما با یک پرتره از خانواده امام خمینی (ره) مواجهیم که تا پیش از این فیلم، اتفاق نیفتاده بود.
پژوهش و تحقیق این فیلم، 14 ماه طول کشیده است و سه سال هم فیلم طول کشیده و در طول این مدت سعی کردیم که ارتباط نزدیکتری با هم داشته باشیم و هر دو طرف به هم اعتماد پیدا کنند. مصاحبه نکنیم بلکه گفتوگو داشته باشیم و درد دل کنیم. در طول پروسه تحقیق به جایی رسیدیم که دیگر ما هم نظراتی داشتیم و آنها هم استقبال کردند. آنها معمولا جلوی دوربین نمیآیند. اما بعد از این فیلم، از انجام آن راضی بودند. چون یک گفت و شنودی در طول این کار اتفاق افتاد و ما با هم مکالمه داشتیم و برای ما خوشایند بود.
آیا این فیلم، می تواند به عنوان سندی تاریخی درباره زندگی همسر امام خمینی محسوب شود؟
فیلم از منظر من، یک سند تاریخی است. در مورد میزان این سندیت نمیتوانم بگویم. اما من در این کار، فیلم شخصی خودم را نساختهام یا روایت خودم نیست. اما من در جایی سینما را آموختهام که هیچ کلمه مطلقی وجود ندارد. در اتریش هیچ کلمه مطلقی وجود ندارد. من در این فرهنگ سینما آموختهام. شاید فرد دیگری بیاید و خیلی بهتر از من کار کند. اما در مجموع این فیلم یک سند تاریخی و حتی سندی از روزگار معاصر ما به شمار میرود.
و سخن آخر؟
من فیلم پرتره کم کار نکردهام؛ هم در اتریش و هم در ایران. به دلیل پیچیده بودن این موضوع و نبود شخصیت اصلی و نبود اسناد واقعی، چه فیلم و چه عکس، تلاش کردیم بتوانیم یک درام- تحقیق خوبی ارائه دهیم. سناریو خوبی مدون کنیم که درام خودش را داشته باشد و ببیننده بتواند به مدت هشتاد دقیقه با آن ارتباط برقرار کند. این کار در کارهای پرترهای که انجام دادم، مانیفست کاری من محسوب میشود. در این سی و چند سال، هیچ وقت با چنین موضوعی مواجه نبودم. ولی به نظر میرسد که بینندگان این زمان هشتاد دقیقه را با لذت به تماشای فیلم نشستهاند.
نظر شما