چهارشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۱:۲۲
انحصاری به نام ترانه

با شروع ماه مبارک رمضان و پخش سریال‌ها و ویژه‌برنامه‌های این ماه عده‌ای معتقدند که مسیر انتخاب ترانه‌ تیتراژ این برنامه‌ها چندان قابل قبول نیست؛ چراکه عده‌ای در حال ایجاد یک انحصار در ترانه هستند و از طرفی دیگر عده‌ای معتقدند ماه رمضان به دلیل مرکز توجه بودن این ترانه‌ها زمان خوبی برای میدان دادن به جوان‌ترها نیست.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ترانه این روزها به منبعی ارزشمند تبدیل شده است که بدون شک اگر آن را از صافی عبور دهیم، حاوی اطلاعات تاریخی بسیار ارزشمندی است؛ شاید به همین دلیل و دلایل مشابه است که ما امروز شاهد انتشار ادبیات شفاهی در قالب کتاب هستیم و همین اتفاقات باعث شده تا ترانه از گوشه‌گیری خارج شود و این روزها شاهد اتفاقات خوبی در این حوزه باشیم.
 
با همه این تفاسیر بدون شک یکی از فستیوال‌های بزرگ ترانه، ماه مبارک رمضان است که به دلیل تعدد سریال‌ها و برنامه‌های تلویزیونی شاهد پخش انواع متنوعی از آن در صداوسیما هستیم. از طرفی با یک حساب سرانگشتی می‌توان متوجه شد که این روزها تعداد ترانه‌سرایان از تعداد سوپرمارکت‌های کل کشور بیشتر است و شما کمتر کوچه‌ای را می‌توانید پیدا کنید که حداقل یک ترانه‌سرا در آن ساکن نباشد. البته بدون شک همه این افراد، تولیدکننده ترانه باکیفیت نیستند اما بی‌تردید در میان این انبوه هنرمند، حداقل 100 ترانه‌سرای قابل قبول وجود دارند که بتوانند تنوع محصولی مناسب را برای مخاطب ایجاد کنند؛ با این همه سوالی که وجود دارد این است که چرا بازار ترانه هر سال در اختیار عده‌ای است و قرار نیست که شرایط تغییر کند. برای مثال چرا چندین سال است که ترانه تیتراژ یکی از برنامه‌های افطار را یک ترانه‌سرا می‌نویسد. یقینا در چنین شرایطی هنرمند باید خودش را از باتلاقی که برایش ساخته‌اند، بیرون بکشد اما وقتی خودش خطر را احساس نمی‌کند، سوال این است که تهیه کننده محترم آیا به این باور نرسیده است که زبان، نگاه و حتی طرح مساله تکراری شده است و صرفا تغییر خواننده کار نمی‌تواند دلیل قانع کننده‌ای برای این تکرار شعری باشد. در این راستا به‌سراغ دو تن از ترانه‌سرایان خوب و باسابقه رفتیم تا نظر این افراد را درباره وضعیت موجود ادبیات شفاهی جویا شویم.
 
مردم را فریب ندهید!
نیلوفر لاری‌پور از ترانه‌سرایان کشور، در این باره می‌گوید: من از سال 68 با صداوسیما کار کردم و با تجربه‌ای که دارم می‌توانم بگویم که استفاده از روابط بد نیست اما به شرطی که این روابط درست باشند. برای مثال اگر قرار باشد که من برنامه‌ای را بسازم، بدون شک در ابتدا به سراغ کسانی می‌روم که آنها را می‌شناسم و با آنها کار کرده‌ام؛ بنابراین به این شیوه عمل کردن، کار اشتباهی نیست.

وی ادامه داد:‌ طبیعتا وقتی از یک آهنگساز یک تیتراژ می‌خواهند، او با شاعری کار می‌کند که راحت‌تر است اما بعضی وقت‌ها که الان به بیشتر وقت‌ها تبدیل شده است، دوستان روی بعضی اسم‌ها زوم می‌کنند و تلاش دارند تا تنها این اسم‌ها سرزبان‌ها باشند. قسمت بد ماجرا آنجایی رقم می‌خورد که ما به‌عنوان شاعر قصد فیلم بازی‌کردن و فریب مخاطب را داریم. شما نگاه کنید عده بسیار زیادی هستند که شرایط صداو‌سیما را پذیرفته‌اند و کار می‌کنند. به نظر من این افراد آدم‌های شریفی هستند؛ چراکه دقیقا همانی هستند که می‌گویند. برای مثال وقتی ابراهیم حاتمی‌کیا در اختتامیه فیلم فجر فریاد می‌زند که من فیلم‌ساز نظام و انقلاب هستم، این یعنی صداقت.
 
این شاعر با اشاره به رفتار برخی شاعران و ترانه‌سرایان گفت:‌ مشکل من درست با کسانی است که از یک طرف ادعای روشنفکری و اپوزیسیون دارند و در صحبت‌ها می‌گویند که فلان جا به این شکل است و من مخالفم، از طرفی هر جا که می‌رویم حضور دارند و طبیعتا این اتفاق برای همه رخ نمی‌دهد؛ خیلی از دوستان ما را از در سازمان هم نمی‌گذارند، عبور کنند، چه برسد که به آنها تریبون بدهند.
 
وی افزود: برای مثال من چند سال پیش سرپرست نویسندگان برنامه «رادیو هفت» بودم و با اسم کوچک و پسوند نام‌خانوادگی یعنی نیلوفر تهرانفر فعالیت می‌کردم. بعد از مدتی گفتند که کلا اسمم حذف شود و بعد از مدتی برنامه تذکر گرفت که هیچ گونه همکاری‌ای با من، حتی به‌عنوان کسی که فایل‌ها را می‌خواند و ادیت می‌کند، نداشته باشد. یعنی خیلی نامحترمانه گفتند در برنامه نباش و من هم پذیرفتم؛ چراکه می‌دانم نظر من به نظر دوستان شبیه نیست. داستان دقیقا آنجایی عجیب می‌شود که برخی دوستان این اختلاف نظر را فریاد می‌زنند و ادای یک مخالف اجتماعی را درمی‌آورند اما بعد از آن می‌روند و با همان افراد و سازمان‌ها همکاری می‌کنند.
 
لاری‌پور در توضیح شیوه این اتفاق گفت: این دوستان شیوه خیلی جالبی را هم در پیش گرفته‌اند. فرد چندین سال در همه برنامه‌ها حضور دارد، اسمش را نمی‌آورند اما در همه جا فریاد می‌زند که این کار اثر من است و تقریبا همه می‌دانند که این آثار را او نوشته است. دو سال می‌گذرد و بعد از آن می‌بینیم که از هفت ترانه تیتراژ، بیش از نیمی از آن متعلق به همان ترانه‌سراست. البته من با تعداد ترانه‌ها و فعالیت‌های گسترده کاری ندارم؛ چراکه اعتقاد دارم ترانه‌سرای خوبی است.

سریال‌ها و برنامه‌های ماه رمضان، محل درخشیدن بهترین‌هاست
عبدالجبار کاکایی، ترانه‌سرایی است که در اوایل دهه نود همکاری گسترده‌ای با صداوسیما داشته است و بی‌تردید می‌تواند، گزینه مناسبی برای پاسخ به این انتخاب‌ها باشد. 

او در صحبت‌هایش اظهار کرد: انتخاب ترانه‌سرا برای تیتراژهای صداوسیما به عوامل مختلفی برمی‌گردد. نخست، سیاست‌های سازمان صداوسیماست و دیگری نیز به سلیقه تهیه‌کنندگان برمی‌گردد. بنابراین هیچ قضاوتی نمی‌توان کرد که دقیقا چه کسی در این انتخاب‌ها سهم دارد و مقصر این انتخاب‌ها کیست. به نظر من موسیقی یک اتفاق هنری است و معمولا تهیه‌کنندگان ریسک می‌کنند و با یک تیم وارد همکاری می‌شوند و امکان دارد که  موفق بشوند یا شکست بخورند؛ اما اگر موفق شوند قطعا با آن تیم ادامه خواهند داد.
 
وی ادامه داد: این یک زنجیره به هم پیوسته است. معمولا تهیه‌کننده، کارگردان و آهنگساز سریال بر اساس سلیقه خود و سلیقه جامعه دست به انتخاب خواننده می‌زنند و خواننده نیز معمولا به سراغ آهنگساز، تنظیم‌کننده و ترانه‌سرای مورد اعتماد می‌رود. بنابراین کاری که منتشر می‌شود، سلیقه چند نفر است. در چنین شرایطی بهترین کار این است که ما به جامعه نگاه کنیم و ببینیم صدای اعتراض‌ها از کجا به گوش می‌رسد. باید ببینیم که واقعا این اعتراض مردم است یا صدای عده‌ای است که منتظر نشسته‌اند تا اتفاقی رخ دهد و از آن ایراد بگیرند.
 
این شاعر و ترانه‌سرا با اشاره به موضوع تکرار در تیتراژهای صدا و سیما گفت: البته معمولا بعد از موفقیت یک گروه ما شاهد کاهش ریسک‌پذیری افراد هستیم و به قدری از این افراد کار می‌کشند که به تکرار می‌رسند. از این رو، بسیاری از کارهای ماه رمضان تیم مخصوص خود را دارند و بالاخره این هم یک روش است و نمی‌توان از آن ایراد گرفت و بگوییم که چرا فلانی هست و فلانی نیست.
 
وی افزود: ما نمی‌توانیم بگوییم که تهیه‌کننده سلیقه خودش را در نظر نگیرد و بر اساس آنچه عده‌ای می‌گویند، تصمیم بگیرد. به هر حال او در حال سرمایه‌گذاری است و حق طبیعی اوست که ترانه‌سرا و خواننده اثر را خودش انتخاب کند. برای مثال من در برنامه‌های امسال ماه رمضان خواننده‌های جدیدی را دیدم که در گذشته صدای آنها از رسانه ملی منتشر نشده بود. خواننده‌هایی مانند حمید هیراد و بهنام بانی از آن دست خواننده‌هایی هستند که خودشان را ثابت کرده‌اند و حال به تلویزیون آمده‌اند. به نظر من راه مبارزه با سلایق این است که خودت را ثابت کنی. بنابراین ترانه‌سراها باید دست به اثبات خود بزنند و بعد منتظر اتفاقات خوب باشند.
 
کاکایی در توضیح نگاه تهیه‌کنندگان به موضوع انتخاب ترانه گفت: به نظر من یک تهیه‌کننده باید ابله باشد که بخواهد از ترانه‌سرایی که به جامعه اثبات شده است، استفاده نکند. در کل با نظام انتخاب نمی‌شود با جبر برخورد کرد؛ کمااینکه برای سرود تیم ملی هم چنین اتفاقی رقم خورد و عده‌ای با سلیقه خود موزیکی را آماده کردند که قطعا موافقان و مخالفان خاص خودش را دارد. ما یا باید به نظام سلیقه و انتخاب احترام بگذاریم یا باید سازمانی را تعریف کنیم که تیتراژ‌ها را بین خواننده‌ها و ترانه‌سراها تقسیم کند و به کیفیت کاری نداشته باشد. البته سوال من این است که اگر هم چنین اتفاقی رخ دهد، چه کسی پاسخگوی انتشار آثار ضعیف خواهد بود.
 
ترانه‌سرای کتاب «حال من دست‌ خودم نیست» با اشاره به سال‌های فعالیتش اظهار کرد: من تلاش می‌کنم تا در صحبت‌ها به برخی مسائل ورود نکنم؛ اما باید بگویم که من در چند سال گذشته از تیتراژها سهمی نداشتم، اما آن موقع هم که داشتم در مظان این اتهام بودم؛ اما واقعیت این است که تهیه‌کنندگان به سراغ من می‌آمدند و من هم کار می‌نوشتم. بسیاری از آثاری که من در آن سال‌ها نوشتم و خواننده‌های خوب کشورمان خواندند، بسیار گل کرد و شنیده شد اما همان زمان هم عده‌ای در گوشه ایستاده بودند و می‌گفتند آنها باند هستند، در حالی که کاملا سلیقه بود.
 
کاکایی در پایان گفت: شما انتخاب عوامل یک موزیک را با انتخاب بازیکنان تیم ملی مقایسه کنید، متوجه خواهید شد که این دو موضوع بسیار به هم نزدیک است. یعنی همانطور که یک مربی تیم ملی بازیکن مورد علاقه‌اش را جذب می‌کند، تهیه‌کننده نیز به دنبال شاعر، خواننده و آهنگساز مورد علاقه‌اش می‌گردد. برای مثال روزبه بمانی این روزها یکی از پرکارترین ترانه‌سرایان است که امتحانش را پس داده است و به ندرت می‌توان کاری ضعیف از او معرفی کرد. او برای نوشتن آثارش زحمت می‌کشد، از زاویه‌های مختلف و جدید نگاه می‌کند و به همین دلیل آثارش با استقبال مخاطب همراه است. یا شما به جایگاه زنده‌یاد افشین یداللهی نگاه کنید، به نظر من کار نکردن با چنین ترانه‌سرایی سخت‌ترین کار برای یک تهیه‌کننده است. با همه این تفاسیر من این موضوع را نیز می‌پذیرم که باید به جوان‌ترها میدان داد اما نه در فستیوال ماه رمضان که محل درخشیدن بهترین‌هاست.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مرتضی ۱۳:۰۰ - ۱۳۹۷/۰۳/۰۲
    امروز دارم همه خبر گزارش ها تونو میخونم‌. خدایی این یکی خیلی زرد بود
  • علی بحرینی ۱۰:۳۷ - ۱۳۹۷/۰۳/۰۳
    سخیف ها همه جا هستند. روزبه بمانی فقط اداست
  • ادیب ۱۲:۱۹ - ۱۳۹۷/۰۳/۰۳
    کاش این داستان انتخاب بصورت گرینش از روی سلیقه ی جمعی میشو . مگر نه اینکه کنکور راه گزینش بهترین هاست ؟؟؟ پس چرا آزمون ورودی به این فستیوال رمضان بین جوان ها نباشد ؟ چرا تیمی نباشه که رتبه بندی و امتیاز بندی بکنه و فراخوان زده بشه برای انتخاب ترانه ؟؟؟ خوشحال میشم جواب بدین

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها