خسرو سینایی در نشست رونمایی از «ترجمه جدید رباعیات خیام به زبان مجاری (چاپ مجارستان)» گفت: این کتاب تنها تصویرگری رباعیات خیام نیست بلکه الهامپذیری از دنیای ذهنی خیام است که در آثار گیزولا وارگا تجلی یافته است.
سینایی در این نشست با اشاره به آشنایی خود با گیزولا وارگا گفت: من در سال 1964 در وین در رشته معماری و موسیقی تحصیل میکردم و گیزولا نیز در رشته تاریخ هنر و نقاشی درس میخواند آن زمان وقتی با او آشنا شدم اطلاعات بسیار جالبی درباره ایران، اسطورهها، افسانهها و شعرای ایرانی داشت. آن زمان برای من بسیار جالب بود که یک دختر جوان مجاری درباره ایران این میزان اطلاعات از ادبیات و اسطورههای ایرانی داشته باشد. بعدها ارتباطمان نزدیکتر شد و توانستیم اطلاعات بیشتری را درباره ایران با یکدیگر تبادل کنیم.
وی ادامه داد: پس از ازدواج در سال 1967 به ایران آمدیم و خوشبختانه دوستان زیاد هنرمندی داشتم گیزولا وارگا با حلقهای از هنرمندان ایرانی آشنا شد. بعد از آن یکی از دوستان من از او خواست که مشغول نقاشی شود تا نخستین گالری آثار وی برگزار شود. در ادامه گیزولا وارگا وارد جمع هنرمندان ایرانی شد و طی 51 سال گذشته نمایشگاههای نقاشی انفرادی و گروهی را برگزار کرده است.
وی افزود: امروز بسیاری از آثار گیزولا وارگا ارزش تاریخی دارد چراکه او در آثارش تلاش کرده به روح فرهنگ ایرانی نزدیک شود گیزولا وارگا برای آشنایی با فرهنگ ایرانی سالها ادبیات و اشعار شعرای ایرانی را مطالعه کرد و به طور مثال زمان زیادی را صرف مطالعه شاهنامه و رباعیات خیام کرده است. اکنون پستی و بلندی جامعه ایران در اثر آشنایی گیزولا وارگا با روح فرهنگ ایرانی در آثارش تبلور یافته است و به طور مثال ما جلوهای از اشعار خیام را میتوانیم در آثار نقاشی او با عنوان «عروسکهای کور» مشاهده کنیم.
به گفته سینایی، گیزولا وارگا همچنین تلاش کرده تا با مشاهده آثار باستانی مانند تخت جمشید جلوهای از فرهنگ ایرانی را در آثار خود متبلور کند. اکنون کتابی که رونمایی میشود تنها تصویرگری رباعیات خیام نیست بلکه الهامپذیری از دنیای ذهنی خیام است که در آثار گیزولا وارگا تجلی یافته است.
وی یادآور شد: به طور مثال در شعر «در کارگه کوزهگری بودم دوش» که متاثر از فضای ذهنی خیام است در نقاشی او مشاهده میشود.
این کارگردان سینمای مستند ایران در پایان گفت: از زمان صفویه تاکنون نویسندهها و محققان اروپایی زیادی را داشتهایم که سعی کردند هر کدام در زمان خودشان جامعه ایران را از طریق نگارش، کتاب عکاسی، تصویرگری و ... شرح دهند اما من هیچ یک را مانند گیزولا وارگا نمیشناسم که طی 50 سال توانسته باشد از صحنههای بیرونی و روح هنر ایرانی تصویرسازی در آثارش ارائه دهد.
نظر شما