دینشناسی تطبیقی، ادبیات، فلسفه و حتی هندشناسی، همه و همه برای شایگان، در حُکم مسیر و ابزار است؛ ابزار و مسیری برای فهم متقابل و متعامل فرهنگها، تلاش برای فهم یکدیگر، ترویج فرهنگ تسامح و تساهل و در نهایت صلح و صلحورزی.
داریوش شایگان، بیشک یکی از چند متفکر برجسته، تاثیرگذار و بینالمللی ایران در یکصد سال گذشته بودهاست؛ میراث او را گذشته از آثار مکتوب او (کتابها و مقالات متعدد به فارسی و غیرفارسی) باید در منش، شخصیت و نگاه او جستجو و از آن به عنوان الگویی سودمند برای اندیشهورزی بهرهبرداری کرد.
تلاش او برای تشویق افراد به مواجهه هرمنوتیک با فرهنگها و کوشش برای فهم دیگر فرهنگها، کلید فهم اندیشه شایگان است؛ اما برای او فهم دیگر فرهنگها، غایت اندیشهورزی و فرهیختگی نیست؛ او به ذوب یا آمیزش افقهای فکری و فرهنگی میاندیشد؛ در واقع فهم متقابل فرهنگها در نهایت باید به آمیزش افقهای فکری و فرهنگی بینجامد؛ این غایت اندیشهورزی پسندیده و فرهیختگی است که به صلح فرهنگها منجر خواهد شد؛ بنابراین برآیند و دستآورد همه تلاشهای فکری و فرهنگی بشر در دیدگاه شایگان، «صلح» و تلاش برای ترویج و توسعه فرهنگ صلح و "صلحورزی" است.
دینشناسی تطبیقی، ادبیات، فلسفه و حتی هندشناسی، همه و همه برای شایگان، در حُکم مسیر و ابزار است؛ ابزار و مسیری برای فهم متقابل و متعامل فرهنگها، تلاش برای فهم یکدیگر، ترویج فرهنگ تسامح و تساهل و در نهایت صلح و صلحورزی.
با همه این اوصاف، «هویت» و «فرهنگ ایرانی ـ اسلامی» ایران، همیشه یک سوی مهم اندیشهورزیهای شایگان بودهاست؛ اندیشیدن به این موضوع که فرهنگ ایرانی ـ و در مقیاس گستردهتری «فرهنگ آسیایی» ـ در مواجهه، تقابل یا تعامل با مدرنیته غربی در چه موضوع یا مواضعی قرار دارد ـ یا میتواند قرار داشتهباشد؛ آثار او مستقیم یا غیر مستقیم، بر اساس این پرسش و دغدغه فرهنگی نگاشته و منتشر شدهاند؛ آثاری چون «آسیا در برابر غرب»، «افسونزدگی جدید، هویت چهل تکه و تفکر سیار»، «بتهای ذهنی و خاطرههای ازلی»، «در جستجوی فضاهای گمشده» و ... ؛ حتی «هندشناسی» یا تلاش برای شناخت و معرفی «ادیان و مکتبهای فلسفی هند»، صرفاً هندشناسی یا معرفی مکتبهای فلسفی هند نیست؛ چیزی در ورای این تلاشها وجود دارد و آن کوشش برای دست یافتن به الگوهایی برای فهم دیگری یا دیگران است؛ در این مسیر، شایگان بهویژه با نوشتن آثاری به زبان فرانسه، میکوشد تا دریچهای جدید به روی فرانسویها (اروپاییها ـ غربیها) برای فهم بهتر و دقیقتر شرق (آسیا و ایران) بگشاید؛ او فرهنگ و مدرنیته غربی را به خوبی درک کردهاست؛ ویژگیها، زبان و حساسیتهای آن را خوب میفهمد و چه کسی بهتر از او میتواند دریچهای برای گفتگو و مفاهمه بین شرق و غرب باشد؟
و دریغا که در دهههای گذشته، فرهنگ ایرانی کمتر دستآوردی چون شایگان تولید کرد؛ عمق و سطح دانش و اطلاعات او، زباندانی، دوری جستن از حواشی، یافتن جایگاهی بینالمللی، تسامح، تساهل و سعه صدر، همه و همه عناصری برجسته و شایسته از منش، شخصیت و نگاه شایگان است که میتواند الگوی اندیشهورزی مطلوب و موثری برای اهل دانش و فضل در مسیر تحقق صلح و زندگی بهتر باشد. شاید به خاطر همین عمق و گستردگی دانش و نگاه شایگان بود که متاسفانه در بین روشنفکران و دانشگاهیان، کمتر کسی عملاً از الگوی اندیشهورزی شایگان تبعیت کرد ـ جایگاه او و پیروی از الگوی او آسان نبود و کمتر کسی مرد چنین میدانی بود.
اینک در فقدان داریوش شایگان، این اندیشمند برجسته ایران دوست و جهانیاندیش، بررسی و تحلیل اندیشه، نگاه و منش او، نه تنها قدردانی از او و ادای دین به تلاشهای او خواهد بود بلکه امکان استفاده و بهرهبرداری از میراث فکری و معنوی او را فراهم خواهد کرد؛ یقیناً محصول تلاش ما برای تداومبخشی به سنت فکری شایگان، گسترده شدن فضای مناسب گفتگو و پربارتر شدن شاخههای اندیشهورزی در فرهگ ایرانی خواهد بود.
با ادای احترام به روح و اندیشه داریوش شایگان، اندیشمند ایران دوست و جهانیاندیش
نظر شما