شایگان برای تجلی یک گفتوگوی واقعی در جهان معاصر، رنجها دید. راهها رفت و " اقلیم های" جدید را فتح کرد، "افسون" آثار او، از درک روشنی نشات میگرفت که بر هویت و فرهنگ بار میکرد.
او خود را محصول بسیار پیچیده این قرن میدانست. برآمده از نسلی که در کلام خود او، برخورد فرهنگها را با تمام وجود درک کرد. پژوهش در ادیان را راهی یافت برای برون رفت از تعارضهایی که بر جان و دلش زخم میزد.
او چه زیبا در "نامه به نسلهای آینده" از اندیشه سیار، پرورش همدلی و یگانگی و باروری متقابل فرهنگ سخن گفت.
شایگان برای تجلی یک گفتوگوی واقعی در جهان معاصر، رنجها دید. راهها رفت و " اقلیم های" جدید را فتح کرد، "افسون" آثار او، از درک روشنی نشات میگرفت که بر هویت و فرهنگ بار میکرد.
او از شاعرانهها، از دین، از فلسفه، "چهل تکهای" زیبا شکل داد که برازنده یک فکر ایرانی است. شایگان با نوری که بر "فضاهای گم شده" تاباند در "زیر آسمانهای جهان"، مامنی نو برای ما و نسلهای آینده شکل داد.
تعلق شایگان به ایران، اسلام، فرهنگ و معنویت، در سپهر اندیشه، او را چنان بالنده کرد که به راستی میتوان او را کاشف قاره جدیدی نامید. قارهای که خود او، قاره روح مینامید.
او روح گفتوگو، مدارا و تساهل را در جهان ما، در ایران ما، در آسیای ما و در شرق دمید.
برای ما که فرهنگ مساله دیروز ، امروز و فردایمان است ، شایگان فهمی نو از روشنفکر، فرهنگ، هویت، معنویت، غرب و معنای مای ایرانی به ارمغان آورد.او به حق از بزرگان روزگار ما بود.
نظر شما