سیامک گلشیری با عیدیدادن کتاب بسیار موافق و معتقد است و هنوز خاطره نخستین کتابی که در کلاس سوم دبستان عیدی گرفته را به یاد دارد.
آیا خاطرهای از دوران کودکیتان درباره عید نوروز و دریافت کتاب به عنوان عیدی دارید؟
دوران دبستان خیلی به فضانوردی و موضوعات مرتبط با فضا علاقه داشتم که البته سالهاست این علاقه در من فروکش کرده. در آن زمان هرچه کتاب داستان و کمیکاستریپ و علمی و چیزهای دیگر درباره فضا بود تهیه میکردم و میخواندم. در مدرسه هم خب تقریباً همه از این علاقه خبر داشتند. فیلمی هم همان دوران دیدم به اسم «ستاره سرخ خشمگین» که هنوز خیلی از قسمت های آن را به یاد دارم. فیلم واقعا ترسناکی بود و در کره مریخ اتفاق میافتاد و تاثیرش همچنان با من است. خیلی دلم میخواهد این فیلم را به دست بیاورم و دوباره ببینمش. به یاد دارم عید کلاس سوم، اولین روزی که به مدرسه رفتیم سر صف مرا صدا زدند و کتاب «سفر به ماه» اثر ژول ورن را به من هدیه دادند. این خاطرهای است که هنوز به یاد دارم.
از اینکه به عنوان هدیه کتابی دریافت کردید، چه احساسی داشتید؟
خیلی احساس خوبی داشتم، به خصوص که سر صف هم آن را به من هدیه دادند. در واقع باعث این کار خانم کتابدار مدرسه بود. آن وقتها مدارس اینقدر کوچک نبودند. همه امکاناتی داشتند؛ آزمایشگاه داشتند و کتابخانههای بزرگ. من هنوز این کتاب را دارم و خاطرهاش در من زنده است. به هر حال آنوقتها کتابهای زیادی عیدی گرفتم، ولی این یکی خوب به یادم مانده است.
آیا تابه حال کتابی بهعنوان عیدی به فرزندتان دادهاید؟
نه همیشه دخترم را همراه خودم به کتابفروشی میبرم و هرکتابی که خواسته برایش میخرم و لزوما بهعنوان عیدی کتابی به او یا سایر بچهها ندادهام. ولی با عیدیدادن کتاب بسیار موافقم، چون خیلی از کادوهایی که به دیگران میدهیم، ممکن است از بین برود، اما درباره کتاب شاید خیلی دیر این اتفاق بیفتد.
به نظرشما طرح عیدیدادن کتاب که چند سالی است از سوی موسسات و نهادهای مختلف در کشور اجرا میشود مانند طرح عیدانه کتاب و اهدای کتاب از سوی برخی نهادها چه تاثیراتی در کتابخوان کردن بچهها دارد؟
به نظر من حرکت فوقالعاده و کار درستی است؛ اینکه در مملکتی که کتاب اینقدر کم خوانده میشود، نهادها و موسسات کتاب هدیه بدهند. مطمئنا به فرهنگ کتابخوانی کمک میکند. من فکر میکنم یکی از دلایلی که مردم در مملکت ما کم کتاب میخوانند این است که کتاب در معرض دید نیست. باید در یک همچین مملکتی، واقعا اگر کسی دلش میسوزد، کاری کند که حتی کتاب به سوپرمارکتهای بزرگ هم راه پیدا کند. بر اساس آنها فیلم ساخته شود. مهمتر از همه مدارساند که میتوانند نقش خیلی زیادی داشته باشند. کار اساسی یعنی اینکه کتابها را بدون نگاه تبعیضآمیز وارد مدارس کنیم. باید البته معلمان را آموزش داد. لیست رمان به آنها داد. وارد برنامه درسیشان بشود. بچهها به کتاب خواندن عادت کنند. به گمان من این مهمترین راه برای یاد دادن مطالعه است.
چقدر با عرضه کتاب و نمایش آن در اماکنی مانند سوپرمارکتها موافقید؟
ببینید، بد نیست راه بیفتید بروید توی خیابانتان و ببینید چند تا کتابفروشی نزدیکیتان پیدا میکنید. توی خیابان ما یک کتابفروشی پیدا نمیکنید. حتی کتابخانهای هم نیست. ولی به جایش تا بخواهید بانک و موسسه اعتباری و بنگاه املاک میبینید. یکی در میان بانک و معاملات املاک است. آنوقت چه توقعی دارید؟ توقع دارید با این وضع کسی کتاب بخواند؟ به خاطر همین بسیار با عرضه کتاب در سوپرمارکتها موافقم. باید موظفشان کنند کتاب بیاورند. آن وقت در معرض دید قرار میگیرد.
نظر شما درباره طرح تخفیفهای ناشران به مناسبت عید برای عیدیدادن کتاب چیست؟
کار بسیار خوبی است. برای اینکه ممکن است مردم را تشویق کند کتاب بخرند. من با هر کاری که باعث خوانده شدن کتاب بشود، موافقم، هرچند مقطعی باشد. ای کاش واقعا روزی متولیان بنشینند با حضور نویسندگان برنامههایی را تدوین کنند که ریشهای به این قضیه بپردازد. نگاه ما فقط به 10روز نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران یا کارهای مقطعی دیگر نباشد. با این حال در نبود چنین برنامههایی، عیدی دادن کتاب، برگزاری نمایشگاه کتاب و کارهای دیگر میتواند تا حدودی مؤثر باشد. این یکی دو سال که نمایشگاه را برده بودند بیرون از شهر، من واقعا تصورش را نمیکردم کسی بیاید. ولی خیلی شلوغ میشد. این نشان میداد مردم واقعا به کتاب علاقه دارند. منتها باید همانطور که گفتم در معرض دید باشد.
اخیرا از سوی آموزش و پرورش طرحی مبنی بر حذف پیک نوروزی از مدارس و جایگزین کردن آن با کتابخوانی و داستاننویسی ارائه شده است، این طرح تا چه اندازه میتواند در کتابخوان کردن بچهها موثر باشد؟
کار بسیار درستی است. چون خیلی از این درسها چیزی جز استرس برای کودکان و خانوادههایشان ندارد. دختر من کلاس سوم است و مجبور است تا دیروقت درس بخواند. کلی اضطراب دارد و واقعا نمیتواند درس بخواند. معلم فکر میکند باید مدام به آنها مشق بدهد و امتحان بگیرد. امتحان پشت امتحان. دریغ از یک کتاب داستان که بتواند بخواند. اصلا تمام این برنامهها متوقف میشود تا تابستان. واقعا برای چه؟ من چقدر از درسهای دروان مدرسهام را به یاد دارم؟ چرا باید بچهها با این همه استرس و اضطراب بزرگ شوند؟ باید آموزش و پرورش فکری کند. راجع به درسهایی که در مدارس ارائه میشود تجدید نظر کند. در عین حال کجای دنیا این هم دانشآموزان باید برای تحصیل پول بپردازند؟ الان مدارس غیرانتفاعی برای پول بیشتر از مردم گرفتن، مسابقه گذاشتهاند؟ و تازه قرار است چه یاد بچهها بدهند؟ من هنوز استرسی که در دوران دبستان و دبیرستان از درسهایم داشتم را فراموش نکردهام و همیشه در من وجود داد. به نظر من کار خوبی انجام شده است که پیک و نمره را حذف کردهاند. هرچند معلم دختر من فکر کرده باید چندین و چند پلیکپی به آنها بدهد و این کار را هم کرده است.
پیشنهادی درباره نحوه انتخاب کتابها از سوی آموزش و پرورش برای مطالعه دانشآموزان در ایام نوروز دارید؟
به اعتقاد من باید نویسندگان را دعوت کند و با آنها مشورت کند. نه یک سری نویسنده خاص را که فقط کتابهای خاصی را با نگاه تبعیضآمیز انتخاب میکنند. باید هیأت علمی تشکیل بدهند و همه چیز کاملا علمی باشد. باید حسابی برای چنین کاری تبلیغ شود.
برخی معتقدند حذف پیک نوروزی سبب میشود، دانشآموزان در طول دو هفته تعطیلی، از درس و کتاب درسی دور بمانند و ممکن است در روند درسخواندن آنها مشکل ایجاد شود؟
برای چه باید در روند درس خواندن بچهها مشکل به وجود بیاورد؟ بچهها میتوانند با خیال راحت استراحت کنند. همین که به آنها گفته میشود کتاب بخوانند و بر اساس آن مطلب بنویسند یا حتی نمایش اجرا کنند، آنها را به شکل دیگر در حال و هوای مدرسه نگه میدارد. در عین حال باعث به وجود آوردن خلاقیت در آنها میشود. به گمان من فرصت خوبی است تا ذهن بتواند به کارهای دیگر بپردازد و از تمام استرسها دور شود.
نظر شما