سه‌شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۰
روایت شاهد دست اول از مصدق و دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت

فصیحی گفت: ارسلان پوریا در سال‌های ملی شدن صنعت نفت، از سال 1328 تا 1330، در سال‌های محاصره اقتصادی ایران و فشارهای انگلیس که در واقع کشور با کوران مشکلات مواجه بود، شاهد دست اولی از دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت به شمار می‌رود و خاطراتش هم به همین دلیل اهمیت دارد. چرا که در ماجراهای ملی شدن صنعت نفت، خودش هم دخیل بوده است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- مریم منصوری: «کارنامه مصدق و حزب توده» یکی از منابع مهم و دست اول، درباره دوران نخست وزیری مصدق و نقش حزب توده در آن دوران است. انتشار متن کامل این کتاب ارزشمند، سند مهم دیگری در اختیار علاقه‌مندان به تاریخ معاصر ایران و نیز پژوهشگران تاریخ می‌گذارد تا با شناختی دقیق، به دور از غرض و پیشداوری بتوانند با بخشی از گذشته مبارزات ضد استعماری و ضد استبدادی مردم ایران آشنا شوند.

ارسلان پوریا، 1309-1373، مولف کتاب، خود از اعضای موثر حزب توده در آن دوران و شاهد بلافصل وقایع و حوادث بوده است. این کتاب، نخستین‌بار به کوشش زنده‌یاد خسرو شاکری در انتشارات مزدک ایتالیا با حروف تایپی و گاه ناخوانا منتشر شد. امسال این کتاب در نشر ققنوس منتشر شده و نخستین چاپی است که با درج نام مولف اصلی عرضه شده است.

با ارسلان فصیحی، سرویراستار بخش تاریخ نشر ققنوس، درباره کتاب «کارنامه مصدق و حزب توده» و حاشیه‌ها و روایت‌هایش، گفت‌وگویی داشته‌ایم که در پی می‌آید:

ابتدا کمی درباره نویسنده کتاب، ارسلان پوریا، توضیح دهید؟
ارسلان پوریا، متولد 1309 در سلماس است. به دلیل این که پدرش از امرای ارتش بود در شهرهای مختلف زندگی کرد. در هنگام تشکیل حزب توده در سال 1320، ارسلان پوریا 12 ساله بود و در هنگام کودتای 28 مرداد، 24 سال داشت. در واقع در سال‌های عمده فعالیت حزب توده، از بعد از جنگ جهانی دوم تا کودتای 28 مرداد 1332، او در حال گذراندن دوازده تا بیست و چهار سالگی‌اش بوده است. او هیچ وقت، از سران حزب توده نبود. بلکه عضو سازمان جوانان توده بود که به دلیل استعدادش توانست در این زمینه رشد کند.
 
در حوزه فعالیت‌های سیاسی، استعداد چطور تعریف می‌شود؟
وقتی که حزبی ایدئولوژیک باشد، برای فعالیت در آن، باید ایدئولوژی‌اش را فراگرفت و ارسلان پوریا هم به خاطر استعدادی که داشت، ایدئولوژی حزب توده را به خوبی فرا گرفت، زمینه‌های فعالیت علمی را خوب تشخیص داد و در سازمان جوانان پیشرفت کرد. او به معاونت نادر شرمینی رسید که رئیس سازمان جوانان حزب توده بود و همین طور دبیر اول سازمان جوانان حزب توده است.

موقعی که کودتای 28 مرداد اتفاق می‌افتد، ارسلان پوریا در پراگ در مجمع جهانی سازمان جوانان کمونیست حضور داشت. منتها بعد از کودتا، برای ادامه فعالیت‌های حزبی به ایران برمی‌گردد و در پراگ نمی‌ماند. آن هم در زمانی که حزب منحل شده بود و خیلی از فعالان حزب، حتی از کشور خارج شدند. اما او به ایران برمی‌گردد و به فعالیت می‌پردازد. تا سال 1333 که دستگیر می‌شود. البته ما دلیل قطعی دستگیری او را نمی‌دانیم. اما به هر دلیلی که به زندان می‌افتد، از حزب توده رویگردان می‌شود و بعد از زندان، دیگر توده‌ای به حساب نمی‌آید.


                                                           ارسلان فصیحی

چه نکته‌ای روایت ارسلان پوریا از تاریخ را حایز اهمیت می‌کند؟

او در سال‌های ملی شدن صنعت نفت، از سال 1328 تا 1330، در سال‌های محاصره اقتصادی ایران و فشارهای انگلیس که در واقع کشور با کوران مشکلات مواجه بود، شاهد دست اولی از دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت به شمار می‌رود و خاطراتش هم به همین دلیل اهمیت دارد. چرا که در ماجراهای ملی شدن صنعت نفت، خودش هم دخیل بوده است.

این کتاب چه زمانی نوشته شده است؟ آن طور که در مقدمه آمده، گویا مصدق هم کتاب را پیش از چاپ دیده است.
ارسلان پوریا در سال 1343 شروع به نوشتن کتاب کرد. این کتاب در چند دفتر نوشته شد که به مصدق هم کتاب را نشان داده و نظراتی که مصدق داشته را در کتابش هم اعمال می‌کند.
 
به طور کلی، رویکرد حزب توده نسبت به مصدق چگونه بود؟
حزب توده تا 30 تیر 1331 موضع انتقادی شدیدی نسبت به دکتر مصدق و جبهه ملی داشت و معتقد بود که دکتر مصدق به امپریالیسم آمریکا نزدیک شده است. آنها فکر می‌کردند که مصدق در مقابل امپریالیسم انگلیس می‌خواست به آمریکا نزدیک شود و حزب توده می‌گفت؛ این اشتباه است.

تا 30 تیر 1331 که در آن تاریخ، شاه فرمان عزل مصدق از نخست وزیری را صادر می‌کند و حکم نخست وزیری را به قوام‌السلطنه می‌دهد. مردم تهران به حمایت از مصدق، تظاهرات می‌کنند و به خیابان‌ها می‌آیند. حزب توده، از همان تاریخ از مصدق حمایت می‌کند تا کودتای 28 مرداد 1332. اما قبل از آن حمایت نمی‌کرده و انتقاد شدیدی به او داشته و این سیاست تا 28 مرداد 1332 که حکومت مصدق با کودتای طرفداران شاه و حمایت سی آی ای آمریکا و نیروهای انگلیسی از قدرت خلع شد. شاید بشود گفت که حزب توده تا پیش از 30 تیر 1331، نگاه سیاه و سفیدی داشته و در آن روز، متوجه اشتباه خود می‌شود.
 


در آن شرایط، ملی شدن صنعت نفت، چقدر وامدار شخص دکتر مصدق است، چقدر وابسته به فعالیت‌های حزبی و نمایندگان مجلس؟
 پس از قرارداد دارسی، با تشکیل شرکت نفت ایران و انگلیس با شرایطی که کاملا به ضرر ایران بود، آن هم در کشوری که عمده درآمدش از نفت بود، زمزمه‌های ملی شدن صنعت نفت شروع شد و این که چرا، درآمد حاصل از فروش نفت به جیب دیگران می‌رود و کشور ما در این زمینه، به ثروت کویت نمی‌رسد؟ چرا مردم ایران نمی‌توانند از این سرمایه ملی بهره‌مند شوند؟
حتی حالا هم، بعد سال‌ها، هنوز مساله نفت در خاورمیانه، مهم‌ترین مساله است. البته این مسائل از زمان رضاشاه مطرح بود، منتها چون خفقان خیلی شدید بوده و حزبی وجود نداشته و فضای جامعه به صورت متکلم وحده بوده، وقتی رضاخان از ایران خارج می‌شود، شخصیت‌های سیاسی که فعالیت‌‌شان، کنسل شده بود، فرصت بروز دوباره پیدا کردند که یکی از آنها هم مصدق بود که در سال‌های 1301 تا 1304، در مجلس موسسان یا مجلس پنجم شورای ملی، مخالفت خودش را از تغییر حکومت قاجار به پهلوی اعلام کرده بود.

به خاطر همین اعلام مخالفت، مصدق در دوره رضاشاه مغضوب بود. تا سال 1320 که رضا شاه را متفقین از کشور خارج می‌کنند. بعد از او، مصدق شروع به فعالیت می‌کنند و احزاب هم به راه می‌افتند؛ حزب ایران، جبهه ملی، حزب زحمتکشان، حزب توده. از افراطی‌‌ترین احزاب راست تا افراطی‌ترین احزاب چپ. در مجلس هم فراکسیون جبهه ملی به رهبری دکتر مصدق در اکثریت قرار دارد و برای ملی شدن صنعت نفت، پیگیرانه مبارزه می‌کند و از پس همه این تلاش‌ها، روز 20 اسفند 1329، لایحه ملی شدن صنعت نفت به تصویب می‌رسد و بدین ترتیب، به لحاظ قانونی ملی می‌شود. اما در این فرآیند، هم نقش افرادی مثل دکتر مصدق خیلی مهم است و هم نقش احزابی که جبهه ملی ایرانت را تشکیل داده بودند.
 
آیا پیش از ملی شدن صنعت نفت، در مناطق جنوبی کشور که نیروهای انگلیسی هم در کنار نیروهای محلی مشغول به کار بودند، درگیری‌‌هایی شکل گرفته بود که بر شدت خواست مردمی ملی شدن نفت تاکید داشته باشد؟
درگیری‌ها در صنایع نفت خوزستان، مسلحانه و قهرآمیز نبود. اعتراض‌هایی صورت گرفته بود، اعتصاب‌هایی در شورای متحدین مرکزی، اعتصاب‌هایی در جاهای مختلف و به ویژه پالایشگاه آبادان. این اعتصاب‌ها برای رسیدن به خواسته‌های صنفی بود و نه برای رسیدن به خواسته‌های سیاسی. منتها منافع کارفرما که شرکت نفت ایران- انگلیس بود را مورد حمله قرار می‌داد. این درگیری‌ها بیشتر مبارزه صنفی کارگردی بود.
 
نقش شخص مصدق در ملی شدن صنعت نفت چه بود؟
این‌ها همه ناشی از حس میهن‌پرستی و دفاع از منافع ملی مصدق بوده است. این سیاستی بود که مصدق از جوانی تا موقع مرگ پی گرفته که ناشی بوده از دفاع از کشور و میهن‌پرستی در برابر آزمندی بیگانگان.
 
مهم‌ترین ویژگی کتاب «کارنامه مصدق و حزب توده» که باعث شد، یک بار دیگر در نشر ققنوس تجدید چاپ شود، چیست؟
این کتاب، یک بار پیش از انقلاب به صورت محدود، در حدود 300 نسخه، تکثیر شد. آن هم در حالی که با ماشین تایپ خانگی، تایپ شده بود و با دستگاه استنسیل، تکثیر شده بود و در واقع، از جمله کتاب‌های ممنوعه بود. بعد از آن در ایتالیا، در سال 1354، انتشارات مزدک اقدام به چاپ این کتاب می‌کند و سپس نسخه‌هایی از آن را به ایران می‌فرستند. این نکته را هم در نظر داشته باشید که این کتاب‌ها، هیچ کدام نام مولف ندارد. فقط روی جلد نوشته؛ یکی از اعضای سازمان حزب توده و با اسم مستعار «پارسا یمگانی» هم در ایران منتشر می‌شود و دیگر چاپ نمی‌شود. به همین خاطر، مولف این کتاب تا قبل از انتشارش توسط نشر ققنوس، نامشخص بود. حتی بعد از انقلاب هم که در سال 1358 در ایران منتشر می‌شود، نام مولف نامعلوم است.
در چاپ انتشارات ققنوس، برای اولین‌بار نام مولف روی جلد آمده است. یکی از دوستان ارسلان پوریا، به نام مرتضی ثاقب‌فر، یک بار کتاب چاپ انتشارات مزدک را به دفتر انتشارات ققنوس آورد و گفت؛ این را ارسلان پوریا نوشته و ارزش چاپ مجدد را دارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها