شهرام پارسامطلق گفت: سرودن شعر کوتاه در واقع چالش با زبان است و همواره در سرایش آن، خطر افتادن در ورطه نوشتن گزینگویه، کاریکلماتور، کلمات قصار و جملات حکیمانه وجود دارد.
درباره این مجموعه شعر توضیح دهید؟
مجموعه شعر «کارگران مشغول بیکاریاند» سومین مجموعه شعر آزاد من است که در بهمنماه امسال (1396) در نشر مروارید چاپ و منتشر شده است. این مجموعه شامل سه دفتر با نامهای «پیادهروی در مرداب»، «خندههای زیرزمینی» و «اردوگاههای بیکاری اجباری» است که مجموعا 105 قطغه شعر کوتاه سپید را دربر میگیرد.
فضای کلی کارها چگونه است؟
اغلب کارها روایی، مخیل و موجزاند که در آنها عناصرِ تصویر و کشف برجستهتر است و به لحاظ محتوا، شامل مضامینی چون عشق، تنهایی، انسان، آزادی و برابری همراه با عناصر طبیعت و رویکردی فلسفی، پارادوکسیکال، غیر قطعی و نسبی هستند. با ذکر این مطلب که تخیل در این شعرها بیشتر ما به ازای بیرونی و واقعی دارد و به عبارتی کانکریت یعنی مکانمند و زمانمند است.
عنوان کتاب چگونه انتخاب شد؟
عنوان مجموعه از نام یک شعر کوتاه کتاب گرفته شده است و با پارادوکس نهفته در آن معرف جهان مدرن، شعر مدرن و درونمایه اکثر کارهای این مجموعه است.
برخی از شعرهای این مجموعه خشن هستند دلیل این امر چیست؟
خشونت در اشکال مختلفی در زندگی و جهان ما وجود دارد. مسبب بخشی از آن کنش و واکنشهای انسانی مثل جنگ، ترور و .. بخش دیگر آن به لحاظ ساختاری در جهان وجود داشته و ذاتی زندگی است. بخش خشونت انتسابی و ساختاری اغلب به شکل تنازع برای بقاء جلوهگر میشود و جبرهایی اجتنابناپذیر مثل جبر جغرافیا، تاریخ و... در آن دخیلاند و اغلب گریزی هم از آنها نیست. موقعیتِ انسانِ مجبور به اختیار در کهنه کتاب خشن، متناقض و بی قانون دنیا که اول و آخرش افتاده، به شدت تراژیک است و تراژدی موضوع مهم ادبیات است. من با چنین نگاهی در شعر با جهان مواجه شدم یا شاید شعر با جهان من مواجه شد.
موضوع برخی از شعرها قابلیت این را داشت تا به شکل مفصلتری به آن پرداخته شود. آیا این مختصر و مفید بودن، دلیل خاصی دارد؟
بله، به نظر من (امروز این طور فکر میکنم ) شعر آزاد، مفهومی متکثر، چند بعدی، تاویلپذیر، نسبی و کیفی است و شعریت به دلیل بینهایت بودن ظرفیتهای شاعرانه زبان و جهان (به قول هایدگر بهعنوان خانه وجود) شامل عناصری متنوع و غیر محصور است. مولفههایی چون تصویر، تخیل، ایجاز و کشف مهمترین ابعاد شعریت را شکل میدهند. ایجاز و تراکم کلام از مهمترین این مولفههاست. معروف است که شاعر شعر آزاد برخلاف نویسنده باید در استفاده از کلمات خست به خرج دهد. او به کمانداری میماند که تعداد کمی تیر در اختیار دارد و باید سعی کند با همین تعداد معدود به هدف بزند. مشکل اکثر شعر های آزاد امروز این است که انرژی شاعرانه بخشی از شعر که واجد بیشترین شعریت و عناصر آن است زیر دست و پای خرواری از کلمات و مضامین غیر شاعرانه و خطابههای نفسگیر خفه و گم میشود. از طرفی مطولنویسی و اطاله غیرضروری کلام در شعر از حوصله جهان و مخاطب امروز خارج است. با حجم عظیم اطلاعاتی که از در و دیوار دهکده جهانی با حضور رسانههای مختلف دیداری، شنیداری، نوشتاری و شبکههای اجتماعی چون رودی خروشان به سمت مخاطبان سرازیر است بهصورت نسبی و فارغ استثنائات - که همیشه وجود دارند- زمانه بیشتر منظومهها و شعرهای بلند به سرآمده و شعر کوتاه با ذائقه مخاطب امروز سازگارتر است. البته این امر نسبی است و قابل تعمیم به تمام شعر آزاد نیست و در واقع همان طور که گفته شد؛ شعریت امری متکثر و چند بعدی است و نمیتوان آن را به یک یا چند عنصر خاص تقلیل داد.
در برخی شعرها دست به نصیحت میزنید و در کل میتوان گفت که در تمام مجموعه در حال توصیه کردن هستید. درباره این موضوع هم توضیح دهید.
اگر مصادیقی روشن از شعرهای این مجموعه برای این توصیه یا نصیحت مورد نظرتان ذکر کرده بودید؛ دقیقتر میتوانستم به این سوال پاسخ دهم. اکثر شعرهای این کتاب رواییاند و سعی میکنند با زبان تصویر بخشهایی از زندگی را قاب بگیرند و از زاویهای متفاوت به مخاطب نشان بدهند. گاهی در برخی از شعرها فعلهای امری دیده میشود ولی این امر، شاعرانه است توصیه و نصیحتی به معنای عام در آن نیست بهخصوص که ناصح و واعظ معمولا باورمندی قطعی به موضوع نصیحت دارد در حالی که نقطه عزیمت اکثر شعرهای این مجموعه - و به طور کلی جهان و انسان امروز- تردید، سوال و عدم قطعیت است. به باور من غالب شعرهای این مجموعه واجد زبانی هستند که به مثابه تاریک روشنای هستی مخاطب را دچار سوء تفاهم میکنند؛ مثل گلولهای مجبور که میترسد به سینه پرندهای بخورد یا پشت گرمی آدم برفی به زمستان و ... ایجاد سوءتفاهم از کارکردهای مهم شعر مدرن است. البته ناگفته نماند سرودن شعر کوتاه در واقع چالش با زبان است و همواره در سرایش آن، خطر افتادن در ورطه نوشتن گزینگویه، کاریکلماتور، کلمات قصار و جملات حکیمانه وجود دارد.
در پایان فضای شعر امروز را چطور ارزیابی میکنید؟
در شعر امروز، شعر در حاشیه شبه تئوریها و خطابههای ناشاعران قرار گرفته و در حقیقت آن چه مغفول و مظلوم واقع شده، خودِ شعر است. دعواهایی چون سادهنویسی و دشوارنویسی، تئوریهای وارداتی که اکثرا بد ترجمه و فهمیده شدهاند و سنخیتی با شعر امروز ما ندارند به همراه باند بازیها، روابط مرید و مرادی، نوچه پروری، مافیای نشر و پخش، توطئه سکوت، تک صدایی و فاشیسم ادبی از مهمترین آسیبهای شعر امروز هستند. ناگفته نماند جدا از آسیبهای مذکور جریان طبیعی و اصیل شعر امروز فارسی به دور از هیاهوهای محفلی و مقطعی با پشتوانه درخشان هزار ساله شعر کلاسیک و قریب به یک قرن شعر مدرن به حیات خود ادامه داده و به سوی فردایی روشن در حرکت است.
نظر شما