محمدسرور مولایی مطرح کرد:
آغاز لطافت سبک عراقی در غزل سنایی/ حافظ امیدوارترین و خوشبینترین شاعر جهان
محمدسرور مولایی در درسگفتارهاییدرباره سنایی مطرح کرد: نقد سنایی یک نقد ارزشی است، از نظر سنایی ایمان، صداقت، راستی و درستی شرایطی دارد که اگر آن شرط محقق نشود، باید در ادعای مدعی شک کرد.
محمدسرور مولایی در ابتدا و پیش از ورود به بحث اصلی اطلاعات مختصری درباره خود کلمه «شرط» آورد، به معنای لغوی، فقهی، کلامی، فلسفی و حکمی آن اشاره کرد و گفت: آنچه که ما امروز مطرح میکنیم، بعضی از مفاهیم در دیوان سنایی است که چه شرط آنها تحقق پیدا کند و چه نکند، به ذات خود ارزشمندند؛ منتهی سنایی در این حد نمیماند که این شرط تحقق پیدا نکند، بلکه وارد قلمرو انتقادی، اعتقادی،حکمی و فلسفی میشود، یعنی به من، شما و هر کس دیگری که قائل به وجود ارزشهایی در فرهنگ، اخلاق، جامعه، باور، کردار و رفتار هستیم، هشدار میدهد که تا زمانی که شما شرط لازم این ارزش را نداشته باشید، من با شما سر دعوا دارم.
نقد سنایی یک نقد ارزشی است
او ادامه داد: در واقع نقد سنایی یک نقد ارزشی است، از نظر سنایی ایمان، صداقت، راستی و درستی شرایطی دارد که اگر آن شرط محقق نشود، باید در ادعای مدعی شک کرد؛ پس در یک جمع بندی ساده تر می توانیم بگویی که شرط در ارتباط با موضوع مورد نظر این است گه آن موضوع، شیء یا امر به ذات وجوددارد و ارزشمند است اما تحقق عملی آن بر وجود شرط یا شرایطی متوقف است؛ یعنی آن امر یا شیء تحقق عملی پیدا نمیکند تا شرط یا شرایط لازم آن عمل نشود، البته اگر هم نشود، چیزی از ارزش ذاتی آن شیء کاسته نمی شود.
عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامه گفت: کسی تا به حال به خاطر فقدان اسناد یا احیانا با اینکه اسناد هم بسیار در دست است، تمامی شاعران و گویندگان زبان فارسی را از زمان ظهور زبان فارسی تا امروز احصاء استقصاء نکرده است. توجه ما بیشتر به بزرگان شعر فارسی بوده که در زمان گذشته هم تجربههای تاریخی و اجتماعی ما نگذاشته است که به حیطه فراموشی گذاشته شوند، ولی باز هم در این جمع که شمار آنها از 10 هزار نفر هم بیشتر است، سنایی در شمار آن تعداد شاعرانی است که در او صفت بیداری، آگاهی، دردمندی و پایبندی به ارزشهای اخلاقی، علمی، فرهنگی، اجتماعی و مدنی بسیار بیشتر از دیگران است، به همین سبب هر قدر این ارزشها در یک جامعه عمیقتر باشد و در ساختار اجتماعی دخالت بیشتری داشته باشد، پایداری و استمرار آن ارزشها میتواند مورد بحث قرار گیرد،
وی افزود: این پایداری درست متناسب با آن پایداری، نام، آوازه و دمخوری ما با شاعران است، یعنی هر چقدر مسائل عمیقتر، جدیتر، بنیادیتر و شامل حال انسانها در دورههای مختلف اجتماعی میشود، آن شاعر اگر چه هزاران سال پیش از ما زیسته باشد، شاعر زمان ما هم هست، مثل خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی. آنچه که حافظ را برای ما محبوب کرده، این است که عمدهترین، عمیقترین و ژرفترین مسائل انسانی را در باب مسائل مختلف مطرح کرده است. حافظ زمانی که وارد مسائل و قضایا میشود، آنها را بنیادیتر مطرح میکند، یعنی به طریقی طرح میکند که شامل همه دورهها شود و از آن هم باز نتایج بسیار جدی میگیرد، به طوری که ما خودمان را 800 یا 900 سال پس از زمان حافظ، درست در فضای فکری حافظ در مسائلی که مبتلا به ذهن این بزرگمرد بود، مبتلا میبینیم. به نظر من امیدوارترین و خوشبینترین شاعر جهان، حافظ است و در هیچ حالی در دیوان این شاعر بزرگ نومیدی وجود ندارد.
سنایی منادی گر ارزشهای اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی
این اندیشمند بزرگ افغانستانی در بیان ویژگیهای سنایی بیان کرد: سنایی بیدار، هوشیار، بسیار دردمند و منادی گر ارزشهای اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی است، به همین دلیل هم تا وقتی آن اعتقادات پایدار و استوارند و آن باورهای فرهنگی که ماندگارند، وجود داشته باشند، هنوز شعر سنایی برای ما هم پیام دارد و هم می تواند دستگیر ما برای ادامه زندگی و درستتر رفتار کردن باشد. به هر حال پایبندی حکیم سنایی به این ارزشها موجب شده که سنایی از یک طرف به وارونگی ارزشها بیندیشد و متاثر شود، از طرف دیگر ارزش سر جای خودش هست ولی با آن بازی شده و به کلام، زبان و شعار تبدیل میشود و در عمل وجود ندارد که در اینجا یکی مثل حکیم سنایی با این اقتدار پیش میآید، یقه من و دیگری را میگیرد و انگشت روی تمام ادعاها میگذارد.
وی ضمن خواندن قطعه «دوش مرغی به صبح مینالید / عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش» از شیخ اجل سعدی که در آن شرط به کار رفته است،اظهار کرد کرد: شرطهای سنایی هم از همین قبیل است، منتهی زبان سنایی، زبان سعدی نیست، چون زبان سعدی، نرم، لطیف و همورار است و انجایی هم که ایراد انتقاد میکند، بسیار با لطافت تذکر میدهد، اما زبان سنایی خشن و زبان یک شورشی است، چون دوره او دورهای است که زبان هنوز به لطافت سبک عراقی نرسیده است؛ اگرچه این قضیه در غزلهای سنایی آغاز میشود.
مولاییی در ادامه ضمن خواندن ابیات شرطی از سعدی و حافظ، بیان کرد: پذیرش یک ارزش، باور، کار و امثال اینها در مجموع یک موضوع نظری است، چون نظری، قولی، زبانی و شعاری است. مرحله دشوار آن تمیز میان باورمند حقیقی و راستین با غیر واقعی، کاذب و دروخین را دشوار میکند، ناچار برای تشخیص صادق از کاذب باید معیار و ملاکهایی در کار باشد که این معیار و ملاکها در واقع جزء تحقق عینی و عملی شرایط هر باور، ارزش و ادعا میتواند باشد، به سخنی دیگر، آن امور ذهنی و نظری وقتی به عینیت میرسد که مدعی در عمل آن را اثبات کند و به شرایط ان پایبند باشد. به هر پیمانهای که شرایط باریکتر باشد، ممیزهها ظریفتر و کار دشوارتر میشود، تا به جایی میرسد که کوچکترین نقص در جزء کوچکی از این شرایط، بسیار بزرگ و جبران ناپذیر به شمار میآید.
این پژوهشگر ادبیات و استاد دانشاه در ادامه غزل سنایی با ردیف «شرط نیست» را که در قصاید هم آمده را قرائت کرده، در توضیح هر بیت شرحی ارائه داد و گفت: شرطها در زبان فارسی فقط محدود به کد کلمه «شرط» عربی و مثالهایی که ما خواندیم نمیشود بلکه ما در زبان فارسی یک حرف اضافه به اسم «تای شرط» داریم که تمام این «تا»ها در همه شعر فارسی، مفهوم همین شرطی را دارد که من خدمت شما عرض کردم.
وی در انتها نمونههایی از ابیاتی که «تا» شرطی در آنها وجود دارد را خواند و این جلسه با پرسش و پاسخ شرکتکنندگان به پایان رسید.
نظر شما