نویسنده «ملت عشق» از ترکیه، دموکراسی و ملیگرایی میگوید
شافاک: ما زنها باید بیشتر از مردان نگران شویم
الیف شافاک، نویسنده شهیر ترکیهای در مصاحبه با رادیو ان.پی.آر در خلال گفتوگو درباره کتاب جدیدش، دیدگاههای سیاسی خود را مطرح کرده است.
متن حاضر، نسخه متنی برنامه رادیویی است که به میزبانی آقای گرین اجرا شد و اینسکیپ به عنوان منتقد با الیف شافاک مصاحبه کرده است.
الیف شافاک: تقریباً مثل یک آونگ ساعت، شهر را ترک میکنم و بعد دلم برایش تنگ میشود. دوباره برمیگردم، احساس خفگی میکنم. از شهر میروم و بعد دلم تنگ میشود و برمیگردم.
گرین: او میگوید در ترکیه، عمل نوشتن، یک ریسک است. مردم کتابها را دست به دست میکنند و نویسندگان به رغم خطرات پیش رو، همچنان مینویسند. شافاک خود یکبار به دلیل نوشتن درباره موضوعی حساس در ترکیه دادگاهی شد. او با استیو اینسکیپ درباره رمان تازهاش مصاحبه کرده است.
استیو اینسکیپ: او به هیچوجه تمام وقت در ترکیه زندگی نمیکند. او بیشتر اوقات در لندن است و گهگاه در آمریکا روزگار میگذراند. با این حال شافاک میگوید بارها و بارها به خانه قبلیاش در استانبول، شهری که نقطه مرزی اروپا و آسیاست کشانده شده است.
شافاک: در کشورهایی که آزادی بیان وجود ندارد، به طرز عجیب و غریبی گهگاه کلمات اهمیت بیشتری دارند.
اینسکیپ: او در سالهای اخیر در ترکیه بود، زمانی که رهبر این کشور روزنامهها را تحت کنترل خود گرفت و چهرههای مخالف را بازداشت کرد. رمان جدید الیف شافاک عمدتا در استانبول میگذرد. این کتاب «سه دختر حوا» نام دارد. شخصیت اصلی کتاب زنی است در میانه دهه سی سالگی عمرش. تقریباً اولین اتفاقی که در رمان رخ میدهد، این است که او در خیابان ربوده شده و مورد تعرض قرار میگیرد. اما موفق میشود از پس مهاجمان بر بیاید و به مهمانی شامی که از قبل برنامهریزی شده بود، برسد. او تلاش میکند وانمود کند هیچ اتفاق بدی نیفتاده است. بنابراین بخش زیادی از این رمان در مهمانی شام در استانبول اتفاق میافتد. و در آنجا راهرویی است که افرادی که کاملا نخبه هستند درباره دموکراسی بحث میکنند. و بعضیهاشان میگویند ما واقعاً به دموکراسی نیاز نداریم. دموکراسی، امری تجملی است. هیچ هدفی ندارد. زائد است. داشتن دیکتاتوری خیراندیش بهتر است و وقتی داشتم این را میخواندم در عجب بودم که آیا این عملاً روایت مباحثهای در استانبول بود که شما در آن شرکت داشتید؟
الیف شافاک: بله، همانطور که شما اشاره کردید، ساختار کتاب طوری است که ما صحنه شام را مشاهده میکنیم، بخش اصلیاش هم موقع سرو دسر است، و اگر صادق باشم باید بگویم که صحنههای شام، واقعیترین صحنههای کتاب است. هر چیزی که مشاهده کردم، مستقیما در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ در استانبول دیدم و شنیدم.
اینسکیپ: از کل آن دورهای حرف میزنید که دموکراسی در ترکیه نحیف و نحیفتر شد؟
شافاک: دقیقاً و اقتدارگرایی قوی و قویتر، مشخصاً ملیگراتر. از بسیاری جنبههای دیگر هم دوران دشواری بود، چون اگر یادتان باشد در سراسر آن دوره در ترکیه در بخشهای مختلف کشور حملههای تروریستی زیادی اتفاق افتاد.
در این صحنههای شام، محیطهای شام، تقریبا شیزوفرنیک بود. یک لحظه آدمها درباره چیزهای بسیار اینجهانی حرف میزدند. و در لحظه بعد درباره مرگ سخن میگفتند، چون یکی حساب توئیترش را چک کرده بود و آنها متوجه شده بودند که در آن نزدیکی حملهای تروریستی رخ داده است. و پنج دقیقه بعد دوباره حال و هوا عوض میشد. بنابراین همه چیزهایی که مستقیماً و به صورت دست اول گفتم آنقدر برگرفته از آن صحنههای شام بود که میخواستم اسم کتاب را بگذارم: «شام آخر بورژواهای ترکیه».
اینسکیپ: (میخندد) پس با این اوصاف نخبگان ترکیه دست از دموکراسی کشیدهاند؟
شافاک: فکر میکنم درست است- البته نمیتوانم عمومیت بدهم. همه نه...
اینسکیپ: البته، کسانی که شما میشناسید.
شافاک: نه، همه اینطور نیستند. اما به حد کفایت بحثهایی از مردم از پسزمینههای طبقاتی مختلف ترکیه شنیدهام که در واقع ارزشهای دموکراسی را به چالش میکشند. ترکیه کشوری بود که مدتهای مدیدی چشم انتظار پیوستن به اتحادیه اروپا بود.
ما نسلی بودیم که با ارزشهای متفاوتی در ترکیه بزرگ شدیم. و حالا ما ترکیه متفاوتی داریم، جایی که نخبگان سیاسیاش درباره پیوستن به سازمان همکاریهای شانگهای حرف میزنند. آنها میگویند اتحادیه اروپا برای ما نیست. و همانطور که میدانید در سازمان همکاریهای شانگهای روسیه، چین، ترکمنستان و قرقیزستان هستند، این سازمان جایی خوبی است برای کشورهایی که وضع حقوق بشر و آزادی بیان خوبی ندارند. دوست ندارم سرزمین مادریام در مسیر اشتباه قدم بگذارد. این تغییرات را در زندگی روزانه و صحبتهای مردم میتوانم ببینم، اما نه فقط در ترکیه. فکر میکنم متاسفانه در کل خاورمیانه افراد زیادی هستند که اعتقاد دارند دموکراسی، به ویژه دموکراسی پلورالیستی، مفهومی غربی است و برای این بخش از جهان که ما در آن هستیم، مناسب نیست. این کمالاً خطرآفرین است.
اینسکیپ: وقتی به غرب میآیید هم بحثهای متفاوتی درباره دموکراسی میشنوید؟
شافاک: به ویژه بعد از ۲۰۱۶ در غرب هم تغییرات زیادی رخ داده است و متاسفانه انتخابات در آمریکا هم اوضاع را بهتر نکرد. بسیاری از مردم میپرسند آیا واقعا میتوانیم به صندوق رای اعتماد کنیم؟ آیا ممکن است صندوق رای دستکاری شود؟ فکر میکنم همه ما دوران آشفتهای را میگذرانیم.
در گذشته، این تصور را داشتیم که بعضی از بخشهای جهان سرزمینهای سیال بودند و آشفتهتر بودند. و بقیه جهان –که غرب نام دارد- تصور میشد که امن و باثبات است. اما فکر میکنیم هر روز بیشتر و بیشتر میفهمیم که در واقع این تقسیمبندی، این جغرافیای سلسله مراتبی، مطلقاً مصنوعی است. و در واقع همانطور که زیگموند باومن سالها پیش به ما گفته بود؛ همه ما در دوران سیال زندگی میکنیم.
اینسکیپ: گفتید سرزمینهای سیال. این جمله باعث شد به یاد سطری در کتابتان بیفتم که در آن ترکیه را با یک رودخانه مقایسه میکنید که برداشت من این بود که دائما در حال تغییر است. آب بالاست. آب پایین است. سیلی در حال وقوع است. شما در خشکی هستید. هر اتفاقی ممکن است بیفتد.
شافاک: بله. احساس بسیار خستهکنندهای است. فکر میکنم شهروند ترکیه بودن خیلی خستهکننده است. و اگرچه ظاهرآً میلیونها نفر هستیم، اما احساس تنهایی میکنیم. ترکیه کشوری چند قطبی شده و به طرز آزاردهندهای سیاسی شده است. وقتی کشورها اقتدارگراتر میشوند، وقتی آنها به عقب برمیگردند، از همان راهی که ما هم عقب رانده شدهایم، و به ملیگرایی، انزواطلبی و پوپولیسم میرسند، من فکر میکنم که جامعه هم تغییر میکند، نه تنها دولتها یا سیاستمداران، بلکه جامعه هم تغییر میکند. و فرهنگ حتاً درونگراتر و جنونآمیزتر میشود. و اگر این مورد وجود دارد فکر میکنم ما زنها باید بیشتر از مردان نگران شویم، چون وقتی جوامع به عقب برمیگردند، به اعتقاد من زنها بیشتر ضرر میکنند.
اینسکیپ: الیف شافاک، نویسنده رمان «سه دختر حوا» بسیار ممنونم.
شافاک: ممنونم.
نظر شما