پس از آنکه تیمی از کمپانی استودیوی بوتنیک، هر هفت جلد رمان هری پاتر را به خورد یک صفحهکلید پیشبینی متن داد، با فصل جدیدی از هری پاتر روبهرو شد؛ هری پاتر و تصویر چیزی که شبیه تل بزرگی از خاکستر است.
«جادو: چیزی بود که هری پاتر فکر میکرد خیلی خوب است.» خب این که اصلا اشتباه نیست. بعدی هم به نظر به طرز معقولی پاتری است: «وقتی هری به سمت قلعه میرفت، ورقهای چرمی باران به روحش شلاق میزد. رون هم آنجا ایستاده بود و یک جور دیوانهواری میرقصید.» اما بعد: «او هری را دید و بلافاصله شروع کرد به خوردن خانواده هرمیون. لباس رون درست به اندازه خودش بد بود. هرمیونِ منطقی گفت: اگر شما دو نفر با خوشحالی پا نکوبید، عصبی میشوم.»
داستان اینطور ادامه پیدا میکند: «برای هری، رون یک پرنده پرسروصدا، بیجنبوجوش و لطیف بود. هری دوست نداشت به پرندهها فکر کند.» و جالبترین قسمت آن: «آنها به در نگاه کردند، فریاد زدند که چطور میشود این در بسته باشد. از آن خواستند که با یک گوی کوچک جایگزین شود. رمز عبور این بود: «زنهای نق نقو». هرمیون زد زیر گریه.»
کمپانی بوتنیک در وبسایتش نوشته:«ما از ابزارهای محاسباتی برای خلق چیزهای جدید و عجیب استفاده میکنیم. ما به طرز خودخواهانهای دوست نداریم انسان را با الگوریتم جایگزین کنیم. به جایش میخواهیم راههای طبیعی تعامل بین انسان و ماشین را پیدا کنیم تا چیزی بسازیم که هیچکدام به تنهایی قادر به خلق آن نیستند.»
نظر شما