مهدی حجوانی در نشست «داد و سند متن وتصویر» نبودن صنعت تصویر و نداشتن روحیه کار گروهی را از موانع رشد کتابهای تصویری عنوان کرد.
مهدی حجوانی درباره تعامل متن و تصویر گفت: امروزه اهمیت سواد بصری بر کسی پوشیده نیست. امر دیدن بیشتر به طبیعت نزدیک است اما در نظام آموزشی ما با توجه به شروع خواندن و نوشتن در هفت سالگی، یک دوره هفت ساله برای تقویت سواد بصری و امر دیدن از دست میرود. در متن به علاوه تصویر ما با همنشینی بیشتری مواجه هستیم. واقعیت این است که متن ضربدر تصویر میشود. بر اساس نظریاتی در این زمینه هنگام مواجه با متنهای تصویردار دو نوع کد وارد ذهن میشود و کدهای کلامی و تصویری دو راه متفاوت را طی میکنند. این دو بدون رقابت در دو مسیر متفاوت موجب تقویت هوش میشوند.
حجوانی در ادامه بیان کرد: منطق هیروگلیف در حال بازگشت است و رسانهها و فضای مجازی مشوق مردم برای عکس گرفتن و نوشتن شده است.
این استاد دانشگاه در طرح موانع رشد سواد بصری در ایران گفت: وجه شفاهی بودن فرهنگ ایرانی یکی از این موانع بوده است. همچنین در کهکشانهای مک لوهان ایرانیها خیلی دیر وارد کهکشان گوتنبرگ شدند و به سرعت از آن خارج شدند و وارد کهکشان مارگونی یا رادیو شدند. علاوه بر این نبودن صنعت تصویر و نداشتن روحیه کار گروهی هم از موانع رشد کتابهای تصویری است.
وی افزود: علاوه بر اینها تنگدستی برای خرید و بدفهمی نسبت به کتابهای تصویری هم از موانع رشد است. در این میان نشرهای دولتی مثل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان میتوانند با الگوسازی راهگشا باشند. در جایی که نشر خصوصی به دلیل ضعف سرمایهگذاری نمیتواند وارد عمل شود نشر دولتی می تواند وارد عمل شود.
حجوانی برای شکستن بن بست در زمینه رشد کتابهای تصویری به ارائه راهحلهایی پرداخت و گفت: نویسنده، تصویرگر و منتقد توجه داشته باشند که کتاب تصویری شخصیت مستقلی دارد. توجه به تفاوتهای تصویرگری، نقاشی و نگارگری در این زمینه میتواند کمک کننده باشد. مدیریت همزمان متن و تصویر و و تعامل بین نویسنده و تصویرگر در قالب پیشنهاد و همچنین توجه به ظرفیتهای متون کهن.
تئوری با خلق هر اثر هنری فربهتر میشود
فریدون عموزادهخلیلی نیز در این نشست با بیان اینکه بسیاری تئوریها از متن زاده میشود، افزود: تا قبل از شازده کوچولو تصور از ادبیات چیز دیگری بود اما شازده کوچولو چیز دیگری به جهان اضافه کرد. وقتی نخستین کتاب تصویری خلق شد چیزی به جهان اضافه شد. با هر اثر هنری تئوری فربهتر میشود. در زمینه کتابهای تصویردار طبقه بندیهایی هست که کتاب تصویری یکی از آنهاست.
به گفته این نویسنده و منتقدادبی، از سه زاویه میتوانیم به کتابهای تصویری نگاه کنیم. کتاب تصویری میتواند از فرآیند تعامل بین نویسنده و تصویرگر خلق شود. نگاه دوم وجود تضاد و دیالکتیک بین متن و تصویر است و اگر این دو مولفه نباشد کتاب مصور میشود و نگاه سوم که حدودی را به لحاظ تعداد صفحات و متن برای کتاب تعریف میکند. هر سه این دیدگاهها قابل بحث و چالش است.
عموزاده خلیلی گفت: در این نشست ما از منظر فرآیند به کتاب تصویری نگاه میکنیم. در این منظر تعداد کلمه مهم نیست. در کارگاه خلق کتابهای تصویری از نقطه شکل گرفتن کتاب نویسنده و تصویرگر با هم بودهاند.
وی در ادامه بیان کرد: در زمینه کتابهای تصویری نگاههای مختلفی وجود دارد. نگاه فضاهای دانشگاهی مثل شیراز و یا دانشگاه شهید بهشتی، نگاه پژوهشنامه ادبیات کودک، نگاه انجمن تصویرگران و ما هم در انجمن نویسندگان نگاه خودمان را داریم. در کارگاه خلق کتابهای تصویری به نظریهها نگاه نکردیم و تصمیم گرفتیم یک کارگاه فرآیندی را تجربه کنیم. کتاب تصویری در دیالکتیک شکل میگیرد و هرجا که نویسنده و یا تصویرگر به نفع روایت عقبنشینی کنند نتیجه بهتری به دست میآید.
رییس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان گفت: در مقالهای که بهزودی منتشر خواهم کرد به این نکته اشاره کردهام که وجه تمایز کتاب تصویری با بقیه روایتهای تصویری و غیرتصویری، حضور مخاطب به عنوان ضلع سوم است. مخاطب در هیچکدام از روایتهای دیگر تا به این اندازه به پیشبرد روایت کمک نمیکند. در هر دوره از برگزاری کارگاههای کتاب تصویری دو سوم آثار خلق شده قابل چاپ بودهاند.
موفقترین کتابهای تصویری نویسنده و تصویرگرشان یکی است
کیانوش غریب پور هم در بخش ارایه تجربه کارگاههای کتاب تصویری گفت: تفاوت نگاه نویسنده و تصویرگر همیشه مساله ما بود. ما در جاهایی از این موضوع فرار میکردیم. این پرسش همیشه بود: مالک و صاحب این اثر کیست؟سهم هر کدام چقدر است؟
این استاد تصویرگری با بیان اینکه ما یک جهان معنا و یک جهان ماده داریم، افزود: جهان ماده در اینجا همان متن است که به شکل کلمه و تصویر در میآید. از هر معنایی یک تصویر در ذهن ماست هر کس بر اساس سواد خودش با اثر مواجه میشود. بعضی با ساحت کلمه و بعضی با ساحت تصویر. ما جهان معنا را در یک ماده میآوریم. دعوا بر سر همین است. ما بر اساس معنای وجودی داستان تصویر را شکار میکنیم.
غریبپور با بیان اینکه در کتابهای تصویری موفقترینها کتابهایی هستند که نویسنده و تصویرگرشان یکی است، گفت: ایده ما در این کارگاه ها این بود که یک گروه کاری داشته باشیم. ما هرگز نمیتوانیم نویسنده و تصویرگری پیدا کنیم که درکشان از یک پدیده عینا مثل هم باشند. مگر اینکه یکی از آنها به تصویر دیگری ارادت داشته باشد. مثلا نویسنده بگوید من آنطور مینویسم که تو میبینی. ما تصمیم گرفتیم از نویسندگان و تصویرگران زیر 35 سال دعوت کنیم که شانس کار کردن با هم را نداشته باشند. در این کارگاهها تلاش کردیم ماجرای تعارض را در کارگاه مدیریت کنیم و در این مدل برای کار گروهی در زمینه خلق کتابهای تصویری تمرین کنیم.
نظر شما