کتابفروشی نشر مرکز در روز کتابگردی یکی از شلوغترین روزهای خود را تجربه کرد. از ساعات اولیه صبح کتابگردها به این کتابفروشی آمدند تا هم کتاب بخرند و هم با اهل قلم دیدار تازه کنند. مهمانان هم خوش قول بودند و سر ساعت آمدند. فریبا وفی، بابک احمدی، حسن افشار، شمس لنگرودی و علی صلحجو به دور میزی در گوشه کتابفروشی نشسته بودند و کتابهایشان را برای کتابگردهای مشتاق امضا میکردند. مدیران کتابفروشی هم مرتب در میان جمعیت کتابدوست پرسه میزدند و در پیدا کردن کتاب به آنها کمک میکردند. بعضی از کتابگردها با چهرههای دور میز امضا آشنا نبودند و از کتابفروشها میخواستند تا مهمانان را معرفی کنند. در این میان، فریبا وفی و شمس لنگرودی برای مردم، چهره شناختهشدهتری بودند و با استقبال بیشتری روبه رو شدند.
رمان "ترلان" بیشتر از کتابهای دیگر وفی روی میز امضا رفت و همه کنجکاو بودند تا بدانند رمانی که جایزه لیتپروم آلمان را برده چه قصهای را روایت میکند. "دیوان اشعار" شمس لنگرودی از دیگر کتابهایی بود که در دستهای شعردوستان به چشم میخورد و انبوهی از آن روی میز امضا تلنبار شده بود. شمس لنگرودی هم رسم مهماننوازی را به جا آورد و شعرهایی از دیوان اشعار خود و همچنین شعری از کتاب "پنجاهوسه ترانه عاشقانه" خود به نام "امید" را برای طرفدارانش خواند.
صف کشیدن برای خرید کتاب
کتابفروشی نشر مرکز،بعد از ظهر شلوغتر شد به طوری که با ورود ترانه علیدوستی رفتوآمد از در کتابفروشی هم به سختی امکانپذیر بود و همه برای خرید دو کتابی که این بازیگر محبوب ترجمه کرده بود، صف کشیده بودند. ترانه علیدوستی دو کتاب "تاریخ عشق" از نیکول کراوس و "رویای مادرم" از آلیس مونرو را برای کتابگردها امضا کرد.
من چند متری با میز امضا فاصله داشتم و کنار یکی از مسئولان انتشارات مرکز به تماشای صف دوست داشتنی خرید کتاب ایستاده بودم. فرصت گفتوگو را مغتنم شمردم و درباره این استقبال گسترده از او پرسیدم. اللهوردی که از اعضای تحریریه نشر مرکز هم هست خیلی صادقانه گفت انتظار چنین استقبال گستردهای را نداشته و از اینکه مردم برای کتابگردی، کتابفروشی نشر مرکز را که دسترسی نسبتا آسانی هم ندارد را انتخاب کردهاند بسیار خوشحال است.
درباره صف طولانی کتاب که از او پرسیدم هم لبخندی حاکی از رضایت زد و گفت: به نظرم صف کشیدن برای خرید کتاب اتفاق بسیار خوبی است و کاش تنها به یک روز ختم نمیشد و از ته دل دوست داریم برای هر نویسنده و کتابی شاهد چنین صفهای طویلی باشیم.
جعفر مدرسصادقی که به تازگی کتاب "بالون مهتا" از او به تازگی مجددا منتشر شده است هم از مهمانان قسمت دوم برنامه کتابگردی این کتابفروشی بود. "گاوخونی"، "سرزمین عجایب" و "بالون مهتا" از جمله کتابهایی بود که روی میز امضای مدرسصادقی رفت و با استقبال بیشتری از دیگر آثار این نویسنده پیشکسوت روبه رو شد. در گفتوگوی صمیمانهای که با او داشتم از او درباره کتابهایی که هر نویسنده جوان و علاقهمند به ادبیات داستانی باید خوانده باشد، پرسیدم و او دو کتابِ "آنا کارنینا" از تولستوی و "سرخوسیاه" استاندال را پیشنهاد داد.
با ورود مهمانان قسمت سوم و آخر برنامه، ازدحام مردم هم بیشتر شد و صف امضای کتاب تا پایین پلههای کتابفروشی هم رسید. سروش صحت از جمله هنرمندانی بود که سرزده وارد کتابفروشی شد و با سبد خریدی پر از کتاب آنجا را ترک کرد. صحت با روی خوش همیشگی خود کتابگردها را تشویق کرد تا از تمام نویسندگان و هنرمندانی که دور میز امضا نشستهاند، کتابی در سبد خرید خود داشته باشند.
لیلی گلستان، فرزانه طاهری، فرشید خالقی، احد علیقلیان، عباس مخبر، مصطفی مستور و صالح نجفی از مهمانان سری آخر روز کتابگردی این کتابفروشی بودند. لیلی گلستان در گپ و گفت صمیمانه با کتابگردها، رمان"این خیابان سرعتگیر ندارد" نوشته مریم جهانی را برای خرید پیشنهاد داد و عباس مخبر هم از کتابی که به تازگی خوانده و در جلسه نقدوبررسی آن شرکت کرده بود، نام برد و آن را برای خرید پیشنهاد کرد؛ کتابی به نام "هندرسون شاه باران" از سال بلو. از عباس مخبر درباره جذابیتی که این کتاب میتواند برای عموم مردم داشته باشد، پرسیدم و او گفت: این کتاب به درد عموم مردم نمیخورد و مناسب کتابخوان حرفهای است. هر کتابی را نمیشود به همه پیشنهاد داد و کتابهای پیشنهادی من برای قشر روشنفکر مناسب است.
فرزانه طاهری با روی خوش وارد کتابفروشی شد و آثار رضایت به روشنی از چهرهاش خوانده میشد. از فرزانه طاهری درباره این قبیل برنامهها پرسیدم و او گفت: حتا اگر از جنبه تبلیغاتی و نمایشی هم به این روز نگاه کنیم باز هم نمایش خوبی است چون درباره کتاب است. مسالهای که برای خود من هم بسیار جالب بود، پوشش خبری لحظهبهلحظه این برنامه توسط کتابگردها در صفحههای مجازیشان بود.
درباره تبلیغات کتاب در اینترنت و به ویژه در اینستاگرام از فرزانه طاهری سوال کردم که پاسخش برایم جذاب بود. طاهری گفت: فضای مجازی در فقدان نقد خوب جای خود را باز کرده است. امروز به جای معرفی کتاب در مجلات باید کتابهای خوب را در اینترنت پیدا کنیم.
از این مترجم با سابقه درباره استقبال مردم پرسیدم. اما طاهری این استقبال را از سمت عموم مردم نمیدانست و عقیده داشت که قشر کتابخوان به استقبال این روز آمدهاند و صرفا با اختصاص یک روز به کتاب نمیشود عموم مردم را به کتابفروشیها کشاند.
مترجم خانم دالووی ویرجینیا وولف در آخر صحبتهایش کتاب "گفتاری در بندگی خود خواسته" نوشته اتین دولابودسی را برای سبد خرید کتابگردها پیشنهاد کرد.
نویسنده چهره نیست
مصطفی مستور از آخرین مهمانانی بود که به جمع صمیمانه دور میز امضا پیوست و با استقبال کتابگردها روبهرو شد. کمتر کسی بین کتابخوانها هست که نام کتاب "روی ماه خداوند را ببوس" به گوشش نخورده باشد. از مستور درباره شهرت نویسنده پرسیدم. خندید و گفت که؛ نویسنده هیچ وقت معروف نمیشود. در جوابش گفتم چرا مردم نباید با چهره نویسندهای که کتابش به چاپ شصتم رسیده آشنا باشند و مستور جواب داد : چون نویسنده چهره نیست.
از مستور پیشنهاد کتابی برای روز کتابگردی خواستم و او کتاب"هرس" نوشته نسیم مرعشی را برای خرید پیشنهاد داد.
کتابگردی سال 1396 من در ساعت هشت شب پنجشنبه دوم آذر به پایان رسید. از ساعت اولیه صبح در کتابفروشی روی سبد خرید کتاب آدمها دقیق شده بودم تا ببینم عشاق کتاب بیشتر سمت چه کتابهایی میروند. چیزی که در این میان خیلی تاثیرگذار به نظرم رسید، فهرست مدعوین این کتابفروشی بود. سبد خرید کتابگردها به طور قابلملاحظهای تحت تاثیر نویسندگان و مترجمانی بود که در آن ساعت خاص مهمان کتابفروشی بودند. البته دعوت از پدیدآورندگان تنها ابتکار این کتابفروشی نبود و کتابفروشیهایی مانند نشر چشمه پریس، افراکتاب و گروه انتشاراتی ققنوس هم فهرستی برای این روز تدارک دیده بودند.
نکته جالب این فهرستها این بود که اولویت دعوت از پدیدآورندگانی بود که با نشر مربوط کتاب داشتند و به هر حال این تصمیم هوشمندانه روی سود حاصل از ناشرها هم تاثیر بسزایی گذاشت.
نظر شما