فرهاد حسنزاده گفت: امروزه وضعیت با دهه 40 و 50 بسیار تفاوت کرده است انگار که نویسنده باید همراه با کتابش حرکت کند و از خلوت خود خارج شود و در جمع مخاطبانشان قرار گیرد.
این نویسنده و منتقد ادبی در ادامه بیان کرد: از دیگر محاسن دیدار رو در روی نویسندگان با مخاطبان این است که بچهها از نزدیک با چهره نویسنده آشنا میشوند. در جامعه ما اغلب چهرههای اهالی سینما و ورزش مطرح میشوند و نویسندهها از اقشاری هستند که بچهها کمتر میتوانند آنها را ببینند. از طرفی چون بچهها به دنبال الگو میگردند، در اثر این دیدارها به نوعی برای کودکان و نوجوانان الگوسازی هم میشود. معمولا در این دیدارها «چه شد نویسنده شدید» و «الگوی شما که بود» از سوالاتی است که به طور معمول از سوی نوجوانها مطرح میشود و مشخص است که این مساله برایشان دغدغه است. نکته دیگر افزایش اعتماد به نفس در کودکان است. در این دیدارها چون بچهها میتوانند کتابهای نویسندگان را در حضور خودشان نقد کنند و نظراتشان را درباره آن بیان کنند، حس خوبی به آنها دست میدهد و اعتماد به نفس آنها افزایش مییابد. از طرفی اگر بچهها اهل نوشتن باشند دیدار با نویسندگان تلنگری به آنها میزند و آنها نوشتن را جدی میگیرند و با راهنماییهای نویسندگان در این دیدارها میتوانند با آداب نویسندگی، داستانویسی و قصهگویی آشنا شوند.
بچهها با شعر و داستان درسهای عملی زندگی را میآموزند
خالق رمان «هستی» در ادامه به تاثیر دیدار نویسندگان با مخاطبان در کل جامعه اشاره کرد و گفت: این کار سبب به رسمیت شناختن نویسندگان در سطح کشور میشود، چرا که امروزه نویسندگی به عنوان یک شغل محسوب نمیشود و وقتی تعداد این نشستها افزایش یابد نویسندگی هم جدی گرفته میشود و بهعنوان یک شغل و حرفه به آن نگاه میشود.
وی افزود: نکته بعدی این است که برخلاف نظر بسیاری از اولیای مدارس و والدین، آموزش دیدن صرفا آموزههایی نیست که در کتابهای درسی به بچهها یاد داده میشود بچهها میتوانند از طریق شعر و داستان درسهای عملی زندگی را بیاموزند.
این نویسنده درباره میزان توجه اولیاء مدارس به برگزاری چنین نشستهایی نیز گفت: اصولا وضعیت نسبت به چندسال قبل بهتر شده و اولیاء مدارس از جلسات دیدار نویسندگان با بچهها استقبال میکنند. میتوانم مدارسی را که برای دیدار با بچهها رفته بودم به سه دسته تقسیم کنم؛ نخست مدارسی که شناختی نسبت به این نوع دیدارها ندارند و هدفشان صرفا ارائه یک گزارش کار است. دوم مدارسی که از طریق یکی از معلمان یا والدین با نویسندگان ارتباط برقرار میکنند و از طریق آنها اقدام به دعوت از نویسنده میکند بدون اینکه حسن اینگونه برنامهها را بدانند و دسته سوم مدارسی که برگزاری اینگونه نشستها اصلا برایشان مهم نیست و صرفا نمره و رتبههای دانشآموزان در منطقه برایشان اهمیت دارد و سعی میکند در صورت اجبار هم این نوع نشستها را کمرنگ جلوه دهند. به نظر من اغلب مدارس کشور در دسته دوم و سوم قرار میگیرند و آگاهی و شناختی نسبت به تاثیر برنامههای دیدار نویسندگان با بچهها ندارد.
نویسنده باید همراه با کتابش حرکت کند
حسنزاده در ادامه سخنانش به اهمیت حضور نویسندگان در کتابفروشیها اشاره کرد و گفت: نویسندگان علاوه بر مدارس میتوانند در مناسبتهای مختلفی مانند نمایشگاه کتاب و هفته کتاب در کتابفروشیها حاضر شوند و از وضعیت فروش آثارشان باخبر شوند و با مخاطبانشان دیدار کنند. البته برنامههایی مانند کتابگردی که چندسالی است برگزار میشود نیز اقدامی جدید و بسیار خوب است. امروزه وضعیت با دهه 40 و 50 بسیار تفاوت کرده است انگار که نویسنده باید همراه با کتابش حرکت کند و از خلوت خودش خارج شود و در جمع مخاطبانشان قرار گیرد. برنامه کتابگردی حرکت نو و تازهای است و سبب افزایش توجه به کتابخوانی و افزایش فروش کتاب در کتابفروشیها میشود و نیاز دارد نویسندگان هم از آن استقبال کنند. من هم هرساله در این برنامه شرکت میکنم البته حضور در کتابفروشیها باید برای نویسندگانی مثل من همیشگی باشد.
به گفته حسنزاده نباید انتظار داشته باشیم که یک کار فرهنگی به سرعت جواب دهد و برنامههایی مانند کتابگردی کمکم تاثیرش را در جامعه در افزایش کتابخوانی نشان میدهد و معمولا این نوع کارها نیاز به گذشت زمان دارند تا به صورت یک رسم و سنت در کشور جا بیافتند و تاثیراتش را نشان دهند.
نظر شما