محسن بوالحسنی گفت: امروزه تقریبا همهی شعرها شبیه همدیگر است. همهی شعرها تاریخ مصرف کوتاهی دارند و برای گذران یک روز یا یک رابطه یا یک نیاز عاطفی و احساسی استفاده میشوند و شعرهایی که با آنها اندام ادبیات و میراث ادبیاتی که ما از گذشته خود داریم را قویتر و بالندهتر کنیم کمتر میبینیم.
بوالحسنی در توضیح چگونگی شکل گرفتن ایده تدوین چنین کتابی به ایبنا ادامه داد: در آن زمان جملات قصار و یک سری جعلیات در جامعه و فضای مجازی مد شده بود و مردم نسبت به یکسری سطرهای صرفا احساسی و به ظاهر قشنگ اقبال نشان میدادند و اسم شعر را روی آنها میگذاشتند و شاعرانی از این مجموعه اشعار آبکی سر در آوردند که توقع جامعه از شعر را بیش از پیش تنزل میدادند. این به ظاهر شعرها جز آنکه در فضای مجازی دست به دست میشدند، هیچ مولفه شاعرانه دیگری نداشتند که بخواهند چیزی برای ارائه و پیشنهاد داشته باشند. احساس کردم این سطرها در مقالات شمس که زیر آنها خط کشیدهام چقدر جایشان در بین اینهمه ناشعر خالی است و پیش خودم فکر کردم شاید این سطرها بتوانند کمی ذوق، شعر و زیبایی واقعی را به فضای جامعه برگرداند.
ابتدا قصد کتاب کردن این عبارتها را نداشتم
این شاعر درباره ارتباط این قطعات با یکدیگر عنوان کرد: من ابتدا قصد کتاب کردن این عبارتها را نداشتم. سال 90 این جملهها را جمع کردم و کنار هم گذاشتم و سعی کردم بافتی از این جملهها را به شکل شاعرانهتر آن جمع کنم و درنهایت به دلایل بسیار زیاد از منتشر کردن آن پشیمان شدم. البته این کتاب به هیچ عنوان جنبهی علمی، تحقیقی و... ندارد و فقط یک کار ذوقی است. فکر میکنم این جملهها، جملههای بسیار جذاب، شیرین، شاعرانه با زبانی شکوهمند و ساده هستند که برای افرادی که به هر دلیلی نمیتوانند مقالات شمس را کامل بخوانند، میتواند جذابیت فراوان داشته باشد.
شاعر مجموعه «مفاجا» معیار خود از انتخاب این عبارات را ذوقی خواند و تصریح کرد: به عنوان یک شاعر، سطرها، بندها و قطعاتی که مخصوصا در حوزه زبان و نحوه بیان و اشاره متمایز از سطرهای دیگر بود را انتخاب کردم. برخی از این بندها و قطعات کاملا به هایکو و شعر کوتاه امروزی نزدیک میشوند. من هم سعی کردم دست و پنجه نرم کردن شمس با زبان برای بیان مضمونی که در سر داشت را کنار هم بچینم و درواقع اینها هم درون خودشان و در کنار آن زبانی که برای من نکتهی اصلی بود، مفاهیم، نکتهها و نقلهای خوبی را منتقل میکنند. از جمله اینکه سعی کردم سطرهایی از مقالات شمس را انتخاب کنم که برای همه قابل فهم باشد. بندهای انتخابی به قدری ساده و باشکوه هستند که هیچ نیازی به توضیح ندارند؛ به همین دلیل کتاب هیچ پانویس و توضیحی ندارد.
بوالحسنی درباره وجه اشتراک جملههای انتخابی در کتاب «شرح آن الف» گفت: همهی این عبارات از ذهن، زبان و زندگی شمس بیرون میآیند. بندها از قسمتهای مختلف مقالات شمس بیرون کشیده شده و در کنار هم قرار داده شده است که در واقع شخصیت شورآفرین و زندگی شمس را نمایندگی میکنند. زندگی شمس بهگونهای است که خیلیها آن را به داستان و رمان تبدیل کردهاند؛ ولی من معتقدم که زیباترین و جذابترین رمانی که درباره شمس و مولانا میشود خواند، همین کتاب مقالات شمس است که متاسفانه آن چنان که باید، دیده و خوانده نشده و فکر میکنم که حق مقالات شمس که یکی از بینظیرترین و شگفتانگیزترین کتابها در حوزه نثر فارسی است، نادیده گرفته شده یا حداقل میتوان گفت آنطور که باید، دیده نشده است.
این کتاب شرح الف شمس تبریزی است
بوالحسنی در توضیح دلیل انتخاب اسم کتاب عنوان کرد:«شرح آن الف» اولین اسمی بود که برای این کتاب انتخاب کردم؛ البته بعدها اسامی دیگری هم به ذهنم رسید ولی در نهایت تصمیم گرفتم که همین اسم را انتخاب کنم چون درواقع تئوری شمس درباره جهان و رمزو رازها و اسرارش این است که شناخت خداوند جهان مثل حروف الفبا شامل 32 حرف است اما باید ابتدا الف را دانست و بعد به سراغ کلمههای دیگر رفت و این کتاب شرح الف شمس تبریزی است.
شاعر مجموعه شعر «شمس از قونیه با قطار برگشت» از وضعیت شعر و شاعران امروز گلایه کرد و عنوان کرد: ما در مملکتی زندگی میکنیم که احتمالا شعر در آن خیلی مهم است و اتفاقا در مملکتی زندگی میکنیم که به دلایل مختلفی که اینجا جای طرح آن نیست، متاسفانه شاعران خوب، شاعران مهجور هستند و در این چند سال اخیر همیشه شعر به عنوان یک چیز مصرفی استفاده شده است. مصرفی برای فیسبوک، مصرفی برای اینستاگرام، مصرفی برای برقرار کردن ارتباط و... اما من فکر میکنم شعر و ادبیات در جای دیگر اتفاق میافتد و اصلا اینطور نیست که سادهترین شعرها، بهترین شعرها یا لزوما سختترین شعرها بهترین شعرهاهستند. اما این اتفاقاتی که در چند سال اخیر در فضاهای مجازی و شاعران مجازی افتاده، توقع ما را از شعر آنقدر پایین آورده که از شعر چیزی بیشتر از جملههایی برای نوشتن خاطره یا بیان حس و حال نخواهیم.
شعری که به ادبیات ظرفیت و پیشنهاد بدهد کم داریم
این روزنامه نگار و مترجم افزود: من فکر میکنم شعر چیزی باشکوهتر از این حرفها است. شعر قرار نیست بازآفرینی کند، شعر و در نگاهی کلی ادبیات را خلاقیتها و خلق کردنها میسازند. از دید من، متاسفانه امروزه تقریبا همهی شعرها شبیه همدیگر است. همهی شعرها تاریخ مصرف کوتاهی دارند و برای گذران یک روز یا یک رابطه یا یک نیاز عاطفی و احساسی استفاده میشوند و شعرهایی که با آنها اندام ادبیات و میراث ادبیاتی که ما از گذشته خود داریم را قویتر و بالندهتر کنیم کمتر میبینیم. شعری که ظرفیت و پیشنهاد به ادبیات بدهد واقعا کم داریم. یکی از معضلات این است که ما شعر را خیلی عوامگرایانه کردیم یا از آن طرف خیلی آن را مربوط به خواص کردهایم. من فکر میکنم این دستهبندیها برای شعر مهلک است. شعر چیزی نیست که ما برای کسی بخوانیم و او لذت ببرد، بهبه و چهچه بگوید و تمام شود. شعر باید بر ادبیات و بر آنچه پیش از خود داشته اثری بگذارد و چیزی اضافه کند که متاسفانه من از این شعرها کمتر میبینم و بیشتر شعرهایی میبینم که در شبکههای اجتماعی و به مدد لایک خوردن یا سلبریتی بودن نویسنده، درجه اعتبار میگیرند.
این روزنامهنگار از اهدافش در گردوری کتاب «شرح آن الف» گفت: شمس شعر نگفته و انتخاب و چینش این عبارات کنار هم، حداقل این پیام را دارد که اگر قرار است چیزی بخوانیم که ساده باشد، عاشقانه باشد، یک چیزی را بخواهد حل کند یا اصلا یک جمله زیبا یا قصار باشد، چرا بهترینش را نخوانیم؟ چرا بهترینها باید لای کتابهای ما خاک بخورند؟ چرا اینقدر به سواد شفاهی و خواندنهای مجازی دلخوش باشیم؟ اگر قرار است شعر یا داستان بخوانیم، شعر و داستانهای خوب بخوانیم و قصد من از گردآوری کتاب «شرح آن الف» همین بوده است. در مملکتی که شمس تبریزی قرنها پیش این کلمات را کنار هم میگذارد، و چنان سطرهای باشکوهی را جاودانه میکند چرا ما کمی از مدهای دم دستی عدول نکنیم. کمی از جملههای قشنگ، فانتزی و رمانتیک بیرون بیاییم و این همه شعروارههای شکل هم را کنار بگذاریم.
توقعمان از ادبیات و شعر را بالا ببریم
بوالحسنی در پایان بیان کرد: در متن اصلی قطعات انتخاب شده هیچ دخل و تصرفی صورت نگرفته و تنها بر حسب موسیقی درونی قطعات آنها را به صورت شعر سپید سطربندی کردهام؛ چرا که حداقل برای خود من بسیاری از این قطعات هیچ کم از شعر ندارند. این کتاب شاید فرصت خوبی باشد برای همه ما که در این شلوغیها و سرسامهای شعرها و متنهای باری به هر جهت کمی شعر خوب بخوانیم، کمی متن خوب بخوانیم و توقعمان از ادبیات و شعر را بالا ببریم. فکر میکنم اگر فقط به بهانه پاسخ دادن به احساسات و نیازهای دمدستیمان شعر را اجیر نکنیم، آن وقت توقعمان از شعر و ادبیات بالا میرود و آن وقت به هر چیزی که نوشته میشود، شعر نمیگوییم. شاعران درجه یک این مملکت که بعدها در تذکرهها و تاریخها اسمشان میآید امروز در خانههاو خلوتهایشان نشستهاند تا روزی که مثل «بیژن الهی» بمیرند و بعد از مرگ مد شوند. آنهم چند صباحی و فقط به خاطر موجی که در جامعه و فضاهای مجازی به راه میافتد؛ اما دریغ از شناخت واقعی.
«شرح آن الف» به انتخاب و مقدمه محسن بوالحسنی در 180 صفحه و با قیمت 14000تومان از سوی نشر هونار منتشر شده است.
نظرات