پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۴
مولف بین شاعرها کم داریم/تنها راه نوشتن شعرهای متفاوت، اعتراف جهان شخصی خودمان است

پوریا پلیکان که مجموعه شعر جدیدش با عنوان «آن سر این جنازه را بگیر» منتشر شده است، گفت:‌ من فکر می‌کنم که تنها راه نوشتن شعرهای متفاوت، اعتراف جهان شخصی خودمان است. من نیز همان کار را کردم و این شعرها گزیده‌ای از زندگی خودمان است.

پوریا پلیکان در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، عنوان کرد: این مجموعه شعر حاصل دو سال از شعرهای من است که به تازگی انتشارات شانی آن را چاپ کرده است. همیشه در نوشتنِ شعر چند موضوع برای من مهم بوده است: اول این که شعر باید شعر باشد و مطالعه یک شعر باید با شعر مواجه شویم. شعر نه فلسفه است، نه تاریخ، نه تئوری جامعه‌شناسی، بلکه شعر، شعر است اما همه‌ی اینها را دربر می‌گیرد.

این شاعر جوان ادامه داد: دوم، مضمون یک شعر است. اندیشه در شعر برای من جایگاه ویژه‌ای دارد اما اندیشه‌ای که بعد از برداشتن لایه‌های تخیل به آن برسیم. یاد فروغ افتادم که شعر را به «در» تشبیه می‌کند و می‌گوید بعضی از شعرها مثل درهای بسته می‌مانند، وقتی آنها را باز می‌کنی، می‌بینی که پشت آنها هیچ نبوده و فریب خورده‌ای اما پشت بعضی از این درها اتفاق‌های بزرگی در انتظار ماست.

شاعر مجموعه شعر «آن سر این جنازه را بگیر» در توضیح دلایل چاپ مجموعه شعرش گفت:‌ قبل از چاپ شدن شعرهایم همیشه ذوق چاپ شدنشان را داشتم اما این ذوق توام با یک سوال بود که چرا باید در کنار این همه مجموعه شعر، کتاب من هم چاپ شود؟ اگر کتاب من همان حرف‌هایی را بگوید که دیگران گفته‌اند، پس چه دلیلی دارد که مردم بیایند و کتاب مرا تهیه کنند؟ به قول نیما شعر باید شعر باشد نه یک استفراغ.

او ادامه داد: اینکه مدام شعر بخوانیم و همان شعرهایی که درون مغزمان ریخته‌ایم را با یک ویرایش جدید به بیرون بریزیم، کار خاصی نکرده‌ایم. واژه‌ی استفراغ را نیما برای کلاسیک‌سراهای هم نسل خودش می‌نویسد و من برای سپیدسراهای هم نسل خودم.

پلیکان با اشاره به ضعف‌تالیف در کارهای منتشر شده عنوان کرد: چیزی که همیشه بین شاعرها کم داشته‌ایم مولف بوده است. نگاه کنید به نسل‌های پیش، هزاران نفر می‌نوشتند اما فقط چند نفر بودند که جهان خاص خودشان را داشتند. شاید در این بین بتوان به اسم‌هایی مانند شاملو، فروغ، سهراب، اخوان و نصرت اشاره کرد و اگر دقت کنید، متوجه می‌شوید که فقط همین‌ها هستند که در دل مردم جا دارند و هنوز شعرهایشان برای ما دارای اهمیت است.

این شاعر جوان با گلایه از نبود خلاقیت و نوآوری در شعر گفت: من فکر می‌کنم که تنها راه نوشتن شعرهای متفاوت، اعتراف جهان شخصی خودمان است. اگر از دیگران تقلید کنیم، همان چیزهایی را خواهیم نوشت که دیگران نوشته‌اند. باید با شعر صادق و صمیمی بود. در جهانِ شعرِ من، هیچکس به جز من وجود ندارد. من با خودم صادق هستم و صادقانه زندگی‌ام را می‌نویسم. طبیعی است که در این دو سال اتفاق‌های زیادی برای من افتاده است. یک روز بی‌پول بوده‌ام و مجبور شده‌ام که در مغازه‌های انقلاب کتاب بخوانم. یک روز پول خوبی توی جیبم بوده و توانسته‌ام خوب بگردم و خوشحال زندگی کنم. یک روز عاشق شده‌ام، یک روز شکست خورده‌ام. یک روز جهان پر از زیبایی بوده و روزِ بعد زشتی‌هایش را به رخم کشیده است. یک ماه در سفر بوده‌ام و ماه دیگر از اتاقم خارج نشده‌ام.
 
پلیکان در بخش پایانی صحبت‌هایش اظهار کرد: طبیعی است که هر لحظه‌ی این زندگی به شکل شعری نوشته شده و در این کتاب ثبت شده باشد. زیرا شعر آیینه‌ی زندگی است. البته در ابتدا این کتاب چند برابر این بود و این گزیده‌ای از دو سال زندگی من است.
 

در یکی از آثار این کتاب می‌خوانیم:
آنقدر به نقطه‌ای سفید خیره شده‌ام
که سیاهی چشم‌هایم خاکستری شده‌اند.
 
دراز کشیده‌ام
و تو
روی تنم نقاشی می‌کنی.
تنم به نقشه‌ای بدل شده
وَ مثل کتاب اطلس
سنگینی جهان روی دوش من است.
 
اگر غَلت بزنم
کوه هایی که روی شانه‌ام کشیده‌ای
به زمین می‌خورند وُ
لبپَر می‌شوند
تو برای کوه‌هایت بغض می‌کنی.
 
دست روی سینه‌ام بکِشَم
جنگلی به خطر می افتد
تو برای درختانت بغض می کنی.
 
بغض در گلوی تو
مثل اسفنج است
در ظرفی که به آن آب اضافه می‌کنند
آب می خورد و بزرگ می‌شود
مثل کره‌ی زمین
که اگر آب نخورده بود
کوچک‌تر بود.
 
بغض‌های تو
به جای کوه‌ها و جنگل‌ها
روی اندام من بزرگ می‌شوند
وَ من کتاب اطلسم
سنگینی بغض‌های تو روی دوش من است.»

مجموعه شعر «آن سر این جنازه را بگیر»، اثر پوریا ملکیان در 97 صفحه، شمارگان 1000 نسخه و به‌بهای 8 هزار و 300 تومان از سوی انتشارات شانی عرضه شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها