مدیر انتشارات «کتاب فانوس» در گفتگو با ایبنا:
چاپ نمایشنامه تالیفی شکست کامل است/ دانشجویان تئاتر بیضایی و رادی نمیخوانند
آرش معدنیپور درباره استقبال از کتابهای نمایشنامه گفت: تا کاری اجرا نشود نمیشود خیلی روی فروش آن حساب باز کرد. کاری که اجرا شود، همه در پی آن میآیند که در همه زمینهها همینطور است. مثلاچند وقت پیش همه آمدند دنبال کارهای ایشی گورو، در حالی که سالهای سال بود کسی کتابهایش را نگاه نمیکرد ولی الان چاپ کتاب «بازمانده روز» تمام شده است!
وی در ادامه افزود: در تالیف متاسفانه خیلی اوضاع خراب است ولی در ترجمه اوضاع کمی بهتر است که آن هم به خاطر تئاترهایی است که اجرا میشود. مثلا «ویسنی یک» در ایران خیلی طرفدار دارد، اولا بهخاطر «داستان خرسهای پاندا» و بعد بخاطر دیگر آثار او، همه اسم او را شنیدهاند و 10 بار تئاترش اجرا شده است و مخاطب ما معمولا چشمش به این چیزهاست. مخاطب آگاه خیلی کم داریم. دانشجوی تئاتر میآید، میگوید یک نمایشنامه بده که فقط دوتا بازیگر داشته باشد! تنها ملاکشان همین است، فقط میخواهند بروند یک چیزی اجرا کنند. مثلا اکبر رادی و بیضایی که قلههای نمایشنامهنویسی ما هستند را نخواندهاند و نمیشناسند و این خیلی دردناک است. فقط دنبال بازیگریاند که ساده ترین کار این است که اثری را انتخاب کنند که دو پرسوناژ داشته باشد و نیاز به دکور نداشته باشه که بتوانند اجرا کنند. ولی در بحث ترجمه بههرحال اسم نویسندهها را شنیدهاند و کمی اوضاع بهتراست. ولی تا کار اجرا نشود نمیشود خیلی روی فروش آن حساب باز کرد. کاری که اجرا شود، همه در پی آن میآیند که در همه زمینهها همینطور است. مثلاچند وقت پیش همه آمدند دنبال کارهای ایشی گورو، در حالی که سالهای سال بود کسی کتابهایش را نگاه نمیکرد ولی الان چاپ کتاب «بازمانده روز» تمام شده است.البته دو هفته دیگر، همه یادشان میرود که ایشی گورو کی بوده! این یک واقعیت است که همه منتظرند یک اتفاقی بیفتد تا سراغ فلان نویسنده بروند و آثارش را بخوانند.
تولید کار سبک جیبی، ارزان و کارهای مترویی
این ناشر درباره موضوع، حوزهها و مباحث مورد توجه و شیوه کار این نشر عنوان کرد: حدود یکسال است که کار را شروع کردهایم و بحث اصلی ما ادبیات و هنر بود. تعدادی کتاب شعر از شاعرهای خودمان چاپ کردهایم. در بخش ترجمه، یک سری نمایشنامه و چند رمان خارجی ترجمه شده است. همچنین چند مجموعه داستانک در قالب جیبی که کار گروهی و موضوعی است، منتشر کردهایم. اولین مجموعه شب یلدا بود، دومی نوروز و سومین هم کتابی برای آقای شجریان است.
وی در رابطه با سه مجموعه یلدا، نوروز و بیداد سکوت عنوان کرد: این سه مجموعه را در قطع جیبی کار کردیم و تصمیم داریم که در موضوعات دیگر هم همین کار را انجام دهیم. در واقع یکی از زیرمجموعههای ما این کتابهای جیبی است و هدف ما تولید کار به سبک جیبی، ارزان و کارهای مترویی است که در مترو خوانده شود. چون داستانک هستند و داستانهای 200 و 300 کلمهای و موضوعی، سبک و خوشدست هستند، در مترو میتوان خیلی راحت آنها را در دست گرفت و خواند. هدف اصلی این سری جیبی، تولید کارهای سبکی است که به درد مسافرتهای شهری بخورد. در این کار، موضوع را به تیم نویسندهها که حدودا 20 نفر در سنها و با سابقههای مختلف، یعنی نویسندههایی که کار کردند و تجربه دارند، میدهیم. مثلا آقای احمد پوری، علی کرمی و اینها که نویسنده هستند و کتاب دارند و یکسری نویسندههای جوان 18 تا 22 ساله که در واقع کمکی هم به آنهاست که وارد حیطه جدی چاپ بشوند.
هر سال تولید دو مجموعه داستانک
این شاعر اضافه کرد: برای هر موضوع یک کتاب کار کردیم. مثلا برای داستانک شب یلدا از بین 20 تا 22 نویسنده که سهم هرکدام یک یا دو صفحه 300 کلمهای است، استفاده کردیم. کاری است که در ایران به این شکل کم کار شده بود چون ما داستانک چه در ترجمه و چه در تالیف زیاد داشتیم، ولی به این شکل که موضوعی باشد، کم کار شده بود، این کار جذابیتهای خاصی هم دارد. مثلا در شب یلدای پارسال ما برای یلدا کار کردیم که حاصل کار نوشته 20 نفر آدم مختلف، از زوایای مختلف است. این داستانکها خاطره و یادداشت نیستند و در قالب داستان هستند که انصافا به شکل داستانی درآوردن آنها واقعا کار سختی هم است، ولی برای خود ما تجربه جذابی بود، مخصوصا استفاده از جوانهایی که سالها پشت خط چاپ کتاب میمانند. این کار بهانهای میشود که کار آنها هم در کنار کسانی که اسم و رسم دارند و سالها کار میکنند، چاپ شود و انگیزهای هم برای آنها است. ما موضوعات مختلف و متنوع دیگری هم داریم که احتمالا به مرور و هر سال 2 تا مجموعه داستانک به این شکل چاپ کنیم.
مدیر انتشارات «کتاب فانوس» در رابطه با چاپ نمایشنامه، فیلمنامه و رمان در این انتشارات عنوان کرد: در حال حاضر نمایشنامه و رمان داریم و البته فیلمنامه هم در دستور کار داریم و در حال ترجمه است. راستش مراحل ویراستاری ما خیلی طولانی است چون خیلی به ویراستاری کتاب تاکید داریم و بارها و بارها نمونهخوانی و بازخوانی میکنیم به همین دلیل کار خیلی طول میکشد، مثلا مرحله بعد از ترجمه فقط یک سال طول میکشد. سر عناصری مثل قطع کتاب، طرح جلد، ویراستاری، نمونهخوانی و این قبیل جزییات خیلی وقت میگذاریم که نتیجه، نتیجه خوبی دربیاید.
وی در ادامه اضافه کرد: در بخش نمایشنامه، «چگونه تاریخچه کمونیسم را برای بیماران روانی توضیح دهیم» «ویسنییک»، کار اول ما بود که در ایران ترجمه نشده بود.
«قتل غیرعمد» اثر «کوبوابه» کار دومان است و چند کار دیگر هم داریم که در ارشاد است. باز هم از ویسنییک و کوبوابه و چند نویسنده دیگر هم کار داریم که همه برای دریافت مجوز در وزارت ارشاد است.
معدنی پور به بخش شعر هم اشاره کرد و گفت: خود من در زمینه شعر هم کار کردم و دوستان زیادی در این بخش دارم، باید بگویم که قسمت شعر از نظر بازار کار خیلی خوب نیست. ما در قسمت شعر، کار شاعران داخلی را کار میکنیم که هم آثار شاعران جدید و هم کسانی است که یکی دو تا کار داشتند.
تیراژ 100 و 200 برای شعر کافی است!
مدیر انتشارات «کتاب فانوس» درباره دلیل استقبال کم از شعر عنوان کرد: در این رابطه چند دلیل وجود دارد. یکی اینکه حجم چاپ شعر در این چند سال به خاطر یکسری ناشرانی که تخصصی شعر چاپ کردند، زیاد شد. از طرفی وقتی مخاطب با کتابفروشیهایی مواجه میشود که تعداد زیادی شعر دارند و او آنها را نمیشناسند یا نمیخرد یا میخرند و سرخورده میشوند، در نتیجه یک کمی بدبینی نسبت به این حجم از چاپ شعر وجود دارد. از طرفی هم؛ خیلی از ناشران از خود مولف پول میگرفتند و کتاب شعر آنها را چاپ میکردند، که منجر به این شد که کیفیت هم پایین آمد. یعنی کمیت خیلی زیاد و کیفیت کم و در نتیجه برای مخاطب اینگونه جا افتاد که هرکسی پول داشته باشد میتواند کتاب چاپ کند.
شاعر «منطقه عبور حیوانات وحشی» گفت: در کشور ما همیشه اینگونه بوده و هنوز هم شعر جدیترین بخش ادبیات ما برای مخاطب است، چون هنر دیرینه ماست. در طول تاریخ، شعر تنها چیزی بوده که همیشه بوده است، به همین خاطر خیلی کار در زمینه شعر سخت است. خود من کتابفروشی دارم و پیش از این کتاب از نشرهای دیگر شعر چاپ کرده بودم ولی به خاطر فضایی که کتاب شعر داشت اصلا نمیخواستم شعر چاپ کنم و بعد به خاطر دوستانی که داشتم ترجیح دادم که یک سری کارهایی که جدیتر است، حتی در تیراژ محدود، چاپ شود. چون واقعیت این است که در سطح شعر تیراژ 100 و 200 هم کافی است و لزومی ندارد بیشتر چاپ بشود. فکر کردم کارهایی که از نظر خودم جدی است و ارزش دارد که پای آن وایستم را چاپ کنم. چون خیلیها به من پیشنهاد میدهند که خودشان حاضرند هزینه بدهند و کارشان چاپ شود. ولی سعی کردم خیلی وارد این ماجرا نشوم. ولی بههرحال شعر را نمیشود نادیده گرفت چون قسمت مهمی از ادبیات ما است.
امید ما به مخطبان جدی است
وی در پایان گفت: ما امیدمان به مخاطبان جدی است که متاسفانه تعدادشان خیلی کم است، کسی که مثلا کوبوابه را بشناسد و بداند که این چه نویسنده بزرگی است. من با مخاطب در ارتباطم. ما مخاطب آگاه هم داریم ولی متاسفانه تعدادشان کم است و علت هم این است که مجاریای که بتواند به اینها آموزش بدهد کم است.
نظر شما