مشکل نشر ما در عرصه بین الملل یکی و دوتا نیست اما یکی از اصلیترین مشکلات نشر ما برای حضور در عرصه بین الملل اینست که کالایی را میبریم و عرضه میکنم که خریدار ندارد. چه پکن باشد و چه فرانکفورت خیلی توفیری نمیکند . ادبیات ما چه از نوع مدرنش، چه انقلاب و یا چه دفاع مقدس در آغاز راه هست و نیاز به بسترسازیهای فروانی برای حضور جهانی دارد. هزارکاری که نکرده و نمیکنیم و توقع داریم صرف حضور در چند نمایشگاه بینالمللی بازارهای نشر جهان را درنوردد.
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)_مجید غلامی جلیسه: نشر در دنیای امروز یک صنعت تجاری است، بدین معنا که محاسبه سود و زیان در آن حرف اول را میزند. همه ناشران بزرگ در دنیا در همه فعالیتهای خود نگاهی تجاری داشته و با یک نقشه راه کاملا تجاری حرکت میکنند. نمیخواهم غربزده صحبت کنم و یا فکر نکنید که اسیر زرق و برق دنیای مدرن و تجاری شدهام. خیر هر کسی که حداقلی کار فرهنگی کرده باشد خوب میداند که کار فرهنگی بدون پول محکوم به مرگ است و نشر نیز اگر از نظر شما کار فرهنگی محسوب میشود از این قاعده مستثنی نیست و تا چرخش مالی و گردش سرمایه و سودی نباشد، دم از کار فرهنگی هم نمیتوان زد.
خوب حالا که قرار است ما پا به عرصه نشر بین الملل بگذاریم، همینجا تکلیف روشن است، در دنیای تجارت کتاب باید برای تجارت رفت و چیزی را برد و عرضه کرد که خریدار داشته باشد. به قول مولوی در فیه مافیه :
آدمی بنگرد که خَلق رادر فلان شهر چه کالا مِیباید و چه کالا را خریدارند آن خَرد و آن فروشد اگرچه دُونترِ مَتاعها باشد.
سال هاست که به واسطه مطالعات و پژوهشهایم به مطالعه احوال و آثار خاورشناسان و بالاخص ایرانشناسان مشغولم و کم نیستند ایرانشناسانی که از شرق و غرب با آنها مراوده دارم و طی این سالها برای من جالب است، که بعد از گذشت بیش از ۸۰۰ سال ایرانشناسی هنوز که هنوز گذشته ایران از حالش برای ایرانشناسان و مردم دنیا جذابتر است.
مردم دنیا، ایران را به تخت جمشید، بیستون، سعدی، حافظ، خیام، ابن سینا و … میشناسند و جالب تر آنکه امروز بعد از گذاشت قرن ها از مطالعات آکادمیک در حوزه ایرانشناسی نسل جوان ایرانشناس نیز ذائقهشان آنچنان تغییر نکرده و گذشته ایران از حالش برایشان جذابتر است. در بیش از ۳۰ کشور جهان چیزی در حدود ۲۵۰ کرسی ایرانشناسی، شیعهشناسی و زبان فارسی است که اگر موسسات و مراکز پژوهشی و یا پژوهشگران آزاد را هم به آن اضافه کنیم عدد قابل توجهی مخاطب بالقوه بدست میآوریم که دغدغه آنها تاریخ، ادبیات کلاسیک، فلسفه، عرفان و …. است.
من منکر این نیستم که ادبیات نوین ما دارای ظرفیت های مناسبی برای جهانی شدن است اما بدین هم واقفم که ما پیشتر از ادبیات نوین، ادبیات کلاسیکمان، فلسفه، هنر، تاریخ و … بود که بجهت جاذبه و جذابیت های بینظیرش ایرانشناسان بزرگانی چون ادوارد فیتزجرال، ادوارد نیکلسون، آکیموشکین، آنه ماری شیمل، کارل هرمان اته، استوری، آرتور آپهم پوپ و بسیاری دیگر را به تحقیق، پژوهش، نگارش و ترجمه در باب ایران تشویق نمود.
آن زمان نه دولت ایران یارانهای پراخت کرد و نه کاروانی برای دعوت ایرانشناسان به غرب گسیل داد. آیا تا به حال به این فکر کردهایم که چگونه بود که انسانهایی از اقصی نقاط عالم با تلاش فراوان زبان عربی، سریانی، اکدی، فارسی، عبری و … را یادگرفته و رنج سفر بر خود هموار نموده به ایران آمدند که مثلا با آثار ابن سینا و غزالی و فارابی و ملاصدرا آشنا شوند؟! بلکه آنها را به لاتین و فرانسه و آلمانی ترجمه نمایند و در تحقیقات و پژوهشهای خود از آنها بهره گیرند؟
مشکل نشر ما در عرصه بین الملل یکی و دوتا نیست اما یکی از اصلیترین مشکلات نشر ما برای حضور در عرصه بین الملل اینست که کالایی را میبریم و عرضه میکنم که خریدار ندارد. چه پکن باشد و چه فرانکفورت خیلی توفیری نمیکند . ادبیات ما چه از نوع مدرنش، چه انقلاب و یا چه دفاع مقدس در آغاز راه هست و نیاز به بسترسازیهای فروانی برای حضور جهانی دارد. هزارکاری که نکرده و نمیکنیم و توقع داریم صرف حضور در چند نمایشگاه بینالمللی بازارهای نشر جهان را درنوردد.
خیلی عجیب است؟! من هنوز در ایران کتابی سراغ ندارم که آمار نشرش به یک میلیون نسخه رسیده باشد، یعنی شما فکرش را بکنید، ما هنوز نتوانستهایم برای جمعیت هشتاد میلیونی کشورمان کتاب و یا کتابهایی را به گونهای ترویج و تبلیغ کنیم که یک میلیون نسخه از کتابمان را بخرنند!
این یعنی ضعف داریم، در نوشتن، در چاپ، در ترویج و تبلیغ و بازاریابی، یعنی که باید هنوز مشق کنیم درس را نه یکبار و دوبار و چندبار بلکه هزار بار!
حرفم این نیست که در نمایشگاههای خارجی حضور نداشته باشیم و یا کتابی عرضه نکنیم.
خیر
شیره جان حرف من این است که نیاییم از سمتی راه رفتن کبک را یادبگیرم که بدتر راه رفتن خودمان هم از یادمان برود. حالا که داریم میلیاردی سرمایهگذاری میکنیم فراموش نکنیم که سالهای سال است ظرفیتهایی داشتهایم که جهانیان برایش غش و ضعف میرفتهاند و جالب آنست که این ظرفیتها را کنار گذاشتهایم و فکر میکنیم که باید برنده جایزه بوکر و یا نوبل ادبیات بشویم.
ایرانشناسی و شیعهشناسی کرسیهای ایرانشناسی و پژوهشی فراوانی در کشورهای درجه یک اروپایی و آمریکایی دارد که بواسطه مشترکات پژوهشی ما میتوانیم نشر و کتاب خود را در عرصه بین الملل توسعه دهیم. شک نکنید ناشران بزرگی چون الزویر، آکسفورد، ییل، بریل و … با آغوشی باز از نشر و کتاب ما استقبال خواهند کرد.
و ایرانشناسان، پژوهشگران، مترجمان، ناشران و حتی ایرانیان فروانی از اقصی نقاط دنیا منتظر خواهند ماند تا موعد نمایشگاهی چون فرانکفورت برسد و با حضور در غزفه ایران از نتایج تازهترین کارهای و پژوهشهای ما مطلع شده و بهرهبرداری کنند.
به شرط آنکه بدانیم وسمه بر چه ابروی باید بکشیم
کس نتواند گرفت دامن دولت به زور
کوشش بیفایده است وسمه بر ابروی کور
نظرات