سه‌شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۷
عدالتخواهی و ظلم‌ستیزی در نهضت حسینی

مصطفی دلشاد تهرانی در یادداشتی که در اختیارایبنا قرار داده، ضمن تشریح چرایی قیام امام حسین (ع)، به ویژگی‌هایی همچون عدالتخواهی و ظلم‌ستیزی در نهضت و مدرسه حسینی اشاره کرده است.

خبرگزاری کتاب ایران‌(ایبنا)- مصطفی دلشاد تهرانی، نویسنده حوزه دین و نهج‌‌البلاغه‌پژوه: انسان به فطرت خود دوستدار عدالت و بيزار از ستم است و مدرسه حسينى، مدرسه رشد فطرت در جهت حقيقت آدمى است. حسين (ع) خود مظهر عدالتخواهى و ظلم‌ستيزى است و قيام او قيامى در جهت برپايى قسط و رفع ستم و ستمگرى بوده، چنانكه فرموده است :«مَا الاْمَامُ إِلاَّ الْعَامِلُ بِالْكِتَابِ، وَ الآخِذُ بِالْقِسْطِ، وَ الدَّائِنُ بِالْحَقِّ، وَالْحَابِسُ نَفْسَهُ عَلَى ذَاتِ الله. پیشوای بر حق كسى است كه به كتاب خدا عمل كند و راه قسط و عدالت را پيشه خود سازد و از حق پيروى نمايد و وجود خويش را وقف ذات الهى كند. (تاریخ طبری، ج ۵ ، ص ۳۵۳)»
 
فطرت بيدار آدمى عدالتخواه و ظلم‌ستيز است و انسانِ زنده نمى‌تواند نسبت به بى‌عدالتى و ستمگرى سكوت كند و دم بر نياورد. از اين‌روست كه فرياد عدالتخواهى و ظلم‌ستيزى حسين (ع) پيوسته شنيده مى‌شود :«أَلاَ تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لاَ يُعْمَلَ بِهِ، وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لاَ يُتَنَاهَى عَنْهُ؟ آيا نمى‌بينيد كه به حق عمل نمى‌شود و از باطل دورى نمی‌گردد ؟ (تاریخ طبری، جلد 5 ، ص 404)»
 
حسين (ع) با اين بيان، همگان را به عدالتخواهى و ظلم‌ستيزى برمى‌انگيزد، زيرا هر فطرت بيدارى اين سخن را سخن خويش مى‌يابد و نمى‌تواند بدان لبيک نگويد.عدالت ميزانى است كه بنيان همه چيز بدان است و برپايى مردمان و سلامت ايشان و اساس دين و آيين به آن است، چنانكه اين حقيقت به صراحت در آموزه‌های پيشوايان حق و عدالت وارد شده است. در آموزه‌های امیرمؤمنان علی (ع) آمده است : «الْعَدْلُ أَسَاسٌ بِهِ قِوَامُ الْعَالَمِ. عدل اساسى است كه بنيان عالم بدان است. (مطالب السؤول، ابوسالم نصیبی، ص ۶۱)»
 
چرايى قيام امام حسين (ع)
 
پس از پيامبر اكرم (ص)، در پى تحولاتى سياسى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى، دگرگونی‌هايى اساسى، شكل گرفت و اين دگرگونی‌ها، در حكومت معاويه و سپس یزید، به نقطه اوج رسيد: بيعت اجبارى، برهم‌ خوردن مساوات اجتماعى و شكل‌گيرى نظام طبقاتى، منسوخ‌شدن عدالت، حاكم‌شدن جاهليت در لباس اسلام، بسته‌شدن باب آزادى، تبديل بيت‌المال مسلمانان به خزانه شخصى زمامداران، متداول‌شدن دستگيرى، زندانى‌كردن، شكنجه، كشتار و گاه قتل‌عام، مصادره اموال بدون مجوز شرعى، شكنجه و آزار به خاطر گرويدن به مذهبى خاص يا داشتن طرز تفكرى مخصوص، تبديل خلافت به سلطنت و پيدايش نظام استبدادى موروثى. اين‌گونه بود كه حسين (ع) به پا خاست و با خون خود اين ننگ‌ها را از دامن اسلام و مسلمانى شُست و مدرسه حسينى را بنيان گذاشت.
 
حسين (ع) ديده‌ها را بر اسلامى گشود كه ارمغانش آزادى، بينايى، ارجمندى، برابرى، برادرى، دادگرى، آسودگى و بندگى است و زندگى حقيقى با اين امور معنا مى‌يابد. حسين (ع) همگان را به تلاش و مبارزه براى دستيابى به حقيقت زندگى فرا خوانده است. آن حضرت در مسير نهضت خود به سوى كوفه، پس از رويارويى با سپاه حر بن يزيد رياحى كه مانع حركت آن حضرت به سوى كوفه بودند، در منزل «بِيْضَه» خطاب به آنان و ياران خود و كوفيان و همه مردمان خطبه‌اى ايراد كرد و چنين فرمود: «مردم! همانا رسول خدا (ص) فرموده است: هركس حاكم ستمگرى را مشاهده كند كه حرام‌هاى خدا را حلال مى‌سازد، عهد و پيمان الهى را زير پا مى‌گذارد، با سنّت و قانون پيامبر مخالفت مى‌ورزد، با بندگان خدا با دشمنى و از سرِ گناه رفتار مى‌نمايد، ولى در برابر چنين حاكمى با زبان و عمل نشورد و قيام نكند، بر خداوند است كه او را با همان ستمگران در يك جايگاه عذاب كند». مردم! آگاه باشيد كه اينان‌ (امويان) پيروى از شيطان را بر خود واجب نموده و اطاعت خدا را ترک كرده‌اند و فساد را ترويج نموده و حدود الهى را تعطيل كرده‌اند و اموال عمومى را به خود اختصاص داده‌اند، و حرام خدا را حلال نموده و حلال او را حرام ساخته‌اند، و من شايسته‌ترين كسى هستم كه اين وضع را تغيير دهم. نامه‌هاى شما را دريافت كرده‌ام و سفيران شما بيعت‌تان را به من رسانده‌اند كه پيمان بسته‌ايد كه مرا در برابر دشمن تنها نگذاريد و دست از يارى من برنداريد. پس اگر بر پيمان خود وفادار بمانيد و استوار باشيد به هدايت و سعادت دست يابيد، زيرا من حسين، فرزند فاطمه، دختر پيامبر و فرزند على هستم، من با شمايم و خاندانم با خاندان شماست، و من (در حيات و ممات) سرمشق و الگوى شمايم و اگر چنين نكنيد و پيمان خود بشكنيد و بيعتى كه با من بسته‌ايد از گردن خويش برداريد، به جان خودم سوگند كه اين كار از شما شگفتى ندارد، زيرا پيشتر اين كار را با پدرم و برادرم و پسرعمويم مسلم كرده‌ايد. پس فريب‌خورده كسى است كه به شما دل بندد و به پيمان‌تان اعتماد نمايد. شما مردمانى هستيد كه در يافتن خواستهٔ خود به اشتباه رفته‌ايد و بهره حقيقى خود را تباه نموده‌ايد و هركه پيمان‌شكنى كند، بى‌گمان به زيان خود عمل نمايد و خداوند مرا از شما بى‌نياز سازد و سلام و رحمت و بركات الهى بر شما باد. (تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۴۰۳)»
 
بدين ترتيب حسين (ع) همگان را به مدرسه تربيتى خود كه مدرسه يافتن زندگى حقيقى است، فرا مى‌خواند. پيام كربلا و عاشورا، پيام حريت، بصيرت، عبوديت، عدالت و عزت است.
 
وظیفه‌شناسی در قبال نهضت حسینی

امروز در قبال نهضت حسینی و حماسه کربلا و عاشورا، دو وظیفه جدی، بر عهده دلسوزان این نهضت و شیفتگان این حماسه است: اول) بازخوانی تاریخی این نهضت و بررسی تمام اخبار و منقولات و روشن‌کردن درست و نادرست آن‌ها. چون تاریخ این نهضت، آکنده از دخل و تصرف، کاستی و فزونی، و جعلیات و تحریفات است و مطالب قابل اعتماد چندان زیاد نیست. دوم) بررسی و نقد رویکردها و تحلیل‌ها و مشخص‌کردن ضعف‌ها و نقص‌ها و آسیب‌شناسی این رویکردها و تحلیل‌ها.
 
در طول تاریخ رویکردهای گوناگونی براساس خاستگاه‌های فکری، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و همچنین وابستگی‌ها و جهت‌گیری‌های خاص، به این نهضت بزرگ، صورت گرفته و رهیافت‌ها و پیامدهای گوناگونی از آن منتج شده است؛ البته بیشتر این رویکردها، نسبتی با روح نهضت حسینی و اهداف آن نداشته است. برخی از این رویکردها ناروا و نادرست و به شدت آسیب‌زا است و برخی ناقص و محدود‌نگر و مایه درک غیرجامع از کربلا و عاشورا و اندکی همسو با آن است.
 
از جمله این رویکردها، رویکرد آیین‌گرایانه است. یعنی توجه به این نهضت، براساس یک سلسله آداب و تشریفات  و بی‌توجهی به روح و اهداف و ماهیت آن؛ فراموش‌کردن محتوا و روح و فلسفه نهضت حسینی و چنگ‌زدن به مجموعه‌ای آداب و رسوم شکلی؛ ظاهر‌سازی، شمایل‌پردازی، عزاداری‌های بی‌محتوا و مغایر و مخالف مدرسه حسینی و پرداختن به اموری که هیچ نسبتی با اهدافِ بلند و والای این نهضت ندارد. این امور بدون آنکه نمایانگر جهت‌گیری‌های خاص حسینی، در عرصه اجتماعی و سیاسی باشد، فقط مراسمی به قصد کسب ثواب یا عملی از سر عادت یا همراهی با جماعت است.
 
مراسم آیینی، اگر فارغ از مسئولیت‌های اجتماعی سیاسی و بریده از روح نهضت حسینی و اهداف و مقاصد آن و مدرسه اخلاقی و تربیتی این نهضت باشد، راه به جایی نمی‌برد و فقط مراسمی آیینی است که از هر محتوای انسان‌ساز و اصلاحگر، به دور خواهد بود؛ چنان‌که امیرمؤمنان علی (ع)، درباره خود اسلام، در عبارتی که در خطبه شماره ۱۰۳ نهج‌البلاغه، مطابق شماره‌گذاری دکتر صبحی صالح، آمده، چنین هشدار داده است: «أیُّها النّاسُ، سَیَأتِی عَلَیکُم زَمانٌ یُکفَأُ فِیهِ الإسلامُ کَما یُکفَأُ الإناءُ بِما فِیهِ. مردم، به زودی روزگاری بر شما برآید که اسلام، در آن روزگار، واژگونه شود، همچنان که ظرف را با هر چه در آن است، واژگون کنند.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها