پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۰
«زیباشناسی» به کتابفروشی‌ها رسید

کتاب «زیباشناسی» نوشته سباستین گاردنر به ترجمه نوید افشارزاده روانه کتابفروشی‌ها شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) کتاب «زیباشناسی» از سری مجموعه کتاب‌های آشنایی با فلسفه تحلیلی نوشته سباستین گاردنر به ترجمه نوید افشارزاده منتشر شده است.
 
زیباشناسی را می‌توان به دو شاخه تقسیم کرد: نخست فلسفه امرِ زیباشناختی، که به‌طور کلی به حکم و تجربه زیباشناختی می‌پردازد و در زمان‌های گذشته معطوف به مفهوم زیبایی بود؛ و دیگری، فلسفه هنر. در فلسفه تحلیلی معاصر، زیباشناسی به‌طور جدی بر فلسفه هنر متمرکز است و شامل طیف گسترده‌ای از موضوعاتی می‌شود که با مباحث متافیزیک، اخلاق، فلسفه ذهن و فلسفه زبان تلاقی می‌یابند. زیباشناسی فلسفی را، چنان‌که به طور سنتی از آن مراد می‌شود، می‌توان مبتنی بر دو پیش‌انگاره دانست، که با شرح آنها تا حدی می‌توان از غایات از نظری به دست داد.

نخستین پیش انگاره این است که صورت متمایزی از تجربه وجود دارد که در ادراک زیباییِ هنری و طبیعی مشترک، و نوعا واجد خصلتی لذت‌بخش و تأملی و متضمن حس رهایی از مشغولیت‌های عملی زندگی است و ما را به توصیف ابژه‌های آن (آثار هنری و موضوعات و چشم‌اندازهای طبیعی) با واژگانی خاص، همچون برازنده، زیبا، الهام بخش و از این دست، سوق می‌دهد. در فلسفه این نوع از تجربه و احکامی را که ما در پرتو آن صادر می‌کنیم، «زیباشناختی» می‌نامیم.

اما براساس پیش‌انگاره دوم، هنر واجد یک ذات یا نوعی وحدت بنیادی است. به‌نظر می‌رسد که این همان دیدگاه مبتنی بر فهم عرفی [یا عقل سلیم] باشد. اگرچه صورت‌های گوناگون هنر ـ از جمله موسیقی، ادبیات، نقاش، و غیره ـ در یک سطح بسیار متفاوت‌اند، با وجود این، مفهوم هنر برای همگی به‌کار می‌رود، و ما آن را چیزی بیش از یک اصطلاح رده‌شناختیِ دلخواهانه در نظر می‌گیریم. بنابراین، اهداف سنتی زیباشناسی فلسفی، دادن شرحی از ماهیت تجربه و حکم زیباشناختی، و وحدت هنر بوده است.

اگرچه بسیاری متفق‌القول‌اند که هنر پیچیده‌ترین و عمیق‌ترین صورتِ تجربه زیباشناختی را در اختیار آدمی‌ می‌گذارد، آن‌چنان که زندگی واقعی به پس زمینه می‌خزد و تسلیم التزامات خیال‌ورزانه می‌شود، با این حال، آگاهی زیباشناختی تا حدی درک معمول ما از جهان را نیز در برمی‌گیرد. معماری تأثیری خاموش اما پایدار بر احساسات ما اعمال می‌کند. انتخاب‌هایی که هر روزه در طراحی محیط پیرامونمان انجام می‌دهیم بر گزینش‌های زیباشناختی دلالت دارند.

ما از مواد و ابزاری که در زندگی هر روزه خود به کار می‌گیریم ـ هرچیزی، از البسه گرفته تا کارد و چنگال ـ انتظار کاربردی بودنِ صرف را نداریم، بل شیوه‌هایی از طراحی را نیز طلب می‌کنیم که مورد پسندمان واقع شود. به طرز موجهی، توانایی واکنش زیباشناختی نسبت به جهان برای رشد کامل یا متعارف انسان امری ضروری است، و مجال درک و تحسین هنر مولفه‌ای ضروری در سلامت بشر است. جامعه‌ای که هیچ‌گونه معیار زیباشناختیِ پذیرفته‌شده‌ای نداشته باشد و ارزش امور را تنها برحسب سودمندیشان بسنجد، اگر هم چنین چیزی قابل تصور باشد، جامعه‌ای فاقد فرهنگ خواهد بود. تمامی اینها، چنان که باور غالب نیز چنین است، نشان می‌دهد که ما برای هنر و تجربه زیباشناختی ارزش قائل‌ایم و چنین ارزشی یک ارزش عملی نیست.

علی‌رغم حضور فراگیر دلبستگی‌های زیباشناختی در زندگی انسان، وقتی سخن از تأمل درباره حکم و تجربه زیباشناختی به میان می‌آید، اموری اسرارآمیز و حتی تا حد ناسازنما به‌نظر می‌رسند. چه چیز خصلت ویژه تجربه زیباشناختی را تبیین می‌کند؟ چگونه حکمی به زیبایی یک ابژه، می‌تواند در عین حال (که به نظرم هم این‌گونه می‌آید) خبر از واقعیتی در مورد آن دهد و احساس سوژه را نیز بیان دارد؟ به چه دلیل به خودمان زحمت بحث در باب مزایای زیباشناختی ابژه‌ها را می‌دهیم، با توجه به اینکه به نظر می‌رسد هیچ راهی برای حل چنین اختلافاتی وجود ندارد؟ زیبایی چگونه چیزی است؟ اندیشیدن به مفهوم هنر نیز به شکل مشابهی از خود گونه‌ای عدم وضوح فلسفی بروز می‌دهد.

چه چیز ابژه‌ای را بدل به یک اثر هنری می‌کند؟ هنر چگونه می‌تواند (همان طور که غالب چنین فرض شده) ما را از افکار هنرمند مطلع سازد؟ موسیقی به چه ترتیب می‌تواند واجد معنا باشد و احساس آدمی را بیان کند؟ هنگامی که منتقدان در باب معنایی یک اثر هنری اختلاف نظر دارند، تکلیف ما چیست؟ چرا آن ارزش و اعتباری را که به هنر نسبت می‌دهیم، برای ورزش و آشپزی هم قائل نیستیم؟ و غیره و غیره.

بخش نخست این نوشتار با عنوان «حکم و تجربه زیباشناختی» مسائلی را تشریح می‌کند که به‌طور کلی پیرامون ماهیتِ حکم و تجربه زیباشناختی است و بر نوشته‌های دورانِ دو شخصیت تاریخی، یعنی هیوم و کانت تکیه خواهد کرد دو بخشِ بعدی به فلسفه هنر اختصاص یافته‌اند. بخش دوم با عنوان «مفاهیم اساسی در فلسفه هنر» بر مفاهیمی متمرکز می‌شود که در فهم فلسفی از هر نقشی اساسی دارند؛ مفاهیمی چون بازنمایی و بیانگری.

این مفاهیم به وجوه منطقاً بنیادیِ آثار هنری مربوط می‌شوند و فلسفه تحلیلیِ عصر حاضر به دقت بر آنها تمرکز کرده است. بخش سوم برخی از مهم‌ترین کوشش‌هایی را برمی‌شمرد که با هدف به‌دست دادن شرحی از ماهیت و ارزش هنر، در تاریخ زیباشناسی صورت گرفته است، و دست آخر جایگاه زیباشناسی را در شماری از بزرگ‌ترین نظام‌های فلسفی مورد مداقه قرار می‌دهد.

کتاب «زیباشناسی» از سری مجموعه کتاب‌های آشنایی با فلسفه تحلیلی نوشته سباستین گاردنر به ترجمه نوید افشارزاده با شمارگان هزار نسخه در 105 صفحه به بهای 10 هزار تومان توسط انتشارات حکمت منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها