امیرعلی نجومیان در جلسه نقد رمان «ناتمامی» با اشاره به اینکه تهران در رمان «ناتمامی» شهری زشت و بیرحم است، گفت: ما در زندان ناتمامیهای اگزیستانسیال گرفتاریم؛ زندان آرزوها، عشقها و زمانها. این رمان در واقع مرثیهای برای ناتمامی است.
نگران از بین رفتن داستان هستم
در ابتدای این نشست فرشته احمدی رمان «ناتمامی» را داستانی با زمینههای تاریخی، شهری و اجتماعی دانست و گفت: برخلاف رمانهای فارسی سالهای اخیر که درونگرا و هنوز تحت تاثیر موج داستاننویسی کاروری دههی 70 شمسی هستند، این رمان پر از تنوع مکان و شخصیت مانند مناظر شهری، کولیها، کودکان کار، دانشگاه و خوابگاه است. «ناتمامی» برخلاف اکثر رمانهای فارسی معاصر پسزمینه تاریخی و جهانبینی دارد.
وی افزود: به نظر میرسد رمان «ناتمامی» پاسخی است به تمام گلایههای منتقدین رمان فارسی در سالهای اخیر. رمانهایی که در آنها زن ایرانی درباره خودش و خانوادهاش مینویسد، فضاها محدود و فاقد پیشزمینههای تاریخی و اجتماعی و به طور اخص نگاه انتقادی به مسائل مختلف هستند. انگار رسالت زهرا عبدی تولید رمانی بوده برخلاف این جریان.
این منتقد ادبی در ادامه خاطرنشان کرد: شش زمینه در رمان «ناتمامی» وجود دارد. اسطورهها (که در صفحات آغازین رمان با گیلگمش و انکیدو شروع میشوند)، خوابگاه و دانشگاه، شهر تهران، جفره و اهر، مشروطه و روزنامهنگاران (با محوریت جهانگیرخان صوراسرافیل) و مهاجرت (با نگاه انتقادی به شخصیت پناه).
نویسنده مجموعه داستان «سارای همه» با تاکید بر خرده روایت داشتن هرکدام از این شش زمینه بیان کرد: من حتی تصور کردم خانم عبدی اول زمینهها را نوشته و بعد داستان را بین آنها گنجانده است. اغراق در این شش زمینه باعث شده بعضی از آنها در حد اشاره باقی بمانند. از طرف دیگر نگران از دست رفتن داستان نیز هستم.
نویسنده مجموعه داستان «هیولاهای خانگی» با اشاره به ریتم تند روایت در رمان «ناتمامی» اظهار کرد: حجم اطلاعات و شخصیتهای زیاد با ریتم تندی در این رمان روایت میشوند و صبر و کندی در پاگرد وجود ندارد. در نتیجه سکون و آرامشی که فرصت تامل و تحلیل برای مخاطب است و در اثر ریتم آهسته میان ریتم تند کل رمان به وجود میآید، ایجاد نشده است.
نویسنده رمان «پری فراموشی» زبان رمان «ناتمامی» را پخته و دایره واژگان آن را وسیع دانست و گفت: استفاده از جملات زیبا در رمان خیلی خوب است ولی مهمتر این است که نویسنده تا چه حدی آنها را اجرا کرده است. نویسنده موتیفهای «ناتمامی» و «همه قصهها یک قصه ازلیاند که هر بار بشر یک تکهاش را انتخاب میکند» ولی آنها را اجرایی نمیکند.
نویسنده «رمان جنگل پنیر» اضافه کرد: نویسنده این تئوریها را مدام تکرار میکند در حالیکه در روایت اصلی و عاقبت شخصیتها ناتمامی ایجاد نمیکند. همه شخصیتها، حتی شخصیتهای فرعی و کمرنگ دارند داستان یکدیگر را تکمیل میکنند و قطعات رمان مثل پازل کنار هم قرار میگیرند. نویسنده با وسواس زیاد راهحلهای متعددی جلوی پای مخاطب میگذارد که پایان رمان را حدس بزند.
نویسنده مجموعه داستان «گرمازدگی» با اشاره به مقاله بارت درباره استفاده از اسامی خاص در رمان یادآور شد: نویسنده به کمک اسم خاص مکانها یا اشخاص اطلاعاتی به مخاطب میدهد که ممکن است دروغ باشد. تهرانی که عبدی در این رمان میسازد از انبوه اسامی خیابانها و میدانها ساخته شده ولی از هیچکدام تصویر ماندگاری نساخته است. چون مخاطب با این اسامی آشناست با آنها احساس نزدیکی میکند، طوری که فکر میکند مکان توسط نویسنده ساخته شده است.
احمدی عدم حضور شخصیت را منوط به عدم حضورش به عنوان راوی دانست و گفت: با اینکه شخصیتهای «لیان» و «شمسایی» از همان ابتدای رمان گم شدهاند، ولی در بخشهایی شاهد روایت ماجراها از نظرگاه این دو هستیم. اینکه مستقیماً در ذهن آنها میرویم و با جزئیات خصوصیات فردیشان آشنا میشویم، ضعف در پرداخت محسوب میشود. بهتر بود این شخصیتها را به کمک شخصیتهای دیگر ببینیم و بشناسیم.
ما تمامیت را به داستانهایمان تحمیل میکنیم
در بخش دوم نشست دکتر نجومیان درباره رمان «ناتمامی» بیان کرد: سال 1392 در جلسهای نخستین رمان زهرا عبدی را با عنوان «روز حلزون» نقد و تحلیل کردم. به اعتقادم «ناتمامی» با چند قدم بزرگ جلوتر از «روز حلزون» است، گرچه هر دو رمان فضایی مشابه دارند. در «روز حلزون» هم یک شخصیت غایب به نام خسرو وجود دارد. به نظر میرسد «ناتمامی» شکل بسطیافته «روز حلزون» است.
این منتقد ادبی با اشاره به پخته شدن زبان در «ناتمامی» نسبت به «روز حلزون» اضافه کرد: رمان دوم عبدی نسبت به اولین رمانش وسعت زیادی در حوزه روایت پیدا کرده است. واژه «ناتمامی» مثل نخی همه مفاهیم و مسائل رمان را به هم پیوند میدهد. رمان دو روایت اصلی دارد؛ یکی جستجوی راوی برای یافتن دوستش و دیگری روایت لیان به شکل سوم شخص محدود به او.
این استاد دانشگاه درباره ویژگیهای شخصیت اصلی رمان گفت: سولماز درباره واقعیت سخت و خشک قربانی شدن انسانها برای بقای کرامت انسانیشان، محافظهکار و ملاحظهکار است. او بین انتخابها و تصمیمهای متعدد سرگردان است؛ دوستیاش با پناه که حالا مهاجرت کرده، گم شدن هماتاقیاش لیان و انتخاب بین عشق همدانشگاهی و پسرخاله تاجرش.
این نظریهپرداز افزود: مفهوم گم شدن یا گمگشتگی نیز بخشی از همان «ناتمامی» است؛ وضعیت ناتمامی که کمابیش تمام شخصیتهای رمان به آن دچار شدهاند. این ناتمامی در سه عنصر روایتی دیده میشود: آدمها، فضاها و قصهها. شخصیتهای داستان به تنهایی یا جفت جفت دچار وضعیتهای ناتمام میشوند.
این مترجم مسئله ماندن در وطن یا مهاجرت را در این رمان پررنگ دانست و افزود: تهران در رمان «ناتمامی» شهری زشت و بیرحم است. چهارشنبهسوری در این شهر توانش غریبی برای داستاننویسی دارد و عبدی به خوبی از این فضای مشوش و آشفته در رمانش استفاده کرده است. فضای دانشگاه نیز به عنوان فضایی برای جاسوسی و دلالی به خوبی ساخته شده است.
نجومیان در ادامه خاطرنشان کرد: نویسنده سعی میکند موتیف «انگار تمام قصههای دنیا از روی هم نوشته شدهاند» را به شکل روایت ناتمام آدمها و شهر نشان دهد و با این کار اصالت نوشتهها را زیر سوال ببرد. عبدی با تکرار قصهها و تکرار ناتمامیها به مخاطب میگوید که هیچ قصه تمام و کمالی نداریم. در واقع ما به داستانهای خودمان تمامیت را تحمیل میکنیم.
این استاد دانشگاه با تاکید بر این فضای بینامتنی گفت: این فضای تکرار قصههای ناتمام و تکرار ناتمامی موضوعی است که در پایاننامه لیان هم وجود دارد و به خاطر آن توبیخ میشود. در روایت کلی رمان هم مهم و تعیینکننده است و به همین خاطر نویسنده از روایتهایی مانند گیلگمش، تاریخ بیهقی و طوفان نوح در رمان استفاده میکند.
نویسنده کتاب «مقالات کلیدی نشانهشناسی» همچنین درباره سرایت بدبختیها در قصهای به قصه دیگر گفت: در ادامه تکرار شدن قصهها بدبختی موجود در آنها به قصههای دیگر سرایت میکند؛ شبیه به نوزادان معتادی که بدبختی از پدر و مادر به آنها منتقل میشود. ما در زندان ناتمامیهای اگزیستانسیال گرفتاریم؛ زندان آرزوها، عشقها و زمانها.
این نشانهشناس خاطرنشان کرد: رمان «ناتمامی» درباره تراژدی ناتمامی و نیمهکاره ماندن است. این رمان در واقع مرثیهای برای ناتمامی است. رمان «ناتمامی» به این بحث مهم فلسفی میپردازد که هیچچیز مطلق و تمام و کمالی در دنیا وجود ندارد.
رمان «ناتمامی» دومین رمان زهرا عبدی بعد از رمان «روز حلزون» است که توسط انتشارات چشمه در 253 صفحه منتشر شده است.
نظر شما