در نشست نقد «داستانها و افسانههای ملل» مطرح شد
توجه به جنبه عقلانی معماهای طرح شده در مجموعه افسانههای ملل
هادی خورشاهیان در نقد و بررسی «داستانها و افسانههای ملل» گفت: در این آثار از دو جهت غلو شده؛ نخست زور بازو و نیرومندی است که در افسانهها بیان میشود و دوم در هوش افرادی است که در این افسانهها آمده است. افرادی که معماهایی در این اثر مطرح کردهاند فقط به یک جنبه توجه نکردهاند به جنبه عقلانی آن هم توجه کردهاند.
حسین فتاحی، مترجم، نویسنده و منتقد ادبی در این نشست درباره افسانهها توضیح داد: افسانهها در زبانهای مختلف در قالبهای گوناگونی مانند اخلاقیات، دین، علم، باورها و فرهنگ کار شده است. بیشترین میزان ادبیاتی که از مردم قدیم هر کشوری باقیمانده است مربوط به قصه و افسانه است و قصههای امروزی عمر کوتاهتری دارند. بر این اساس وقتی به قصهها و افسانههای کشوری نگاه میکنیم میتوانیم به باورها، تمدن، دین، آیین و فرهنگ آن کشور پی ببریم.
این منتقد ادبی با بیان اینکه افسانهها به خاطر تاثر زیادی که داشتهاند هنوز هم مورد استفاده قرار میگیرند و بر اساس آنها امروزه فرمهایی مانند افسانه نو، علمی-تخیلی و فانتزی هم شکل گرفته است، به افسانههای سایر کشورها اشاره کرد و گفت: در افسانههای کشورهای دیگر مانند کشورهای اروپایی هم میتوان به راحتی به آداب و رسوم و فرهنگ و تمدن این کشورها پی برد و اگر کسی با دقت آنها را بخواند به راحتی میتواند بفهمد مردم اروپا در گذشته به چه روشی زندگی میکردهاند و چه باورهایی داشتهاند و چگونه فرزندانشان را تربیت میکردهاند.
فتاحی در ادامه یادآور شد: نکته قابل توجهی که وجود دارد نقاط مشترکی است که افسانههای همه مردم کشورهای دنیا دارند و همه آنها جانب مظلوم را میگیرند و شکست و نابودی هر بدی مانند شاه بد، شریک بد، همکار بد و ... وجود دارد، همچنین امید به آینده و پایان خوش، انگیزه داشتن و امیدوار بودن از نقاط مشترک همه افسانههاست.
این مترجم با نگاهی به مجموعه «داستانها و افسانههای ملل» بیان کرد: مثلا درباره افسانههای مردم پاکستان، باید بگوییم وقتی این افسانهها اتفاق افتاده، پاکستان جزء شبه قاره هندوستان بوده و هنوز پاکستانی وجود نداشته و ریشههای این افسانهها در باورهای مردم هندوستان است که الان از زبان مردم پاکستان مطرح میشود. در این افسانهها تفاوت نگاه و فرهنگ شرقی با فرهنگ غربی کاملا مشهود است و همه چیز برپایه مهر و محبت و عشق و علاقه و روابط انسانی و داستان حاکمی است که به فکر مردمش هست و وفاداری و محبت زیردستان به حاکمان در این افسانهها دیده میشود که همان فرهنگ قدیم شبه قاره هند است که خیلی از آنها هنوز وجود دارد.
وی اضافه کرد: همچنین در افسانههای مردم ژاپن، حسی که ما امروزه به مردم ژاپن داریم مانند دانشدوستی، دین باوری، قناعت، احساس مسئولیت و ... در این افسانهها دیده میشود که کاملا متفاوت با افسانههای مردم شبه قاره هند است. اما در افسانههای مردم فرانسه نمونه بارز فرهنگ اروپایی است مانند رکگویی، انتقام گرفتن، رودربایستی نداشتن، تلاش برای گرفتن حق و البته در کنار آنها برپایه عقل و فکر و بدون احتیاج به زور مشکلات و مسائل خود را حل میکنند.
به گفته فتاحی، قضا و قدر و امید به عاقبت خوب هم نکاتی است که در فرهنگ اروپایی بسیار دیده میشود. اما در افسانههای مردم ترکیه نصف افسانهها مربوط به ملانصرالدین است که اصلا معلوم نیست ملانصرالدین مال کشور ترکیه باشد. انگار که این کشور از قدیم وجود نداشته و از دیگران افسانه میگیرد. در افسانههای مردم ایتالیا هم میبینیم که تفاوت قصههای مردم فرانسه با ایتالیا بسیار بارز است و در این قصهها بیشتر از فقر و نداری حرف زده شده نه حل مشکلات برپایه فکر و اندیشه و این تفاوتی است که مردم ایتالیا با سایر کشورهای اروپایی دارند مخصوصا ساکنان جنوب ایتالیا که از نظر فرهنگی بسیار شبیه ایرانیها و عربها هستند و دو ریکرد متفاوت دیده میشود.
افسانه سرشار از اخلاقیات است
این نویسنده و منتقد ادبی درباره افسانههای مردم مالزی هم گفت: تا به حال ادبیاتی از مالزی ندیدهام. شاید پنج رمان هم نتوانیم از مالزی پیدا کنیم. به همین دلیل افسانههای بسیار ضعیف و خستهکنندهای دارند و اصلا به زیبایی افسانههای مردم هند و فرانسه نیست.
به گفته فتاحی، افسانهها به خاطر تکنیک، گویش و فرم خاصی که دارند میتوانند تاثیرگذار باشند و در ضمن اینکه پند و اندرز میدهند میتوانند فرهنگ، تمدن و آداب و رسوم مردم منطقه خودشان را نشان دهند و در نهایت اخلاقیات هستند که در این افسانهها مطرح میشود. همچنین در گلستان و بوستان سعدی هم قصههایی هستند که در عین حالی که پندآموز است آیین جوانی را بیان میکند. در کتابهای دیگر هم مثل قابوس نامه آیین کشورداری بیان شده است.
این مترجم در ادامه بیان کرد: به نظر من کسی که به فکر جمعآوری این قصهها و افسانهها چه در ایران و چه در سایر کشورها افتاده باید به نبوغ و ایدهشان آفرین گفت چون اگر در آن زمان جمعآوری نمیشد ممکن بود خیلی از آنها فراموش شود.
فتاحی با بیان اینکه اینگونه کتابها جایگاه ویژهای در ادبیات و پرورش کودکان و نوجوانان دارند، گفت: انتشار مجموعههایی از این دست میتواند هم خواندنی و هم سرگرمکننده باشد و هم درسهای زندگی به ما بدهد و انسان به این باور میرسد که اگر تلاش کند حتما به پیروزی خواهد رسید.
امیدواری در ادامه مجموعه «داستانها و افسانههای ملل»
هادی خورشاهیان، شاعر و نویسنده، نیز در این نشست بیان کرد: در قرآن کریم عبارت «احسنالقصص» داریم که درباره قصههای قران کریم است و «قصص» اشاره دارد به همه اتفاقهایی که در گذشته رخ داده است و پندهایی که ما باید از این داستانها بگیریم. افسانهها و اسطورهها هم بلاتشبیه همین کار را انجام میدهند.
این منتقد ادبی بیان کرد: دوست داشتم افسانهها و اسطورههایی که در این مجموعه 7 جلدی آمده است ادامه پیدا کند و نمونههایی هم از آمریکای جنوبی و سایر کشورهایی که نویسندگان معروف و آثار ارزشمندی هم داشتهاند، میآمد تا ما با افسانهها و اسطورههای آنها هم آشنا شویم.
وی درباره جنبه علمی بودن این افسانهها و اسطورهها نیز بیان کرد: مارکز در جایی بیان میکند که «فکر نکنید آنچه ما مینویسیم رئالیسم جادویی است، اینها واقعیت دارد و اگر من درباره آدمی مینویسم که مرده ولی در کنار من هست، من واقعا این آدم را دیده بودم و این چیزها از نظر شما غیرممکن است ولی در نظر ما همه اینها وجو دارد» حال اگر با این دید به افسانهها و اسطورهها نگاه کنیم، میبینیم که در این آثار از دو جهت غلو شده؛ نخست زور بازو و نیرومندی است که در افسانهها بیان میشود و دوم در هوش افرادی است که در این افسانهها آمده و معمولا فردی معمایی را طرح میکند و دختری از پستویی میآید و پاسخ معما را میگوید. یعنی افرادی که این معما را مطرح کردهاند فقط به یک جنبه توجه نکردهاند به جنبه عقلانی آن هم توجه کردهاند.
به گفته خورشاهیان، هر کدام از این کتابها نمونه کاملی از افسانههای کشور خودشان نیستند و تنها نمونههایی از آنهاست. اگر به این باور باشیم که بشر روزی سوار کشتی نوح شده و سیل عظیمی آمده است یا به این باور باشیم که همه ما پدر و مادر مشترکی به نام آدم و حوا داریم باید بپذیریم که تعدادی افسانههای مشترک هم داشته باشیم.
وی درباره مجموعه «داستانها و افسانههای ملل» هم بیان کرد: همه آدمهایی که این افسانهها را ساختهاند، میدانستهاند که بسیاری از این داستانها غیرممکن است؛ مثلا آدم نمیتواند دیو را شکست دهد و... اما در این کتابها افراد چیزهایی را که به خاطر شرایط زمانی نمیتوانستهاند به زبان بیاورند، در قالب افسانه و داستان بیان کردهاند. در واقع افسانهها و اسطورهها هم چراغ گذشته و هم چراغ آینده را برای ما روشن میکنند.
علاقه بچهها علاقه به مطالعه آثار تخیلی و افسانهها
حمیدرضا سیدناصری، مدیر موسسه نشر و تحقیقات ذکر نیز اظهار کرد: مجموعه «داستانها و افسانههای ملل» در ابتدا توسط یک نویسنده هندی کارشده، نویسندهای که قبلا در زمینه کلیله و دمنه هم کار کرده است. این کتاب به زبان هندی است و ما این کتاب را به فارسی ترجمه کردهایم.
وی درباره دلیل انتخاب این مجموعه برای کودکان هم بیان کرد: خیلی از بچهها دوست دارند که با فرهنگ کشورهای همسایه آشنا شوند مثلا ملانصرالدین در هند و ترکیه بسیار پرداخته شده است و میخواستم با کشورهای همسایه و درحال توسعه و کشورهای اروپایی را که نگاه مردم ایران به آنها زیاد است انتخاب کنم تا بتوانیم با این کشورها و سرچشمههای فرهنگی آنها آشنا شویم.
سیدناصری در ادامه بیان کرد: بچهها علاقه زیادی به مطالعه آثار تخیلی و داستانها و افسانهها هستند و عنصر تخیل در آنها کشش داستانی را ایجاد میکند و علاقه زیادی به جن، زامبی و... دارند.
این ناشر همچنین از ادامه انتشار مجموعه «داستانها و افسانههای ملل» خبر داد و گفت: تلاش میکنیم جلدهای دیگری درباره داستانها و افسانههای سایر کشورها به این مجموعه اضافه کنیم.
نظر شما