محمد دهقانی در نقد و بررسی کتاب «چین در ده کلمه» گفت: در زمان اقامتم در چین برایم خیلی عجیب بود که کتاب و سیدیهای قاچاق و تقلبی را کنار خیابان میفروختند. فکرش را نمیکردم که روزی در ایران هم شاهد این معضل فرهنگی باشیم.
در ابتدای نشست علیاصغر محمدخانی با اشاره به اینکه امسال ایران مهمان ویژه نمایشگاه بینالمللی کتاب پکن بود، بر افزایش مناسبات بین دو کشور تاکید کرد و گفت: کتاب «چین در ده کلمه» در زمینه شناخت چین معاصر کتاب مهمی است. در این کتاب نویسنده به کمک ده کلمه کلیدی تصویری از چین ارائه داده است. با مطالعه این کتاب متوجه شباهتهای فرهنگی زیادی بین ایران و چین میشویم.
شباهتهای فرهنگی بین ایران و چین
در ادامه محمد دهقانی درباره تجربیاتش در کشور چین گفت: من حدود 10 سال پیش به مدت یک سال در چین تدریس میکردم. در مدت زمان اقامتم در چین یادداشتهای روزانهام را به مرور در مجله «نگاه نو» منتشر میکردم. مجموعه این یادداشتها بعدها در کتابی با عنوان «یادداشتهای پکن» جمعآوری و منتشر شد.
این محقق اضافه کرد: خیلی خوشحالم که یک نویسنده چینی که تجربه حضور در فضای اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 میلادی را در چین داشته و یک انقلابی طرفدار مائو بوده چنین کتابی نوشته است. من این نویسنده را پیش از انتشار این کتاب نمیشناختم. شباهتهای زیادی بین «یادداشتهای پکن» و «چین در ده کلمه» نشان میدهد بین نظرات من به عنوان یک بیگانه با نظرات این نویسنده چینی درباره فرهنگ معاصر چین اشتراکات بسیاریی وجود دارد.
عضو سابق هیات علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: با خواندن این کتاب تصاویری از جامعه امروز ایران را مشاهده میکنیم. در زمان اقامتم در چین برایم خیلی عجیب بود که کتاب و سیدیهای قاچاق و تقلبی را کنار خیابان میفروختند. فکرش را نمیکردم که روزی در ایران هم شاهد این معضل فرهنگی باشیم.
این نویسنده با اشاره به بخشهای مشترک بین «یادداشتهای پکن» با «چین در ده کلمه» بیان کرد: در دو سه جای این کتاب نویسنده به کاریزمای مائو اشاره میکند. همچنین به ضد مذهب بودن ایدئولوژی مارکسیستی در زمان مائو. یوهو آ در این کتاب میگوید همین ایدئولوژی ضد مذهب از ابزارهای مذهب استفاده میکند؛ مثل زمانی که به اعتقاد اطرافیان مائو با شنا کردن او در رود یانگ تسه آب رود گوارا و آشامیدنی میشود.
دهقانی با تاکید بر ترجمه خوب سعید مقدم گفت: چون جناس و ایهام در کلمات چینی زیاد است ترجمه ترکیبها و معادلیابی آنها مشکل میشود. برای نمونه مترجم برای چوبهای مخصوص غذا خوردن از کلمه «چوبک» استفاده کرده، در حالی که چوبک نوعی ادویه است. خود من در کتابم برای این کلمه معادل «دو چوب» را استفاده کردم.
فرهنگ چین پراگماتیستیترین فرهنگ جهان
در ادامه نشست جواد حسینی با اشاره به مغفول ماندن مسائل چین و شرق آسیا در رسانهها اظهار کرد: من 25 سال در چین زندگی کردم. 10 سال اول تحصیل کردم و 7 سال در سفارت ایران در پکن مترجم بودم. انقلاب فرهنگی چین همزمان با سالهای 56، 57 و انقلاب ایران بود ولی تغییرات اساسی در چین همزمان شد با حضور من در چین در اوایل دهه 90 میلادی. در این مدت من شاهد از زمین برخاستن یک ملت بودم.
وی افزود: چین و شرق آسیا برای مهاجران برعکس غرب است. در غرب اول شگفتزده میشوید و عاشق آن، بعد به فضا عادت میکنید و در آخر احساس غربت و غم. ولی در چین و شرق آسیا باید کم کم با محیط آشنا شوید و به آن عادت کنید. در نهایت عاشق آن خواهید شد. این وضعیتی بود که من تجربه کردم.
این مترجم با اشاره به تغییرات مثبت چین در زمان مائو گفت: معمولاً دیدگاه ما نسبت به مسائل یا سیاه است یا سفید، در حالیکه باید به تاثیرات مثبت مائو بر چین هم توجه کنیم. تا قبل از انقلاب فرهنگی چین 70 تکه بود. هر تکه را خان آن منطقه و سپاهیانش اداره میکردند و دولت محلی کنترلی روی کشور نداشت. در دوران کمونیستی مائو چین متحد شد، خارجیها اخراج شدند و امنیت برقرار شد.
این محقق با تاکید بر نگاه صفر و صدی ایرانیها به مسائل یادآور شد: در فرهنگ ایران از زمان مانی به ثنویت مانعةالجمع معتقد بودند یعنی یا خیر و اهوارامزدا یا شر و اهریمن. در حالیکه در فرهنگ چین یین و یانگ ثنویت لازمةالجمع دارند یعنی بدون هم، معنی پیدا نمیکنند. درست است که در هفت هشت سالی که حکومت خلق چین در چین به قدرت رسیده بود تندرویهایی انجام شد که به درستی هم در این کتاب به آنها اشاره شده، ولی این چند سال نسبت به تاریخ چند هزار ساله چین ناچیز است.
این پژوهشگر زبان چینی با اشاره به ترجمه خوب کتاب بیان کرد: با وجود اینکه کتاب از زبان واسط (انگلیسی) به فارسی ترجمه شده، ترجمه فارسی نزدیک به چینی است؛ یعنی هم ترجمه انگلیسی از چینی و هم ترجمه فارسی از انگلیسی خوب بوده است. من خواندن این کتاب را برای شناخت بخشی از فرهنگ چین پیشنهاد میکنم.
حسینی خاطرنشان کرد: ما ایرانیها چین را با کالاهای قاچاق، ارزان و کپیکاریاش میشناسیم، در حالیکه به علت گران شدن نیروی کار این تجارتها به هند و اندونزی منتقل شدهاند. چین امروز وارد دوران نوآوری و پیشرفت شده است.
وی همچنین درباره اهمیت پول نزد مردم چین گفت: چینیها به وجود یک جهان دیگر و بهشت اعتقاد ندارند. ذهن چینی به دنبال یافتن خوشبختی در همین جهان است. از طرف دیگر در فرهنگ چینی ذات خوب و بد نداریم، گناه و ثواب هم در شرایط محیطی فرق میکنند. در واقع فرهنگ چین واقعبینانهترین و پراگماتیستیترین فرهنگ جهان است.
این مترجم تفکرات ضد مذهبی چینی را نیز رد کرد و گفت: در چین 56 قوم وجود دارد که 10 تای آنها مسلمان است. در این ده قوم طبق آمار رسمی 30 میلیون و طبق آمار غیررسمی 80 میلیون مسلمان وجود دارد. در پکن 63 مسجد ساخته شده که قدمت قدیمیترینشان به 980 سال میرسد. پکن پرمسجدترین پایتخت برای یک کشور غیرمسلمان در جهان است. جز در استان «سین کیانگ» که جداییطلب است، مسلمانان در همه نقاط چین در رعایت شعائرشان آزادند. هیچ خیابانی در پکن نیست که رستورانی با غذای حلال نداشته باشد.
وی اضافه کرد: دولت کنونی چین یک دولت سوسیالیستی است و طرح رویای چینی را در سال 2013 معرفی کرده است. دولت چین در نظر دارد اکثر مردم چین را به طبقه متوسط برساند تا از رفاه نسبی برخوردار شوند. در حال حاضر 350 تا 500 میلیون از طبقه متوسط چین (معادل جمعیت کل اروپا) قادرند کالای لوکس بخرند. در امریکا سرمایهگذاری شخصی رواج دارد و در چین سرمایهگذاری دولتی در جهت منافع مردم.
حسینی درباره معنی کلمه چین گفت: کلمه چین در قدیم «جون گوآ» بوده است، به معنای کشور میانه و معتدل. همهچیز در چین طبق نظر کنفوسیوس روی خط اعتدال است. بر همین اساس پایه دیپلماسی چین هماهنگ شدن با دیگران است، نه همانند شدن.
چین امروز رهبر ندارد، رهبری دارد
در بخش پایانی این نشست آزاده باقری از تجربههای سکونت 15 ساله خود در چین گفت: بزرگترین دستاورد این سالها برای من فرآیندگرایی در فلسفه و فرهنگ است. اندیشه چینی نتیجهگرا نیست. به همین دلیل چینی در لحظه زندگی میکند. من هم تصمیم گرفتم بنیان فکری و حرکتیام را بر همین اساس بنا کنم. این فرآیندگرایی موضوع جذابی برای پژوهش در فرهنگ چین است، به خصوص برای ما ایرانیها که نتیجهگرا هستیم.
وی افزود: من نگاه خوشبینی به چین دارم ولی این به این معنا نیست که نگاه این کتاب به چین را نپذیرم. ترجمه بسیار خوبی هم دارد. من در بسیاری از بخشهای کتاب با نویسنده همزاتپنداری کردم. در چین واقعیتی به نام اخلاق (لون لی) وجود دارد. بنیانهای اخلاقی مهمترین عامل برای داشتن دوستی ریشهدار و متداوم با چینیهاست. لون لی معادل تقوا در فلسفه اسلامی و ادب در فرهنگ ایرانی است.
مترجم کتاب «سفر به چینی» خاطرنشان کرد: فرهنگ چین به شدت با فرهنگ ایرانی مشابه است و میتوان به مطالعات تطبیقی بین آنها پرداخت. یوهو آ در این کتاب مفاهیم مختلف را از دیدگاه زیباییشناسانه از کانسپتی به کانسپت دیگر بیان میکند؛ مثلاً در بیان مفهوم رهبر در دورههای مختلف چین میگوید: چین امروز رهبر ندارد، رهبری دارد. در بخش تودهها نیز رشد مفهوم انقلابیگری را با پایانی تراژیک نشان میدهد.
مترجم کتاب «راه موفقیت» همچنین در توضیح مکانیسم حرکت چرخه یین و یانگ گفت: طبق فلسفه چینی عالم از 5 عنصر آتش، خاک، فلز، آب و چوب تشکیل شده است. این چرخه شبیه حرکت جوهری ملاصدرا است. طبق این چرخه آتش زمانی که به کمال خود میرسد خاک میشود، یعنی خاک آتشِ کامل است. بعد از سالها خاک کامل، فلز میشود (معدن). آب داخل خاک در شکل کمال خود به چوب (گیاه) میرسد، پس چوب، آب کامل است. در تکامل مفاهیم چینی ما هیچچیز ساکنی نداریم؛ همهچیز در این چرخه در حرکت است.
وی افزود: بر همین اساس متن یا نوشته شعار کامل است. آنقدر شعار بدهید تا عملی شود. در جاهای دیگری از کتاب هم به این تکامل مفاهیم اشاره شده است: راجع به تکامل خواندن از کتاب سرخ به رمان و راجع به تکامل نوشتن از روزنامه دیواری تا سردبیر مجله. در بخش مشابهسازی نیز به این تکامل اشاره میشود؛ چین آنقدر مشابهسازی میکند تا به الگوی خودش برسد.
این محقق مطالعات چین درباره رسیدن به مرحله مشابهسازی توضیح داد: عدم توازن در یک برهه اجتماعی تضاد اجتماعی را به وجود میآورد، تضاد اجتماعی باعث گیجی نظام ارزشی میشود و در نتیجه آن ملت شروع میکنند به مشابهسازی. اما از آنجاییکه چینیها هرگز متوقف نمیشوند با الگو گرفتن و تکرار این پروسه در نهایت به الگوی چینی میرسند.
این پژوهشگر در پایان اضافه کرد: به نظر من بحث زرنگی چینیها هم ناشی از خطاها وکمکاریهای ما ایرانیهاست. بخش بزرگی از اینگونه تعاریف به کشور مقصد برمیگردد.
کتاب «چین در ۱۰ کلمه» به قلم یوهوآ با ترجمه سعید مقدم و به همت نشر مرکز منتشر شده است. یوهوآ یکی از برجستهترین نویسندگان چینی معاصر است که چین را در ده کلمه خلق، رهبر، خواندن، نوشتن، لوشون، انقلاب، ناهمگونی، تودهها، مشابهسازی و شیرهمالی روایت کرده است. و نشان میدهد که چگونه دگردیسی مضمونی این مفاهیم نزد مردم و نحوه کاربردشان تغییرات بزرگ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی چین معاصر را منعکس میکند.
نظر شما