خوانندگان از کتابهایی با مضمون طب قرآنی تا چه میزان استقبال کردهاند و هدف شما از نگارش کتابهایی با محوریت قرآنی چه بوده است؟
استقبال از کتابهایی با مضمون طب قرآنی بسیار زیاد بود و دلیل آن بررسی و تحقیقاتی است که از قرآن انجام گرفت و به این نتیجه رسیدم که تنها فرهنگ متعالی قرآن است که میتواند به تغییر جامعه کمک کند و دید مثبتی به آن بدهد. همچنین از سوی رسانههای جمعی و ملی برنامههای متعددی از این روش در علم طب استقبال کردند که به گفتگو و معرفی برخی کتابها در برنامههای تلویزیونی و رادیویی انجامید و منجر به آشنایی بسیاری از افراد از طبقرآنی و روشهای آن شد. هدف من دادن آگاهی به مردم و درمان بیماریها با طبقرآنی بود که در طی این سالها افراد بسیاری با استفاده از طب قرآنی به درمان پرداختند. از جمله این بیماریها مربوط به نازایی بانوان بود که به درمان کامل انجامید. منبع و مرجع پژوهشها در این حوزه آیات قرآن کریم، کتابهای طب قدیم و کتابهای طب مدرن بوده و علت آن گزینش آیاتی در مورد تغذیه بود چراکه بسیاری از این آیات در تفاسیر قرآنی بررسی نشده است.
شما در کتاب «کلید ورود به طب قدیم» به کلینگر بودن طبسنتی و جزئینگر بودن طب جدید تاکید داشتهاید؛ به چه میزان پزشکان هر دو حوزه در این امر اتفاقنظر دارند و تفاوت عمده این دو طب چیست؟
به طور کل طب مدرن جزنگر است در حالی که طب سنتی روح و جسم را به صورت یکپارچه بررسی میکند. طب جدید انسان را به صورت یک سلول یا یک ماشین نگاه میکند و تفاوت عمده طب قدیم و جدید این است که طب قدیم علت را اما طب جدید معلول را بررسی میکند. پایه و بنیان طب جدید، طب سنتی است اما متاسفانه افرادی با ادعاهای بی مورد اذهان عموم را نسبت به طب سنتی به گرایش منفی سوق دادهاند همچنین طب سنتی با طب قرآنی تفاوت عمده دارد اینکه روشهای درمان در طب قرآنی فقط از طریق غذاست و از راه رژیمهای تغذیه صورت میگیرد اما در طب سنتی روشهای متفاوتی برای درمان به جز روش تغذیهای وجود دارد. از نظر من طبقرآنی بر همه طبها برتری دارد و درباره درمانها سریعتر به نتیجه میرسد چه بسا بسیاری از افرادی که از درمان بیماری خود ناامید شده بودند در این سالها با مراجعه به طبقرآنی و کتابهایی با این موضوع با کمترین هزینه به درمان خود پرداختند.
به چه روشهای درمانی در حوزه طبقرآنی دست یافتید؟
روش طب قرآنی روش حقیقتنگر است و به اعتقاد من قرآن کریم در وهله اول کتاب طب و شفا است و در وهله دوم کتاب هدایت است. هدف من اشاعه فرهنگ قرآنی است و کتابهایی که از سوی اینجانب به نگارش درآمده است بر مبنای تحقیقات مستقیم از آیات قرآن است. روشهایی که از قرآن کریم در مورد تغذیه سالم فرا گرفتم پانزده مرحله دارد که در کتابهایم به صورت کامل آورده شده است. در این رابطه نشستهای علمی بسیاری با هیات علمی دانشگاههای علوم پزشکی از جمله دانشگاه شهید بهشتی، بوشهر و تبریز داشتم؛ در سال 1386 در نشست دانشگاه شهیدبهشتی سلولهای بنیادین را برای اولین بار با توجه به همین روشها به اثبات رساندم که موجب تعجب و توجه بسیاری از سوی پزشکان و استادان دانشگاه شد.
واکنش پزشکان و دانشگاهیان پس از چاپ کتابهایی در حوزه طب قرآنی و روشهای درمانی آن چگونه بوده است؟
پس از چهارده سال تحقیق در حوزه طب قرآنی از سوی دو گروه مورد انتقاد قرار گرفتم یکی پزشکان حوزه طب مدرن و دیگری گروه مذهبیها بود که به اقناع هر دو گروه از قرآن و اصول طب مدرن پرداختم و تاکنون هیچگونه حمایتی از سوی ارگان خاصی و یا استادان دانشگاه صورت نپذیرفته و تمام تحقیقات و هزینهها شخصی بوده است، چاپ کتابها نیز به صورت کاملا فردی انجام شده است همچنین برخی پزشکان حوزه طبسنتی به چاپ کتابهای من به نام خودشان پرداختند و از این کتابها به عنوان منبع در مطبهای درمانی خود استفاده کردند و هیچ نامی از من به میان نیاوردند.
علت توجه شما به این نوع پژوهشها و انتشار کتابهایی در حوزه طب قرآنی چه بوده است؟
چه کتاب جدیدی در دست تالیف دارید؟
پس از جمعآوری شش عنوان کتاب در دوجلد به صورت خلاصه با عنوان «در جستجوی سلامتی» کتاب هفتم به نام «تفکر و تغذیه در قرآن» است که به پاسخ سوالاتی درباره دین پرداخته شده که تاکنون پاسخی به آنها داده نشده است. از ویژگیهای کتاب «تفکر و تغذیه در قرآن» معرفی مواد غذایی است. این کتاب تاثیر زیادی بر روح و روان و جسم انسان دارد و توصیه میشود خوانندگان بدون هیچ نگاه دینی به مطالعه آن بپردازند.
نظر شما