گزارش ایبنا از همایش بزرگداشت شیخ اشراق شهاب الدین یحیی سهروردی/ 2
حجتالاسلام خسروپناه: مهمترین دستاورد حکمت اشراق نظریه عشق است
رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران گفت: برای جلوگیری از انحطاط اخلاقی و اجتماعی مهمترین دستاورد حکمت اشراق نظریه عشق است که میگوید نورالنوار زیباترین نور است و عشق و جمال با هم آمیخته شده است.
حجتالاسلام خسروپناه در این مراسم سخنرانی خود با موضوع «کاربست روششناسی حکمت اشراق برای جلوگیری از انحطاط انسانی» را ارایه کرد و گفت: انحطاط انواع مختلفی دارد گاهی بهمعنای انحطاط اخلاقی است به معنایی اینکه رذایل اخلاقی پدید میآید وقتی میگوییم افراد گرفتار انحطاط اخلاقی هستند در نهایت منجر به انحطاط اجتماعی میشود انحطاط اجتماعی نیز به معنای رذایل اجتماعی مانند رشوهخواری، حقگریزی، حقستیزی و ... است گاهی هم انحطاط فلسفی است بدین معنی که عقلانیت از جامعه رخت برمیبندد و تعصب کورکورانه جایگزین آن شود.
وی ادامه داد: اگر مردم اندیشهشان زاییده علت نباشد این جامعه عقلانی است اما اگر اندیشهها زاییده یک علت و دلیل باشد آنوقت جامعه منحط میشود. بسیاری از فلاسفه برای وجود خدا دلایلی میآورد اما عدهای با مثال میخواهند وجود خدا را رد کنند.
رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در ادامه به انحطاط عرفانی اشاره کرد و توضیح داد: حقیقت عرفان سلوک از کثرت به وحدت است و هرچه به لحاظ نگرش انسان کثرتش به وحدت تبدیل شود، عرفان نظری و به لحاظ قلبی تبدیل عرفان عملی است. گاهی در جامعه گرفتار کثرت هستیم و وحدت را به لحاظ اندیشه درنمییابیم که این انحطاط عرفانی است.
به گفته حجتالاسلام خسروپناه، انحطاط علمی نیز زمانی پدید میآید که علم مهندسی و طبیعی بیاعتبار شناخته میشود بهدلیل اینکه این علوم، علوم بنای آخور است و انسان را به آسمان هفتم نمیبرد.
وی با اشاره به تاثیرات غزالی و کتابش «تهافتالفلاسفه» گفت: متاسفانه هنوز بسیاری از علمای اهل سنت الفبای مباحث فلسفی را دنبال نمیکنند و به همین دلیل مباحث تکفیری در اندیشه ظهور یافته است.
خسروپناه ادامه داد: حکمت سهروردی نشان میدهد شیخ اشراق از روشهای عقلی، شهودی، نقلی و تجربی استفاده کرده است و آثار وی با وجود سن 38 سالهاش نشاندهنده اوج نبوغ آن است. وی بیهوده روشی را استفاده نکرده بلکه یک فرایند متدولوژی را طی کرده بدین معنی که با یک روششناختی عقلانی شروع به نفی شکاکیت مطلق میکند. سپس به سراغ معرفتهای حصولی و ابزار میرود و در نهایت با روش عقلی آنها را تبیین میکند.
وی با بیان اینکه انحطاط فلسفی وقتی رخ میدهد که روش عقلانی رخ بربندد، گفت: وقتی نگاه کثرت به وحدت فنا شد انحطاط عرفانی پدید میآید. سهروردی معتقد است متکلمی که تنها روش نقلی را دارد بخشی از راه رفته و فیلسوفی که روش عقلی را به کار میگیرد نیز بخشی از راه را طی کرده و به همه آن اعتماد نداشته است در حالی که ما به همه روشها نیاز داریم.
این استاد فلسفه با تاکید بر اینکه سهروردی با تالیف کتاب تنقیحات فی اصول الفقه کار مهمی کرده یادآور شد: این کتاب مبتنی بر حکمت اشراقی است البته متاسفانه بسیاری از آثار سهروردی تصحیح و چاپ نشده که در غیر اینصورت میتوانستیم ببینیم که چگونه سهروردی علم حضوری را برای حقیقت ابصال استفاده میکند.
خسروپناه در پایان گفت: این روشهای متنوع میتواند سیر تمدنی ما را تغییر دهد چرا که ما اگر تنها به یک روش بسنده کنیم به مشکل میخوریم و اینها هرکدام میتواند جلوی یکی از آسیبهای معرفتی، اجتماعی و اخلاقی را بگیرد. آنگونه که روششناسی سهروردی میتواند از انحطاط معرفتی و علمی جلوگیری کند. برای جلوگیری از انحطاط اخلاقی و اجتماعی هم مهمترین دستاورد حکمت اشراق نظریه عشق است که میگوید نورالنوار زیباترین نور است و عشق و جمال با هم آمیخته شده است.
سهرودی با کتاب اشراق پاسخی صریح به غزالی میدهد
غلامرضا اعوانی نیز در این مراسم سخنرانی خود را درباره «سهرودی و غزالی» آغاز کرد و گفت: تلاشم این است که دلایلی بیاورم که سهرودی چقدر تحت تاثیر غزالی بوده است یا خیر؟ طوسی در کتابش با ادلهای که میآورد در واقع جواب غزالی را میدهد اما اینکه سهروردی با فلسفهاش جواب مقتضی به غزالی داده و سبب تداوم فلسفه شده و در واقع این ابن رشد نبوده که باعث شده جریان فلسفه ادامه پیدا کند بلکه سهرودی بوده، موضوع دیگری است. سهرودی با کتاب اشراق در واقع پاسخی صریح به غزالی میدهد و باعث میشود که فلسفه به حیات خودش ادامه میدهد.
این استاد فلسفه ادامه داد: مراد غزالی از تکفیر فلاسفه رد فلسفه یونانی بوده و او با نوشتن کتابهایی مانند احیا علوم دین و مشکات الانوار مبادی یک فلسفه برمبنای تاسیس میکند. او مخالف فلسفه یونان بود، در تهافت الفلاسفه، فلاسفه را در ۱۷ مورد متبدل و در سه مسئله آنها را تکویر میکند. اکنون ما منابع بسیاری در دسترس داریم که این منابع در دسترس گذشتگان نبود و ما باید به داوری بنشینیم. اما داوری من از غزالی این است که او تکفیر کرده است. غزالی در کتابش فلاسفه را به دهریون، طبیعیون و الهیون تقسیم میکند و معتقد است که این سه گروه کافر است. وی همچنین دانشهایی که فلاسفه به آن پرداختند را تحریم کرده است.
وی افزود: سهرودی در آثارش به وجود قطب یا امام قائل است. حاصل این است که علوم بعثی را انکار کرده است اما نوع جدیدی از معرفت را که علم ذوقی مینامد وارد فلسفه میکند. اتفاقا ویلیام جیمز کتابش را بر مبنای غزالی نوشته و در کتابش چندین بار به غزالی اشاره میکند بنابراین غزالی علم تصوف و علم ذوقی را وارد فلسفه کرده و او باعث این شده است که عموم بحثی دچار انحطاط شود. اما سهرودی نظریه جدید معرفتشناسی را وارد معرفت اسلامی کرده است یعنی معتقد است علوم طولی است نه عرضی.
عضو هیات علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با بیان اینکه بر اساس این نظریه کاملترین حکیم کسی است که جامع بین حکمت ذوقی و حکمت فلسفی باشد و نازلترین حکیم حکمت بحثی است افرادی مانند ابن سینا و فارابی و ... حکیم بحثی هستند، گفت: او در واقع نظریهای درباره سیرحکمت ارائه کرده است. برخلاف آنچه که غزالی فلسفه را یونانی دانسته است، سهرودی میگوید که فلسفه یونانی نیست بلکه در ایران باستان بوده و او حکمت جاویدان را مطرح میکند. همچنین تصریح میکند که فلسفه را میتوان از طریق حکمت ذوقی آموخت.
اعوانی در ادامه با مقایسه مشکلات الانوار و حکمت الاشراق گفت: دستاورد دیگر سهروردی این است که عرفا را دارای حکمت ذوقی میداند و خود او بین این دو حکمت جمع بسته است. سهروردی برخلاف فلاسفه مشا قائل است که حکمای پیش از سقراط همه دانا بوده و برخلاف ارسطو که به نظر حقارت به آنها نگاه میکند و در جایی میگوید که مانند کودکانمان که تاریکی تیری رها کرده سهروردی برخلاف ارسطو آنها را سفیران الهی میداند. همچنین اساس حکمت غزالی بر اساس قاعده نور است اما حکمت اشراق بر اساس رمز و تمثیل است در حالی که رمز و تمثیل در حکمت بحثی جایی ندارد. در سهروردی و افلاطون هر چیزی ملکوتی دارد.
وی در ادامه با طرح این سوال که اما نسبت اینها با غزالی چیست، گفت: به نظر من در تمام اینها همه این مسائل وجود دارد اما فرق اینها فرق یک عالم با حکیم است. به هر حال این مسائلی که در فلسفه اشراق است در مشکات الانوار هم وجود دارد، مانند اولا تعریف نور به ظاهر فی نفسه و مُظهر فی نفسه دوم انواع نور یعنی نور عارضی، نور ذاتی و نورالانوار که در سهرودی وجود دارد در مشکات الانوار هم آنها را میبینیم.
اعوانی با بیان اینکه اگر سهروردی را با دکارت مقایسه کنیم هر دو قائلند که ماهیت جسم امتدادی دارد توضیح داد: یعنی هر جسمی تعیینی دارد. سهروردی مطرح میکند که جسم خودش قابل به تعیین نیست و آن را به عالم ملکوت نسبت میدهد. بحث دیگر مربوط به رمز تمثیل که هم در حکمت اشراق و مشکاه الانوار غزالی مطرح است.
وی در پایان گفت: سهروردی بعد از حمله غزالی بر فلسفه یک نظام فلسفی حاکم کرد و فلسفه را نجات داد اما اینکه چرا غزالی در ایران موفق نبوده است باید بگویم چون فردی مانند سهروردی بعد از او آمده و فلسفه اشراق را تاسیس کرده که فلسفه با آن توانست حیات خودش را ادامه دهد. فخر رازی و شهرستانی معترض سهروردی نشدند و فقط ایران به مشاییان میگرفتند.
نظر شما