کتاب «فرهنگِ رشدِ فرهنگی» نوشته امیررضا پوررضایی به بازار کتاب عرضه شد.
مخاطبها در این کتاب میتوانند در فصولی با عناوین چرا رشد فرهنگی لازم است؟ آینده فرهنگ اقوام و ملل ـ فرهنگ فردی و فرهنگ جهانی و فرهنگهای مضاف با مباحث این اثر آشنا شوند.
در پشت جلد کتاب میخوانیم: «هر رفتار و افکاری در انسانها با یک نرمافزارِ ذهنی پشتیبانی و هدایت میشود که آن نرمافزار ذهنی را فرهنگِ مضاعفِ مرتبط با موضوع مینامیم. رفتار و افکار حوزه ترافیک با فرهنگ ترافیک، رفتار و افکار حوزه آپارتماننشینی با فرهنگ آپارتماننشینی، رفتار و افکار حوزه خورد و خوراک با فرهنگ تغذیه و...
رشد فرهنگی بهعنوان یکی از رفتارهای پیچیده انسان نیز با فرهنگِ مضافِ مرتبط با خود، یعنی با فرهنگِ رشدِ فرهنگی، پشتیبانی میشود. هر آنچه که در حوزه رشد فرهنگی اتفاق میافتد یا اتفاق نمیافتد، ارتباط مستقیم دارد با فرهنگِ رشدِ فرهنگی. همه فرهنگهای مضاف از جنس عادت هستند و این تنها فرهنگِ رشدِ فرهنگی است که از جنس تغییر عادت است. یا به عبارت دیگر، فرهنگِ رشدِ فرهنگی، عادت به تغییر در صورتِ لزومِ عات است.
اگر عالیترین هدف در زندگی انسان را شادیِ واقعی بدانیم و اگر پذیرفته باشیم که عدم هماهنگی بین فرهنگ و جریان جاری زندگی، زندگی را تا حد فروپاشی کاملِ فکری میبرد و اثری از شادی در آن باقی نمیگذارد، اینجاست که ارزش و ضرورت رشد فرهنگی و به دنبال آن، مفهوم نویافتهای با عنوان «فرهنگِ رشدِ فرهنگی» آشکار میشود.»
در بخش دیگری از مقدمه کتاب نیز آمده است: «به همان اندازهای که فرهنگورزی در انسان پیدا شد، به همان نسبت انسان را فرهنگورزی شاد میکند. دیگر ارزشها و دستاوردهایی که میتواند انسان اقتصادگرا را شاد کند در این انسان فرهنگورز تأثیر چندانی ندارد. انسان ابزارساز زمانی که از یک تکه سنگ ابزاری میساخت، شاد میشد. اما زمانی که به مرحله انسان اقتصادگرا رسید دیگر او را صِرف ساختن ابزار یا شکارکردن شاد نمیکرد و این اندوختنِ سرمایه هرچه بیشتر بود که برایش باعث شادی میشد.
شاد بودن و شاد شدن در تمام اعصار و قرونی که میشناسیم عالیترین هدف بشر بوده است و ارزش آن هیچ تغییری نیافته اما عوامل شادکننده تغییر زیادی پیدا کردهاند و آنچه که انسان دورههای قبل را شاد میکرده، در نظر انسان دوره بعد سخیف است. به سخن دیگر با روی دادن توسعه و ورود انسان از دورهای به دوره دیگر، تمدنِ دوره گذشته به آثار تاریخی تبدیل میشود و اعتقادات آن دوره به خرافات.
در این مسیر عوامل شادکننده و حتی حیاتی برای بقای بشر دورههای قبل، برای بشر بعدی نه تنها از ارزش افتاده بلکه به ضد ارزش تبدیل شده است. شکار که برای انسان غارنشین حیاتی بوده برای دورههای بعد به تفریح تبدیل میشود و در مسیر خود رد حال حاضر به یک ضد ارزش تبدیل شده که از یک سو سازمانهای مردم نهاد با آن مبارزه میکنند از سوی دیگر دولتها و از همه مهمتر این که در نگاه جامعه ضدارزش قلمداد می شود.
امروز دیگر تعداد بسیار کمی از آدمها هستند که دوست دارند یک شکارچی ماهر و یا همسر یک شکارچی ماهر شوند و یا برای یک شکارچی جایگاه بالایی قایل باشند. این نمونهای از تبدیل ارزشهای بیبدیلِ پیشین به ضدارزش، و نمونه خوبی از رشد فرهنگی است.»
کتاب «فرهنگِ رشدِ فرهنگی» نوشته امیررضا پوررضایی با شمارگان 400 نسخه در 370 صفحه به بهای 25 هزار تومان توسط نشر قطره روانه بازار کتاب شده است.
نظر شما