گودرزی در نشست نقد کتاب «برکت» گفت: قصه برکت در واقع داستان یونس پیامبر در یک جامعه امروزی است که در اینجا نهنگ روستای میانرود است که در یک فضای امروزی اتفاق میافتد. همچنین داستان در عین واقعگرایانه تمثیلی است.
گودرزی گفت: اگر رمان برکت را از دیدگاه روایتشناسی نگاه کنیم اولین مسئله ژانر است و اینکه در چه گروهی قرار میگیرد که ژانر نه مثبت است و نه منفی بلکه واسطه خواننده و متن است و این رمان در ژانر تمثیلی و اسطورهای است. وجه واقعگرایانه آن ریزنگاری جامعه میان رود، روابط افراد و مشکلاتی که مردم دارند است که خواننده بخشی از آن را محسوس مییابد و در جایی که زندگی میکند مقداری از این مشکلات برای او هم وجود دارد. وجه تمثیلی و اسطورهای آن جامعه بدوی و در ناکجاآباد است که هزار کیلومتر با محل زندگی راوی فاصله دارد که یک روستای تمثیلی است. پس داستان در عین واقعگرایانه تمثیلی هم هست. یعنی قصه برکت در واقع داستان یونس پیامبر در یک جامعه امروزی است که در اینجا نهنگ روستای میانرود است که در یک فضای امروزی اتفاق میافتد.
وی افزود: بعضی اساطیرها و باورها را عینا تکرار میکنند اما هنر این است که اسطوره یا بحث دینی را از بافت خود خارج کرد و در یک بافت و موقعیت دیگر قرار داد که لذت متن بیشتری برای خواننده ایجاد میکند. در این رمان جامعه روابط و باورهای خاص خود را دارد، خواب در زندگی مردم اینجا نقش ساختاری دارد و به نوعی نمود واقعیت است و کارکرد و نقش پیامبرگونه راوی که یک ماه صبر میکند و ناملایمات را تحمل میکند و در پایان هم خود متحول می شود و هم باعث تحول میشود از ویژگیهای اساطیری این اثر است.
گودرزی بیان کرد: مهمترین تکنیک داستان طنز آن است که شاهد یک طنز زیر پوستی و موقعیتی عالی در داستان هستیم. از دیگر وجوه تمثیلی و اسطورهای رمان که برآمده از باورهاست و من آن را شگفت دینی میگویم و همچنین عکاس بودن راوی که به معنی ثبت کننده و بازتاب دهنده واقعیات است؛ خیلی معنا دارد.
این منتقد داستاننویس اضافه کرد: شگرد روایت یادداشت روزانه است و به صورت یک پیش رمان است که بعدها میتواند تبدیل به یک رمان خوب شود همچنین تکنیک تاخیر هم در جاهای مختلف در رمان دیده میشود که به اعتقاد من باعث میشود که مخاطب به دنبال اینکه بعد چی میشود، میرود و یک پرسش خیلی مهم که پرسش کلیدی این رمان است و به صورت موتیف و تکرار شونده در رمان میآید که اگر بر همین سوال اتکا شود، میتوان گفت رمان کار خود را به خوبی انجام داده است و آن هم این است که ایمان چطور به وجود میآید؟ متن هم آن را پاسخ نمیدهد و اتفاقا کار درستی هم میکند چون هر کدام از اعضای داستان برای آن یک پاسخ دارد و برای هر کدام یک طور به وجود میآید.
گودرزی بیان کرد: از دیگر عناصر، استفاده از دیوانه در روایت است که نگاه بهلولی و ملانصرالدینی در روایت دارد و گاهی حرف درست از زبان او گفته میشود که به خوبی پرداخته شده است. به طور کلی شخصیتپردازی رمان خوب است و شخصیتپردازی راوی بسیار عالی است. همچنین نحو و لحن خنثی راوی داستان هم عالی است و داستان از جهاتی ارزش مطالعات فرهنگی هم دارد.
یونس برکت مثل امام موسی صدر است
اسطیری دیگر کارشناس نشست گفت: کتاب برکت از زمان چاپ، انعکاس خوبی بین نویسندگان، فضای ادبی کشور از هر قشر، دستهبندی و گروهی داشته و همه به آن واکنش نشان دادهاند و عمدتا این کتاب را اثر جدی و درخور توجهی ارزیابی کردهاند. من تقریبا اکثر این اظهار نظرها را دیدهام و سعی کردهام از دریچهای وارد شوم که کمتر کسی به آن پرداخته و امیدوارم که موفق بوده باشم.
وی گفت: در این اثر میتوانیم یک سیر برای شخصیت یونس برکت که شخصیت اصلی و راوی اثر است، قائل شویم و یونس برکت که در ابتدای ماه رمضان وارد روستا شده با یونسی که در انتها از اثر خارج میشود فرق دارد و یک سیر و سلوک برای او اتفاق افتاده که تلقی من این است که این سیر خیلی آهسته و کند است و نویسنده تلاش و تمهید خاصی در نظر نگرفته است تا ما این سیر را در او ببینیم. در این اثر موارد زیادی از برخورد خوب یونس با حیوانات، قائل شدن شان برای آنها در حد خودشان و پرهیز دادن مردم از برخورد بد با حیوانات میبینید که این حائز اهمیت است و یک نوع ارتباط فرد با طبیعت و هستی است.
اسطیری در ادامه ضمن تشریح موارد دیگری از داستان مثل کمرنگ شدن مشکلات راوی با همسرش در سیر آهسته داستان گفت: رفتار یونس برکت مثل امام موسی صدر بر پایه تساهل و تصامح است و بارها در رمان از او یاد میشود و همچنین در داستان نویسنده یک دریچه برای برداشت اینکه یونس دارای کرامات معنوی هم هست، باز میگذارد. بریدن یونس از قشر متدینین رسمی و اینکه خود را صرفا نماینده شریعت معرفی نمیکند و فقط به مسائل شرعی نمیپردازد و نماینده اخلاق و مدارا هم هست، از نکات مهم و قابل توجه این داستان است.
کارشناس نشست افزود: رمان یک سری نقدهای اجتماعی دارد و مساله دروغگویی، جهل و دزدی، بدبینی را به عنوان معضلات این جامعه مطرح میکند و اوضاع مدیریت مبلغان مذهبی را به خوبی نقل میکند. نکته ساختاری که در اثر وجود دارد این است که رمان نقطه اوج ندارد و به طبع آن پلات و پیرنگ اثر خیلی انسجام خاصی ندارد که البته اساسا قصههای قرآن هم پلات منسجم ندارند. همچنین احساس میشود نویسنده در جستجوی اینکه بعد چه خواهد شد نیست، شخصیتها لحن ندارند، شکل روایت را نمیتوان تشخیص داد و چیزی بین یادداشت روزانه و من راوی است. با اینکه شرایط اولیه گفتگوها چالش است، در این اثر عموما گفتگوها کوتاه و بدون چالش است.
وی گفت: چیزی که در اثر خیلی پیداست این است که اثر بسیار خوشخوان است و ساده و روان بیان شده که شیوه یادداشت روزانه میتواند باعث این امر شده باشد. نهایتا اینکه بهترین شخصیت ساخته و پرداخته شده در اثر خود یونس برکت است و بنده به طور کلی از خواندن اثر لذت بسیاری بردم.
مخالفت دین دارهای برج عاج نشین
ابراهیم اکبری، نویسنده داستان هم ضمن تشکر از کارشناسان و شرکت کنندگان در نشست گفت: بازخوردی که طی این دو سال از این کتاب گرفتیم این بود که عدهای خیلی با این کتاب مخالف بودند و اثر را کوبیدند، عدهای رفتار متوسطی داشتند و عدهای هم برخورد محترمانهای داشتند که اگر بخواهیم ژانرشناسی کنیم، حزبالهیها یا دیندارهای برج عاج نشین که فکر میکنند دین در نزد آنهاست به شدت با این کتاب مخالف بودند و نقدهای تندی به آن وارد کردند. اما آدمها یا طلبههایی که تبلیغ رفته و با مردم تعامل دارند، رفتار محترمانهای داشتند و طیف سوم که قرائت غیر رسمی از مذهب دارند، رفتار کریمانهای با برکت داشتند. من از تمام کسانی که در مورد برکت حرف زدهاند، چه موافق و چه مخالف؛ از همگی تشکر میکنم.
انتهای این نشست با خوانش بخشی از کتاب توسط نویسنده همراه بود. جلسه با پرسش و پاسخ شرکتکنندهها به پایان رسید.
نظر شما