شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۰
افلاطون؛ واسازی یک افسانه فلسفی

مولف کتاب «افلاطون؛ واسازی یک افسانه فلسفی» کوشیده با مرور اصل متون افلاطون و قرار دادنشان در بستر متونی که همزمان با او یا متقدم بر او بوده‌اند، پایه‌ای برای داوری درباره اندیشه فلسفی‌ وی فراهم آورد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)‌ کتاب «افلاطون؛ واسازی یک افسانه فلسفی» نوشته شروین وکیلی به همت نشر ثالث منتشر شده است.

افلاطون بی‌تردید مهم‌ترین چهره فلسفی در جهان یونانی است. تنها کسی که شاید بتوان گفت جایگاهی نزدیک به او را اشغال کرده، شاگردش ارسطوست و نامی که پیش از این درخششی دارد، استادش سقراط است و این هر دو به واسطه حضور وی اهمیت و اعتبار یافته‌اند. افلاطون برای هر کسی که دغدغه فلسفه داشته باشد، شخصیتی جذاب و معماگونه است. حجم عظیم آثاری که به قلم وی باقی مانده است، با توجه به زمان دیرینه زندگی‌اش، شگفت و نامنتظره است. ترجمه‌های پیاپی و بازخوانی‌ها و تفسیرهای مجدد جملاتش، معناهایی چندان متنوع را به دست داده است که تنها تفسیرهای کتاب‌های مقدس با آن کوس برابری توانند نواخت.

در بخشی از مقدمه کتاب به نقل از نویسنده اثر می‌خوانیم: «نخستین متنی که من درباره افلاطون نوشتم، مقاله‌ای پانزده صفحه‌ای بود که در مهرماه سال 1378 در انجمن فلسفه‌ای که در دانشگاه تهران داشتیم، منتشر شد. قبل و بعد از آن افلاطون همچنان موضوع کنکاش و کنجکاوی بود، تا آن که طرح بازنویسی تاریخ خرد آغاز شد و بازخوانی و بانویسی مضمون منابع اصلی فلسفه در قلمرو میانی را آماج کرد. در این میان، رخدادی باعث شد اهمیت افلاطون و تاثیر زیانبار و ویرانگر ترجمه‌های نادقیق آثارش بیش از پیش برایم نمایان شود و ورود به اصل متون افلاطونی را در این نوشتار ضروری کند.

ماجرا از این قرار بود که در سال 1388 روزی برای سخنرانی به انجمن حکمت و فلسفه دعوت شده بودم و چون در آنجا درباره اخلاق طبیعی شده سخن گفتم، با مخالفت یکی از حاضران روبه‌رو شدم که گویا از پژوهشگران آن نهاد نیز بود و با زمینه‌ای دینی و اسلامی می‌کوشید ناممکن بودن یا ناروا بودن برداشت من از اخلاق طبیعت‌گرا را اعلام کند. وقتی تنور بحث میان ما گرم شد، دیدم که بارها و بارها به افلاطون ارجاع می‌دهد و وقتی برداشت خود از سخن افلاطون را گفتم، با این جمله پاسخم را داد که «گمان می‌کنم شما هیچ کتابی از افلاطون نخوانده‌اید.»

آن روز کوشیدم با فروتنی و طنزی سقراطی پاسخ دهم و از این سخن بگذرم. اما همچنان این خاطره در ذهنم باقی ماند که گویا به راستی افلاطونی که من خوانده بودم و آنچه آن مخاطب سخنرانی‌ام خوانده بود و بر مبنایش سخن می‌گفت، متفاوت بوده است. موضعی که وی داشت، تا جایی که من فهمیدم، بر ترجمه محمدحسن لطفی از افلاطون مبتنی برود. این ترجمه در زبان پارسی رساترین و شیواترین برگردان از متن افلاطون محسوب می‌شود، اما این ایراد را دارد که مرجعش ترجمه‌های آلمانی و انگلیسی از اصل یونانی افلاطون است. این شیوه از فهم افلاطون، چنان که در این کتاب نشان خواهم داد، آمیخته با اشتباه و آغشته با پیش‌داوری‌های فیلسوفان معاصر اروپایی است که دلیلی ندارد به زمینه اندیشه خردمندان ایرانی امروز نیز نشت کند.

واقعیت آن است که سویه‌ای از گزاره آن مخاطبِ سخنرانی درست و سویه‌ای دیگر نادرست بود. او در این مورد برخطا بود که نمی‌دانست متون مرجع مرود نظرش را خوانده‌ام و در این مورد راست می‌گفتم که افلاطونی را که «می‌خوانم»، آنی نیست که معمولاً خوانده می‌شود. به همین دلیل، گمان می‌کنم مهم‌ترین مشکلی که در بازسازی خرد ایرانی بر سر راه پویندگان این راه قرار دارد، همین سطحی خواندن و ترجمه‌مداری در برخورد با متون باستانی است؛ این ایرادی است که می‌تواند به اختلالی جدی منتهی شود. شبیه به آنچه که در آن نشست سخنرانی با آن مواجه شدم. یعنی خوانشِ ناهمسان و ناهمتراز از متنی یگانه و منسوب کردنِ دو برداشت به کلی متفاوت به اندیشمندی یکتا، در شرایطی که تفاوت راهبردها قالب‌های متفاوت تفسیر، ناگفته باقی بماند.

حقیقت آن است که نه یک افلاطون که افلاطون‌های بسیاری وجود دارند که در ترجمه‌ها و شرح‌های گوناگون گنجانده شده‌اند و هر یک مدعی انعکاس تمامیت باورهای این اندیشمندند. آنچه من دریافتم آن است که اگر به اصل متن یونانی بنگریم، خواهیم دید که تمام این ترجمه‌ها به شکلی غریب غیرانتقادی است و نمونه‌هایی بسیار از خطای مشهور مترجمان، یعنی پرتاب مفاهیم جدیدتر بر متنی باستانی را می‌توان در آن بازجست.»

به گمان نویسنده کتاب، خطای اصلی و پایه‌ای مترجمان و شارحان افلاطون، این است که از زمینه تاریخی و اجتماعی آتنِ قرن چهارم پ.م غفلت ورزیده و پیوندهای استوار و تعیین‌کننده این شهر با سیاست و فرهنگ دولت هخامنشی را نادیده انگاشته‌اند. ایراد دیگر البته آن است که تقریباً تمام این مترجمان با متون اوستایی، پارسی‌باستان، سانسکریت، آرامی و عبریِ نوشته شده در عصر هخامنشی بیگانه بوده‌اند و بنابراین بستر معناییِ تدوین رساله‌های افلاطون را درک نکرده و این اندیشمند را به خطا در زمینه متأخرترِ‌ مسیحی، فهم و تفسیر کرده‌اند.

وکیلی در این کتاب کوشیده ضمن پرهیز از این خطاها، با مرور اصل متون افلاطون و قرار دادنشان در بستر متونی که همزمان با او یا متقدم بر او بوده‌اند، پایه‌ای برای داوری درباره اندیشه فلسفی‌اش فراهم آورد.

کتاب «افلاطون؛ واسازی یک افسانه فلسفی» نوشته شروین وکیلی با شمارگان 770 نسخه در 774 صفحه به بهای 65 هزار تومان به همت نشر ثالث در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها