فصلنامه نقد «کتاب میراث» در شماره 9 و 10 حاوی نقدهای متنوعی است. در بخشی از «سخن سردبیر» با اظهار تاسف از توجه نکردن به میراث ایرانی خارج از کشور آمده است: «متاسفانه دانش و شناخت ما از میراث مکتوب ایرانی شبهقاره کم و ناچیز است.»
دریغ از نبود برنامه ملی برای میراث مکتوب
غلامیجلیسه در «سخن سردبیر» با اظهار تاسف از توجه نکردن به میراث ایرانی خارج از کشور مینویسد: «متاسفانه دانش و شناخت ما از میراث مکتوب ایرانی شبهقاره کم و ناچیز است. البته دلایل مختلفی میتوان برای آن برشمرد که شاید مهمترین عدم توجه ما به میراث مکتوب ایران در ورای مرزهای کنونی خاصه شبهقاره است. شک نیست که اگر از اهمیت میراث ایرانی غافل نبودیم توجهی دو چندان به آن صورت میگرفت و با برنامهریزی و سرمایهگذاری برای شناسایی، فهرستنویسی، اطلاعرسانی، دیجیتالسازی و... اقدام میکردیم اما صد افسوس که تا کنون حتی برنامه ملی و جدی برای میراث مکتوب موجود در داخل کشور نداشتهایم.» (ص 15)
در بخشی از نشست «میراث زبان فارسی در شبهقاره هند» با اشاره به نقش سکهها در رواج زبان فارسی در شبهقاره میخوانیم: «یکی از مواردی که زبان فارسی حضور دارد و اتفاقا برعکس این جریان است یعنی تولید آن عالیترین مقام سیاسی است و مصرفکننده پائینترین مقام در هر ده و روستایی، سکهها هستند، یعنی اگر خوشنویسی بهترین نوع خوشنویسی را ببیند، این را در روستاها نمیتواند پخش کند، اگر کتیبهای هم میخواهد بنویسد و زیباییهای آن را نشان بدهد، حتما بالای در یک مسجدجامعی، کاخی، منارهای، گنبدی و جایی که قاعدتا در روستاها یافت نمیشود، یعنی حتما باید یک حمایت مالی برای ساختن آن بنا و تبعاتش مثل کاشیکاری منبتکاری، خوشنویسی، گچکاری و... باشد. در واقع اقتصاد ادبیات فارسی، اقتصاد یک مقدار متمولتر و بالاتری است.» (ص30)
گودرز رشتیانی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران در «نقد و بررسی نسخههای خطی اسلامی در روسیه» آورده است: «کتاب نسخههای خطی اسلامی در روسیه هم در راستای این هدف تألیف و منتشر شده است. بررسی محتوایی نشان میدهد کتاب نتوانسته است تصویر روشنی از این میراث به خواننده ایرانی انتقال دهد و با وجود مزیتها و نقاط قوت، از نقاط ضعف ساختاری متعددی برخوردار است، که مهمترین آن نداشتن طرح کلی از پیش اندیشیده برای پرداختن به این موضوع است.» (ص49)
پرکردن خلاء اطلاعرسانی در حوزه تاریخ روزنامهنگاری ایران
«نقد و بررسی کتاب گنجینه اسناد بنیاد ایرانشناسی» به قلم دکتر علی ططری، مدیر مرکز پژوهش کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی است که در سطوری از آن آمده است: «گنجینه اسناد بنیاد ایرانشناسی» از حداقل ایرادات فنی برخوردار است، اما نبود فهرست اعلام یا نمایهها میتواند نقصانی مهم در کیفیت دسترسی خواننده به موضوع موردنظر باشد. برخی منتقدان بر این باورند که کتابهای ارائهدهنده اسناد همچون این گنجینه میبایست تحلیلی از اسناد منتشرشده در اختیار خواننده بگذارد، اما حقیقت آن است که این گروه از کتابها تنها برای نشر اسناد چاپ و پخش میشود تا اسناد بهآسانی در دسترس پژوهشگران قرار گیرد، بنابراین، تحلیل اسناد برعهده محقق است و گردآورندگان آثار اسنادی تعهدی بر تحلیل آن ندارند و نبود تحلیل در این دست کتابها نشانه ضعف نویسنده یا تدوینگر نیست و از سویی میتوان آن را نشانه قوت دانست چرا که پژوهشگران بدون پیشداوری به تحلیل و ارائه نظر میپردازند.» (ص74)
«نقدی بر کتاب روزنامه آذربایجان: نخستین روزنامه فکاهی و طنز در ایران» با انتقاد از تجملات بیهوده در این اثر آورده است: «وقتی از منظر بیرونی به این اثر نگریسته میشود درمییابیم که صرف هزینه سنگین بابت چاپ صفحات کتاب به صورت کاغذ گلاسه و جلد گالینگور با روح کتابخوانی و اطلاعرسانی همخوانی ندارد. اگر هدف از انتشار نشریات بازچاپی، پرکردن خلاء اطلاعرسانی و رفع کمبود منابع حوزه تاریخ روزنامهنگاری ایران است باید مطابق با درک واقعیتهای زمانه از تجملات بیفایده اجتناب ورزید. بهتر بود ناشر محترم به جای آنکه این اثر پرزرق و برق را به شکل چاپی روانه بازار کند آن را با هدف بهرهوری در قالب لوح فشرده آمادهسازی و در اختیار مخاطبان قرار میداد. بیشک آثاری از این دست در زمره منابع دست اول قرار میگیرد و قرار نیست در طاقچه عادت کنج خانهها جای گیرد.»(ص97)
بیرون کشیدن اطلاعاتی مفید نهفته در لابهلای سطور
احمدرضا رحیمیریسه در بخش تازههای میراث با توجه به کتاب «دست نوشتههایی ارزشمند از کتابخانه بزرگ جهان در حوزه علوم اسلامی تالیف حسن انصاری مینویسد: «این کتاب مجموعهای است از 93 مقاله و یادداشت ارزشمند نوشته استاد انصاری درباره دانشمندان ایرانی ـ اسلامی و آثار آنان. این مقالات پیش از این در صفحه «بررسیهای تاریخی» سایت کاتبان منتشر شده است و اکنون برای نخستینبار است که به صورت کاغذی منتشر میشود. رویکرد مؤلف در تألیف مقالات، بیشتر منبعشناختی و نسخهشناختی است و سعی شده تا با تحلیل متون کهن بخشی از تاریخ فکر دینی، کلامی، فلسفی تمدن اسلامی بازشناسایی شود.» (ص186)
در سطوری از معرفی نامههای یافته از فرصتشیرازی، ادیب عصر قاجار میخوانیم: «چندی پیش دکتر حمیدرضا قلیچخانی تصاویری از 18 نامه با دستخط و امضای فرصت شیرازی را در اختیار بنده گذاشت که تاکنون معرفی و منتشر نشدهاند. از لطف وی سپاسگزارم و فرصت را مغتنم شمرده، مدتی را صرف بازخوانی و بازنویسی نامهها کردم تا اگر نکات و اطلاعاتی مفید در لابهلای سطور آن نهفته است بیان شود. منشآت و مکاتیب که غالبا توسط افراد سرشناس نگارش یافتهاند در مطالعات تاریخی حائز اهمیت بوده و منابعی معتبر در شناسایی روابط اجتماعی، رسمالخط رایج و وقایع و رویدادها بهشمار میروند.» (ص228)
علی صادقزاده وایقان در نگاهی به آیین بزرگداشت حامیان نسخ خطی: چالشها و پیشنهادهایی برای رفع آنها آورده است: «برای جریان مطلوب اطلاعات در حوزه میراث مکتوب شش اقدام مهم و ضروری، بایسته است: 1) شناسایی و فراهمآوری، 2) حفاظت و مرمت، 3) سازماندهی، 4) اطلاعرسانی 5) تصحیح و 6) انتشار. بر این اساس، گام اول «شناسایی و فراهمآوری» زیربنائیترین و مهمترین، گام در حوزه میراث مکتوب و تحقق پنج مرحله یا گام بعدی است که متأسفانه در «آئین بزرگداشت حامیان نسخ خطی» بهایی به آن داده نشده است. اگر شناسایی و فراهمآوری نباشد و مجموعهها شکل نگیرد، روزی فرا میرسد که این جشنواره نیز تعطیل میشود.» (ص274)
فصلنامه «نقد کتاب میراث» به سردبیری مجید غلامیجلیسه در 275 صفحه و به بهای 10 هزار تومان از سوی انتشارات موسسه خانه کتاب منتشر شده است.
نظر شما