امین فرج پور-کارگردان، نویسنده و منتقد سینما، در یادداشتی، درباره کتاب «سرکلاس با کیارستمی» تالیف پال کرونین، نوشته است.
«سر کلاس با کیارستمی» شرح تصاویری است از حضورهای گاهبهگاه عباس کیارستمی در کارگاههای تولید فیلم کوتاه که در حاشیه اغلب فستیوالهای سینمایی در فاصله سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ برگزار شدهاند. کرونین در روایتی جذاب، گفتههای کیارستمی در این کارگاهها را در قالب تکگوییهای طولانی نقل کرده و از این طریق نقبی زده است به درونیات، جهانبینی، علایق، سلایق، باورها و اعتقادات کیارستمی بزرگ در زمینههای گوناگون. و این زمینههای گوناگون همان چیزی است که کتاب «سر کلاس با کیارستمی» را از حد و حدود نرمال یک کتاب سینمایی تمییز کرده؛ و آن را به سطحی بالاتر و والاتر ارتقا میدهد.
در واقع «سر کلاس با کیارستمی» کلاس سینمایی نیست؛ آموزش کارگردانی یا فیلمنامهنویسی نیست؛ تحلیل آثار فیلمساز نیست؛ حتی خودتحلیلی نابغهوار هم نیست. میتواند تمام این موارد را نیز شامل شود، در عین اینکه هیچکدام از آنها نیست. میشود در نگاهی سریع و گذرا درباره «سر کلاس با کیارستمی» گفت که این کتاب تصویرسازی هنرمندانه باورها و نگاه و نگرش یک هنرمند بزرگ به دنیاست.
همان نگاه و نگرشی که درنهایت یکی را به جایگاه عباس کیارستمی بودن میرساند. پال کرونین در کتابش برای کسانی که در پی کیارستمی شدن هستند، دستورالعملی روشن و مشخص برای تبدیل کردن رویاهایشان به واقعیت میدهد. او نشان میدهد کیارستمی برای کیارستمی شدن با چه عینکی به دنیا نگاه میکرد.
وقتی درباره قدرت و عظمت کتابی در این حد حرف میزنیم، طبیعی است باید اهمیت آن را از دید ناظر کاربلد و اهل درد نیز روایت کنیم. پال کرونین شاید در این راستا باشد که نقلقولی از مایک لی کارگردان پرآوازه دنیای سینما را بر پیشانی کتابش نگاشته است: این کتاب بیشک خشت بنای ادبیات سینمایی خواهد شد. حقیقت نیز جز این نیست. کتاب کرونین دقیقاً مثل خود عباس کیارستمی به خوبی آگاه است که ما همان اندازه از یکدیگر میآموزیم که از آموزگار. به این دلیل هم است که نه در کارگاههای کیارستمی و نه در این کتاب از خطابه خبری نیست. در واقع روند جاری بر این کتاب همانگونه که خود پال کرونین عنوان کرده، رسیدن به تاثیری است که مارلنه دیتریش در تجربه همنشینی با اورسون ولز آن را یافته و چنین خلاصه کرده بود: وقتی با او حرف میزنم، خود را چون نهالی آبیاری شده میبینم؛ و این عین اعجاز است. کرونین هم ظاهراً در «سر کلاس با کیارستمی» به دنبال چنین تجربهای بوده تا خواننده اثرش در پایان مطالعه کتاب خود را چون نهالی آبیاری شده ببیند؛ و این اتفاق نیز البته میافتد. در همنشینی با کلمات و تجارب اعجابانگیز کیارستمی بزرگ مگر میشود به چنین اعجازی نرسید؟
نقلی کردیم از مایک لی- که «سر کلاس با کیارستمی» را تا حد نهایت ستوده بود. بگذارید جملاتی دیگر نیز از این کارگردان شهیر بخوانیم: نمیتوان لحظه خلاقیت را بر روی پرده نشان داد. میتوانی فرابخوانیش، بدان تلمیح کنی و سلسله تصاویر بهدستآمده را توجیه کنی، اما نفس خلاقیت گریزپاست و من به ضرس قاطع میگویم که به صحنه درآوردنی نیست. مایک لی اما در ادامه عنوان داشته که کتاب «سر کلاس با کیارستمی» تلاشها و جرقههای پشت لحظات خلاق کیارستمی در مقام فیلمساز، عکاس و شاعر را منتقل میکند؛ و این ارزشمندترین کاری است که هر کتاب و هر آموزگاری باید در پی آن باشد. انتقال جرقههای خلاقیت یعنی آموختن کیارستمی شدن؛ و این ارزشمندترین تلاشی است که در این حوزه میتوان به انجام رساند.
نظر شما