لیدی شیل، همسر وزیر مختار انگلیس در اوایل سلطنت ناصرالدینشاه بود که به همراه همسر خود به ایران آمد و خاطرات خود را از این سفر به رشته تحریر درآورد. وی در این کتاب گزارش جالبی از اوضاع و احوال شهرهای ایران و بهویژه تبریز ارائه میدهد.
حاصل اقامت سه ساله لیدی شیل در ایران کتاب خاطراتی است که اطلاعات بسیاری از مناسبات سیاسی، اوضاع اجتماعی و فرهنگی ایران در روزگار قاجار ارائه میدهد. در این گزارش نگاهی به خاطرات این بانوی انگلیسی از شهر زیبای تبریز خواهیم داشت.
تبریز؛ شهر کهن ایرانی
لیدی شیل در توصیف تبریز در سفرنامه خود مینویسد: «تبریز، شهر بسیار کهنی به نظر میرسد، هانوی که در سال 1730 از این شهر عبور کرده، ادعا نموده که تبریز در زمانهای پیشین یکی از بهترین شهرهای مشرق زمین بوده است. حدود شهرها تا میلها گسترده است و وجود تپهها و تودههایی از آثار ویران شده که به صورت مزبله درآمدهاند، نشانگر بقایای گذشته آن است و به نظر میرسد آثار همان شهری باشد که مارک آنتونی در بازگشت از ایران، از کنارش عبور کرده است.
سه قرن قبل، تبریز دارای 500 هزار نفر جمعیت بوده که به علت جنگها، هجوم اقوام مختلف و زلزله، به مقدار قابل توجهی از نفوس آن کاسته شده است. و در همین قرن گذشته اقلا دو سه بار به علت زلزله از هم پاشیده شد. تبریز کنونی با اینکه از قدر و قیمت گذشتهاش خیلی کاسته شده ولی هنوز یکی از بهترین شهرهای ایران، چه از نظر جمعیت و چه از نظر ثروت به حساب میآید. این شهر در انتهای دشت بزرگی قرار گرفته است که در قسمت شمال، از تپههای بلندی محصور شده و در جنوب، در فاصله چند مایلی آن دریاچه شاهی وجود دارد. تعداد جمعیت تبریز در حدود یکصد هزار نفر تخمین زده میشود که عده زیادی از آنها در خارج از حصار شهر زندگی میکنند. اطراف شهر از باغهای وسیع میوه احاطه شده که در آنها، تقریبا تمام انواع میوههای جنوبی به دست میآید.
تبریز از نظر تجارتی رونق بسزایی دارد و تقریبا مرکز مبادلات تجار بین عثمانی، روسیه و شهرهای مرکزی ایران به حساب میآید. به طوریکه شنیدهام، اهمیت آن بیشتر بدین جهت است که سالانه در حدود یک ملیون پوند استرلینگ کالا به آن وارد و سپس به شهرهای مرکزی ایران، خراسان، سواحل بحر خزر، ترکمن صحرا و خیوه حمل میگردد. این کالاها بیشتر از محصولان نساجی و البسه بافت منچستر میباشد، یونانیها عمدهترین تجار این شهر هستند و اغلب آنان از حمایت روسیه برخوردارند.»
ماجرای ارگ تبریز و زنان تبهکار قجری!
این سفرنامهنویس روایت جالبی درباره ارگ تبریز دارد: «جالبترین ساختمانی که در تبریز دیدم، یک عمارت آجری به ارتفاع تقریبا هفتاد فوت بود، که به نام «ارگ» معروفیت داشت و معلوم بود که در گذشتههای خیلی دور بنا شده است. مورد استفاده فعلی این بنا، آن است که زنهای تبهکار را از بالای آن به زمین میافکنند.
با اینکه کسی انتظار دیدن آثاری از خلفای بغداد را در شمال ایران ندارد ولی ما در روز ششم فوریه به هنگام ترک تبریز، خرابههای مسجدی را دیدیم که به دستور «زبیده» ساخته شده و در زمانهای سابق مسجد زیبایی با کاشیکاریهای زینتی بوده است و از آثار دوره هارونالرشید میباشد.
تبریز، با اینکه در 38 درجه عرض جغرافیایی قرار گرفته ولی به علت ارتفاع آن در زمستانها سرمای کشندهای دارد که برودت آن گاهی به 15 درجه زیر صفر میرسد. ولی در عوض تابستانهای تبریز ملایم و مطبوع است. علاوه بر این، در زمستان بادهای شدیدی مستمرا از سمت شمال میوزد که باعث افزایش برودت هوا و مانع خروج مردم از منازل میشود و عدهای از رهگذران بینوا را که مامنی نیافتهاند، خشک میکند. هوای تبریز، علیرغم وجود وبا، که گاهی همراه با طاعون در شهر شیوع مییابد و تلفات وحشتناکی به بار میآورد، سالم است.
به هنگام شیوع و با موقعیت جالبی برای زنهای طبقه اعیان تبریز به وجود میآید و آنها به جای اینکه از وقوع وبا در شهر یا شایعه همهگیری آن بترسند، برعکس، با کمال خوشحالی، از آن استقبال مینمایند، زیرا وجود این مرض در زندگی زنان تبریزی تنوعی ایجاد کرده و برای آنان، آزادی از قید اسارت در منزل را فراهم میآورد.»
آذربایجان؛ سرآمد ایالات ایران
شیل مینویسد: «تعجبآور است که در یکی از شهرهای مهم ایران حتی یک کلمه فارسی هم شنیده نشود. در تبریز تنها زبانی که در خیابان و بازار به گوش میرسد، ترکی است، که به نظر من زبان خشن و ناهنجاری است. ترکی، به صورت زبان محلی آذربایجان، به قدری در این ایالت اشاعه دارد که جز در شهرهای مهم و آن هم در بین جماعت سطح بالا، اصولا قادر به فهمیدن زبان فارسی نیست. مناطق مرکزی و جنوبی ایران پر از عشایری است که به زبان ترکی صحبت میکنند. در ایالات ساحلی دریای خزر مثل گیلان و مازندران یک نوع زبان فارسی به صورت لهجه محلی رایج است.
آذربایجان که تبریز حاکم نشین آن است یکی از ایالات پرارزش ایران میباشد که از طرف شمال به روسیه و از سمت مغرب با کشور عثمانی همسایه است. آذربایجان از نظر آب و هوا، حاصلخیزی خاک، تعداد جمعیت و همچنین از نظر قدرت نظام، رشادت نیروی کار مردم بر سایر ایالات ایران برتری دارد. وجود کوهستانهای مرتفع در این منطقه، تابستانهاباعث لطافت میشود و در نتیجه، عده کثیری از ایلات برای سکونت ییلاقی و چرای دامها به آن کوچ میکنند.
محصولات زراعی آذربایجان بیشتر به صورت دیم به عمل میآیند ولی با این حال، محصول غله آن به قدری زیاد است که مقداری از آن را سالانه به گرجستان صادر میکنند. آذربایجان از نظر معادن نیز غنی است و در منطقه «قره داغ» معادن نامحدودی از مس و آهن وجود دارد که در بعضی از نقاط، درجه خلوص سنگ آهن به قدری زیاد است که گویی از جنس آهن بنا شده ولی عجیب این است که با وجود فراوانی معادن مس، تا چندی پیش مس مورد نیاز ایران از کشور عثمانی تامین میشد.
علاوه بر تبریز، آذربایجان شهرهای مهم دیگری نیز مانند ارومیه، خوی، اردبیل و مراغه وجود دارند، که شهرهای اخیرالذکر را هلاکوخان پایتخت خود قرار داد و در آنجا رصدخانه مشهوری نیز بنا نمود. مردم این شهرها نیز ترک هستند و به نظر میرسد که مانند سایرین از اولاد سلجوقیان و مهاجمین مغول باشند.»
نظر شما