سعید یعقوبیان-نوازنده، منتقد و پژوهشگر موسیقی، در یادداشتی، درباره دو کتاب «چرخ بیآیین» و «باد خزان» تالیف فرهود صفرزاده نوشته است.
متأسفانه اهل موسیقی ایران میانه چندان خوبی با مطالعه و کتابخوانی ندارند. این دو کتاب هم نه تنها کتابهایی مصوّر و اغراقآمیز نیستند بلکه به شیوه دانشنامهای و هر کدام با ارجاع به بیش از یکصد و پنجاه منبع و مأخذ نوشته شدهاند. پس پرسش اینجاست که چرا از این کتابها استقبال خوبی صورت گرفته است؟
نویسنده این کتابها؛ فرهود صفرزاده، پیشتر چهار کتاب دیگر نوشته و منتشر کرده است. سه کتابِ «هنرستان موسیقی تبریز»، «موسیقی ایران» و «موسیقار تبریز درباره غلامحسین بیگجهخانی» درباره تاریخ موسیقی ایران هستند و یک کتاب دیگر یعنی کتاب سهتار که توسط موسسه فرهنگی هنری ماهور انتشار یافت هم به نوعی در بخش نوازندگان، سازندگان و پیشینه سهتار با تاریخ موسیقی مرتبط است. این نویسنده جاهای خالی و کمبودها در منابع نوشتاری تاریخ موسیقی ایران را میشناسد. او در چهار کتاب قبلی نیز شیوههای عملی کار و نحوه ارتباط با خواننده را آزموده است. میداند که درباره چه چیز و چگونه بنویسد، تا هم کتابی قابل استناد به منابع تاریخ موسیقی اضافه کند و هم خواننده را با خود همراه کند. در دو کتاب اخیر نیز با همین شیوه و شگرد کار کرده است. از سوی دیگر انتشار همزمان این دو کتاب نیز راهکار و ترفند دیگری بود که شاید با همفکری ناشر صورت گرفته باشد. به یقین نشر هریک از این کتابها بهصورت جداگانه نمیتوانست تأثیری را داشته باشد که در انتشار همزمانشان بود. اکنون با تثبیت نام مجموعه زمرد، نامی که نشر «فنجان» برای مجموعه سرگذشت موسیقیدانان پیشرو و تأثیرگذار گذشته ایران برگزیده است، نویسنده و ناشر میتوانند کتابهای دیگر را بهصورت منفرد نیز ارائه کنند.
به نظر میرسد؛ صفرزاده توانسته است تا حد زیادی توجه اهل موسیقی و دیگران را به این دو کتاب جلب کند. ابتدا درباره دیگران یا غیراهل موسیقی صحبت میکنیم و بعد درباره اهل موسیقی. نحوه روایت زندگی عارف و درویش که هر دو از ستونهای غیرقابل انکار موسیقی معاصر ایران به شمار میروند و شکل و فرم داستانی و در عین حال با ذکر منبع و مأخذِ نویسنده، سبب شده است تا خوانندههای عادی نیز طالب این کتابها باشند. همانطور که دیدن فیلم مستند، مختص اهل سینما و خواص نیست و هر فیلم مستند خوبی میتواند نظر بیننده عادی را هم جلب کند.
از سوی دیگر، اهل موسیقی نیز روی خوش به این دو کتاب نشان دادهاند. برخی از آنها که اهل مطالعه هستند خوب میدانند که این دو کتاب چه مطالب نو و جدیدی را به تاریخ موسیقیمان افزودهاند و در واقع، موجب روشنگری شدهاند. شنیدهام که چند تن از نویسندگان شاخص و برجسته موسیقی در تماس با ناشر با بیان این موضوع، نسبت به تداوم انتشار این مجموعه ابراز خوشبینی و خرسندی کردهاند. برخی دیگر از اهل موسیقی نیز که زیاد به دنبال مطالعه نیستند، با علم به مستند و قابلاعتماد بودن این کتابها خواستهاند تا دستکم در کتابخانهشان یک جلد از آنها را داشته باشند.
ناشر این دو کتاب تلاش موفقی در انتشار کتابهایی خوشدست و پاکیزه داشته است. اندازه و قطع مناسب کتاب، استفاده از کاغذ بالکی سوئدی، جلد سلفون مات و صحافی تمیز، حروفچینی چشمنواز و دقیق با نرمافزار زرنگار، نمونهخوانی و صفحهآرایی ریزبینانه، همچنین حساسیت در سطربندی مطالب، نظارت بر چاپ، طراحی جذاب و ساده جلد (از هنرمند خوشذوقی مانند حسن کریمزاده) و ویرایش دقیق و ریزبینانه از ویراستار مجرّبی چون محمد افتخاری، عواملی هستند که باعث موفقیت ناشر جوان این دو کتاب شده است.
نکته مهم و جالب اینجاست که ناشر در چاپ دوم کتابها، از حکواصلاح چند مورد اشکال چاپی ناچیز در حد ویرگول و جدانویسی نیز غفلت نکرده است. احساس مسئولیت نشر فنجان و صرف هزینه لیتوگرافی برای اصلاح چند اِشکال جزئی که شاید هر خوانندهای متوجه آنها نشود، میتواند الگویی مناسب و خوب برای ناشران کهنهکاری باشد که کتابهای پر از اِشکال و ایرادشان را به چاپ چند دهم رساندهاند.
این دو کتاب از بخشهای مختلفی تشکیل شدهاند که بخش سرگذشت و سرنوشت، مهمترین بخش در هر دو کتاب است وگاهنامه، کتابنامه (مآخذ) و نامنامه (نمایه) نیز در هر دو کتاب دیده میشود. پیشگفتار مختصر و مفیدی هم برای کتابها نوشته شده است. کتاب چرخ بیآیین، بخش فرازها و فرودها (گزینگویههای عارف قزوینی) و کتاب باد خزان، بخشهای نوشتهها، سندها و سرودهها (درباره درویشخان) را دارد. اما به نظر میرسد مهمترین بخش در هر دو کتاب بعد از بخش اصلی کتاب (سرگذشت و سرنوشت)، بخش گاهنامه است. واضح است که تلاش زیادی از سوی نویسنده برای نوشتن این بخش و از سوی ناشر برای صفحهآرایی آن صورت گرفته است. این بخشها مقایسه تطبیقی بین زندگی شخصی و هنری دو موسیقیدان مورد نظر و وقایع و اتفاقات سیاسی و اجتماعی ایران در آن زمان هستند. خواننده با مطالعه گاهنامه که نشر فنجان آن را طرحوارهای پژوهشی دانسته است، میتواند استنباطها و قضاوتهای شخصیاش درباره عارف قزوینی یا درویشخان را محک بزند و در عالم واقع، بیازماید.
و پایان سخن اینکه گویا قرار است این مجموعه با همت فرهود صفرزاده و سرمایهگذاری نشر فنجان ادامه یابد و باید منتظر کتابهایی به همین شیوه و سبک و سیاق درباره ابوالحسن صبا، علینقی وزیری، مهدیقلی هدایت، فراهانیها و دیگر موسیقیدانان ایران باشیم. امیدوارم بخش دولتی با خرید و ارسال کتابهای این مجموعه به کتابخانههای عمومی و تخصصی، همچنین اهل موسیقی و هنر و خوانندگان حرفهای کتاب با خرید و معرفی آنها به دیگر علاقهمندان، نقش بایسته و شایستهای در ادامه انتشار آنها داشته باشند.
نظر شما