کتاب «آسیبشناسی عرفان و تصوف» تالیف احمدحسین شریفی از سوی مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی (ص) به بازار نشر عرضه شد.
«معناشناسی عرفان»، «واژهشناسی تصوف و وجه تسمیه آن»، «سرچشمه تصوف و عرفان اسلامی»، «منشا انحرافات در تصوف»، «مقامات و حالات عرفانی»، «شطحیات»، «تکدیگری»، «فقهگرایی و فقهگریزی صوفیان»، «دینشناسی عرفانی»، «کثرتگرایی سلوکی در تصوف» و «معیار حقانیت مکاشفات عرفانی» درسهای کتاب را شامل میشوند.
در بخشی از درس نخست کتاب میخوانیم: «رویکرد بشر عصر جدید به معنویت و عرفان فرصت مغتنمی را در اختیار گذارده است تا به عرضه عرفان و معنویت راستین اسلامی بپردازیم. در این راستا، تراث علمی و عملی صوفیان و عارفان حقیقی میتواند بسیار راهگشا باشد. اسلام جایگاه والایی به عرفان و معنویت بخشیده است و عارفان مسلمان مباحث بسیار دقیق و عمیقی را مطرح کردهاند. در واقع تراث عرفانی اسلام، کمنظیر و بلکه بینظیر است. عرفا از نظر علمی خدمات بسیاری به معارف اسلامی داشتهاند. در عین حال، ضعفهای بسیاری نیز در میان اندیشهها و اعمال تعدادی از مدعیان عرفان وجود داشته است. این مسائل ایجاب میکند که بهصورت دقیق و نقادانه به بررسی این تراث علمی و معنوی بپردازیم. در آثار علمی عرفا، بهویژه تا قرن یازدهم هجری، واژه «عرفان» کمتر از واژه «تصوف» بهکار رفته است. عموم عارفان از واژه تصوف و صوفی استفاده کردهاند؛ هرچند ابنسینا در نمط «اشارات»، بهطور کامل از واژه عرفان و عارف استفاده کرده و هرگز واژه تصوف را بهکار نگرفته است.»
نویسنده کتاب در صفحه 27 کتاب درباره تفاوت عرفان و تصوف از نگاه شهید مطهری آورده است: «عرفان به جنبه علمی و فرهنگی عارفان گفته میشود و تصوف به بعد اجتماعی آنان که دارای آداب و رسوم خاصیاند و با همان آداب و رسوم از سایر گروههای اسلامی تفکیک میشوند. اهل عرفان هرگاه با عنوان فرهنگی یاد شوند با عنوان عرفا و هرگاه با عنوان اجتماعیشان یاد شوند، غالبا با عنوان متصوفه یاد میشوند.»
همچنین در صفحه 40 کتاب درباره «خاستگاه تصوف و عرفان اسلامی» آمده است: «مطالعات مستشرقان درباره تصوف اسلامی از قرن نوزدهم میلادی آغاز شده است. ظاهرا نخستین کتاب درباره تصوف را یکی از مستشرقان آلمانی به نام تالچ در سال 1821 میلادی نوشته است. برخی معتقدند نگاه اولیه مستشرقان به ادبیات فارسی بود و از خلال آن، توجهشان به تصوف جلب شد. به همین دلیل، نخستین بحثها درباره تصوف اسلامی در خلال کتابهایی پیدا میشود که درباره ادبیات فارسی نگارش شده است.»
در ادامه مباحث در صفحه 50 به موضوع «انحرافات در تصوف و عرفان» اشاره شده است: «جریان تصوف و عرفان نتوانست خود را از تاثیر نحلهها و آیینهای بیرونی مصون نگه دارد و همچون بسیاری از آیینها و اندیشههای دیگر، از مکاتب و نحلههای بیگانه تاثیر پذیرفته است. این تاثیرپذیری در حوزه عرفان و تصوف، به دلایلی از جمله لغزندگی این مباحث و عدم توجه جدی برخی از صوفیان به مباحث علمی و نظری، آسیبهای سخت و سنگینی بر پیکره تصوف و عرفان اسلامی وارد کرد. کار به جایی رسید که به تدریج نحلهها و فرقههایی در تصوف پدید آمدند که هیچ سنخیتی با اندیشههای اخلاقی و عرفانی اسلام نداشتند و به شدت مورد طرد و انکار دانشمنددان اصیل اسلامی قرار گرفت. بهطور کلی میتوان دو منشأ و مبدأ برای انحرافات صوفیان جستوجو کرد: 1- منشأ درونی: کجفهمی و برداشت نادرست از اسلام؛ 2- منشأ بیرونی: برخی از آیینهای عرفانی و اخلاقی غیراسلامی.»
نویسنده در تشریح این مبحث، از «فیثاغوریان» و «کلبیان»، بهعنوان دو مورد از مهمترین مکاتب و آیینهای بیرونی و غیراسلامی که بر جریان اصیل تصوف و عرفان اسلامی تاثیرگذار بودند و موجب انحراف علمی و عملی آن شدند، نام برده است.
«اهمیت فقه در عرفان اسلامی» موضوعی است که در صفحه 120 کتاب به آن پرداخته شده که درباره آن میخوانیم: «یکی از مسائل مهم در تصوف و عرفان اسلامی، مسئله جایگاه فقه اسلامی از دیدگاه عرفا و صوفیان است. مسئله فقه و موازین دینی رفتار از دیدگاه اسلام، از مسائل بسیار مهم و از ارکان بنیادین معنویت اسلامی است... عرفان بدون فقه، همچون عرفان بدون عمل است؛ مانند کسی که میخواهد در بیابانی تاریک و ظلمانی به سوی هدفی حرکت کند. در حالیکه هرچند هدف را دقیقا میداند، برای رسیدن به آن هدف، نه راهنمایی دارد و نه چراغی. فقه و دستورالعملهای فقهی، همچون راهنما و چراغ راهی برای دستیابی به هدف معنویت اسلامی هستند.»
نخستین چاپ کتاب «آسیبشناسی عرفان و تصوف» در 191 صفحه با شمارگان 300 نسخه به بهای 10 هزار و 500 تومان از سوی مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی (ص) به بازار نشر عرضه شده است.
نظر شما