مجید اخگر، مترجم کتاب «ایدئولوژی، اخلاق، سیاست» نوشته پل ریکور معتقد است، ریکور برخلاف ساختارگرایان که تنها مساله درون متنی دارند بین متن و روایت حرکت میکند و به نظر میآید که این موضوع کمتر در اندیشههای پل ریکور مورد توجه قرار گرفته است.
این مترجم درباره علت این موضوع توضیح داد: ریکور به هرحال جزء متفکران نبوده که علاقه اول مولفهها و مترجمان ایرانی باشد چرا که فضای فکری در ایران بیشتر به سوی توجه و علاقه به سوی متفکرانی است که چهرههای رادیکالتری دارند و تفکر جذابتر و هیجانانگیزتری را ارایه میکنند.
وی افزود: این در حالی است که ریکور متعلق به سنت هرمنوتیکی است که شکلی از عقلانیت و اعتدال در آن مشاهده میشود و این مولفهای است که در اندیشه کمتر متفکری میتوان سراغ گرفت. افرادی مانند هابرماس، چارلز تیلور و ریکور کسانی هستند که کماکان برای برقراری گفتوگو بین سنتهای مختلف تلاش میکنند.
اخگر در توضیح بیشتر این مطلب افزود: به طور مثال این متفکران روی برقراری گفتوگو میان جناحهای چپ و راست تلاش کردند و به دنبال این هستند که گفتگوی عقلانی بین سنتهای فکری مختلف برقرار کنند. طبیعی است که این موضوع جذابیت را در مقابل چهرههایی رادیکالتر و با تفکر چپ کمتر میکند.
وی در بخش دیگری از سخنانش درباره جایگاه پل ریکور در میان جریان اندیشه معاصر در کشورهای غربی گفت: ریکور زمانی جزء سه متفکر برجسته دنیا بود. زمانی که از هرمنوتیک سخن گفته میشود بیشتر نام گادامر به میان میآید چرا که او خالصتر در این حوزه گفتوگو کرده اما ریکور وارد مکالمه با جریانها و چهرهها میشود و در حوزه سیاست و علم با دانشمندان علوم دقیقه به گفتوگو مینشیند.
همچنین او درباره سیاست و جایگاهش سخن میگوید بنابراین اگر چه ریکور جایگاه خاصی دارد اما جایگاهش بینابینی است بدین معنی که کسی که در سنت تفکر انتقادی قرار میگیرد ریکور را بیش از حد سنتگرا میداند. بنابراین ریکور جایگاه بینابینی داشته و مانند گادامر نیست که جایگاه مشخصی در سنت هرمنوتیکی داشته باشد.
این مترجم آثار فلسفی در پاسخ به این پرسش که کدام ابعاد از اندیشه پل ریکور کمتر مورد توجه قرار گرفته است، گفت: بیشتر آرایی که درباره پل ریکور مطرح شده و مورد بررسی قرار گرفته است به نیمه اول حیات فکریاش در دهه 70 برمیگردد آنچه که ما ایرانیان از ریکور فهمیدهایم این است که او متفکر متن است و مسالهاش هرمنوتیک و فهم متن است. در حالی که پل ریکور بعد از دهه 70 زندگیاش به صورت گستردهتری به متن نگریست و عقل علمی، سیاست و اجتماع را به عنوان متنهای دیگر فهمید و تحلیل کرد. کتاب «زمان و روایت» او که دهه 80 منتشر شد نشان میدهد که ریکور با متنهای مختلف سروکار دارد.
به گفته اخگر، او برخلاف ساختارگرایان که تنها مساله درون متنی دارند بین متن و روایت حرکت میکند و به نظر میآید که این موضوع کمتر در اندیشههای پل ریکور مورد توجه قرار گرفته است. در حوزه سیاست اگر بخواهیم با رویکرد ریکور نگاه کنیم به مفاهیمی چون ایدئولوژی و اتوپیا که در این کتاب هم از آن سخن گفته شده برمیخوریم. این مفاهیم بنیادهای فلسفی دارند و محدود به علوم سیاسی نیست و امکان برقرار کردن وجه مشترک بین مفاهیم را دارند. این در حالی است که مارکسیستها بیشتر ایدئولوژی را فهم کردند اما در این میان ریکور سعی میکند ایدئولوژی و اتوپیا را در کل بزرگتری ببیند و آنها محصولات هسته اسطورهای شاعرانه یک جامعه هستند و برای جوامع کارکرد دارند.
اخگر در بخش دیگری از سخنانش در پاسخ به این پرسش که اندیشه پل ریکور به وضعیت کنونی جامعه ما چه کمکی میکند، گفت: البته در شرایط کنونی متون ترجمه نشده زیادی وجود دارند که با فراغ بال میتوان روی آنها کار کرد و وارد حوزههای مختلف شد اما به صورت کلی از اینکه به صورت مستقیم و تکتک بین رابطه یک پدیده و متن با کاربرد و فایده آن بپردازیم پرهیز کنیم و اجازه بدهیم که هر تفکری با فاصله تاثیر خودش را روی جامعه بگذارد.
وی در همین باره توضیح داد: به غیر از عقلانیت هرمنوتیکی ریکور و تلاش او برای فهم متن، نظرات او امکان گفتوگو بین پدیدههای مختلف را فراهم میکند و در واقع فلسفه ریکور اندیشه بازی است که گفتوگو میکند و مانند برخی از فلسفهها پیر نیست.
اخگر همچنین گفت: کتاب «ایدئولوژی، اخلاق، سیاست» بخش سوم از مجموعه مقالات پل ریکور با عنوان «متن تا کنش» است این بخش به کنش اجتماعی به مثابه متن مینگرد. همچنین در این کتاب مقالات دیگری درباره ایدئولوژی علم، ایدئولوژی اتوپیا، مناقشه فکری بین گادامر و هابرماس و تحلیل پل ریکور نسبت به این اندیشهها آورده شده است. هستهای که مقالات این کتاب را به هم پیوند میدهد مفهوم مخیله اجتماعی است که از جمله محصولات ایدئولوژی علم و مذهب است که حیات تخیلی اجتماع در گرو آن است.
این مترجم در پایان افزود: همچنین در این کتاب مقالهای با عنوان «درباره تاویل» آورده شده که آرا و اندیشههای ریکور را تا دهه 60 شرح میدهد. همچنین مقاله دیگری از ریچارد کرنی با عنوان «میان ایدئولوژی و اتوپیا» در کتاب آمده که به حوزههای فکری ریکور پرداخته و در آن درباره مخیله اجتماعی سخن گفته شده است. این مقاله میتواند تصویر روشن و جامعی از اندیشههای پل ریکور در این حوزه به مخاطب ارایه دهد.
نظر شما