ابن هشام قرنهاست که بهعنوان یکی از مشهورترین صاحبان سیره در عالم اسلام شناخته میشود. وی از عالمان مورد وثوق نزد اهل سنت بوده است که بیشتر رجالشناسان سنی مذهب او را ستودهاند. «سیره النبویه»، «القصائد الحمیریه» و «التیجان فی ملوک حمیر» از آثار اوست.
عمده شهرت ابن هشام، به سبب تالیف کتاب «سیرهالنبویه» است تا جایی که ابن خلکان در شرح حال وی مینویسد: «ابن هشام همان کسی است که سیره رسولالله را از مغازی واقدی و سیره ابن اسحاق جمعآوری نموده و آنها را تهذیب و تلخیص کرده است و این همان سیرهای است که در دسترس مردم قرار دارد و به سیره ابن هشام معروف است.»
روایتهای تاریخی از حضرت آدم تا پایان زندگی پیامبر اسلام (ص)
کتاب «السیرهالنبویه» معروف به سیره ابن هشام؛ مشتمل بر اخبار تاریخی پیرامون سیره پیامبر (ص) است. در میان کتابهایی که در زمینه سیره حضرت محمد(ص) نگاشته شده، سیره ابن هشام یکی از مهمترین منابع و مراجع تاریخی مسلمانان به شمار میرود و از اعتبار و شهرت زیادی میان عالمان برخوردار است.
سیره ابن اسحاق مشتمل بر روایتهای تاریخی از زمان حضرت آدم تا پایان زندگی پیامبر اسلام است؛ وی اخبار و حوادث دوران مکه و مدینه و احوال پیامبر(ص) و بخشی از ماجراهای مربوط به عصر جاهلی را که در کتابها و مجموعههای پراکنده گوناگون یافته بود در سیره خود جمعآوری کرده و به منصور خلیفه عباسی تقدیم کرد.
در حقیقت متن تهیه شده توسط ابن اسحاق بهطور کامل به دست ما نرسیده و تنها تهذیب آن توسط عبدالملک بن هشام در دسترس ما قرار دارد. وی آنگونه که در مقدمه آورده، مطالبی را که بی ارتباط با پیامبر (ص) دیده و نیز برخی اشعار و آنچه را که شنیع میدانسته حذف کرده است. درباره اینکه ابن هشام مطالب عمدهای را حذف کرده یا نه، اختلاف نظر وجود دارد.
تهذیب ابن هشام از همان آغاز مورد استفاده بوده است. یعقوبی از همین روایت استفاده کرده است. کتاب «الروض الانف» از عبدالرحمان السهیلی شرحی است مبسوط به سیره ابن هشام که به چاپ رسیده است.
ابن هشام از سیره ابن اسحاق حذف و به آن اضافه کرد و آن را مورد نقد و مقایسه با روایات متعارض قرار داد که حاصل آن کتابی است که امروزه به سیره ابن هشام شهرت دارد. وی در ابتدای همین کتاب آورده است: «ما به خواست خدا این کتاب را با ذکر زندگانی اسماعیل بن ابراهیم که جدّ رسولالله (ص) از طرف پدرانش بوده است، شروع میکنیم و زندگی پدران رسولاللّه (ص) را تا حضرت اسماعیل با ذکر حوادث مربوط به هر کدام توضیح میدهیم و برای رعایت اختصار نامی از دیگر فرزندان اسماعیل را نیاوردهایم.
در این میان بعضی از مطالبی را که ابن اسحاق ذکر کرده است؛ ولی در آنها ذکری از رسول اکرم صلّیاللّه علیه و آله به میان نیامده و یا در قرآن اشارهای بدان نشده است و یا ربطی به موضوع این کتاب ندارد، برای مختصر کردن کتاب آنها را حذف میکنیم. همچنین بعضی از اشعار را که وی نقل کرده و به وسیله هیچ یک از استادان شعر شناخته نشده و یا اخباری را ذکر کرده که سخن گفتن درباره آنها زشت است! و یا بعضی از مردم آن را نمیپسندند! و یا بکایی به صحت آنها اقرار نکرده است را حذف میکنیم.»
ترجمههای فارسی سیره ابن هشام
تا کنون از سیره ابن هشام سه ترجمه به زبان فارسی تالیف شده است: در قرن هفتم، رفیعالدین اسحاق بن محمد همدانی، قاضی ابرقو، سیره ابن هشام را با نام «سیرت رسولالله» ترجمه و انشا کرده است، که اصغر مهدوی با مقدمه مفصلی آن را تصحیح و منتشر کرده است که سبکی قدیمی داشته و نوعی تقریر به نظر میرسد که دارای حذف و اضافات بسیاری است.
فاضل رسولی محلاتی نیز در دهه 40 شمسی، ترجمهای از آن ارائه داده است که به نظر میرسد در این اثر بیشتر اشعار ترجمه نشده است. این کتاب از سوی انتشارات کتابفروشی اسلامیه در سال 1348 به چاپ رسیده است.
مسعود انصاری نیز سیره ابن هشام را در سه جلد با نام «سیرت محمد رسولالله» تالیف کرده که اثر وی در سال 1392 از سوی انتشارات مولی در تهران منتشر شده است. در این ترجمه تصحیح مصطفی السقا، ابراهیم الأبیاری و عبدالحفیظ شلبی مبنا قرار گرفته و برای تکمیل آن از کتاب الروض الانف هم استفاده شده است. مقدمه ابن هشام عینا ترجمه شده که مقدمهای بسیار قدیمی است. بنا بر ادعای مترجم، متن ترجمه کامل است تا جایی که هیچ بیتی، مورد غفلت واقع نشده است.
تفاوتهای سیره ابن هشام و مغازی واقدی
امروزه از دیدگاه سیرهپژوهان درفن سیره، دو کتاب در درجه اول شهرت قرار دارند: اول سیره ابن هشام و دوم مغازی محمدبن عمر واقدی، متوفای 207 و کتابهای دیگر مثل طبقات محمدبن سعد و انساب الاشراف، تاریخ یعقوبی و تاریخ محمدبن جریر طبری به این درجه از اعتبار و شهرت نیستند. یک تفاوت میان سیره ابن هشام و مغازی واقدی این است که در سیره ابن هشام، با وسعت بیشتری از زندگانی پیامبر(ص) سخن گفته شده است. به این معنا که زندگانی آن حضرت را از عصر اجدادشان مورد نظر قرار داده و تا هنگام وفات و حتی حوادث سقیفه، ادامه میدهد و هیچ یک از دو عصر قبل و بعد از هجرت را از نظر دور نمیدارد. در صورتی که واقدی، تنها زندگانی پیامبر (ص) را در عصر بعد از هجرت، آن هم با تکیه بر غزوات و جنگهای ایشان، مورد بحث تفصیلی قرار میدهد و از دوره قبل از هجرت چیزی نمیگوید.
فرق دیگر این دو کتاب، تفصیل وقایع در یکی و اجمال و اختصار نسبی آنها در در دیگری است. واقدی همیشه حوادث را با تفصیل و گستردگی بیشتری نقل میکند و ریزهکاریها را بهتر مینماید. او جوانب مختلف وقایع را بازتر طرح میکند و روایاتی میآورد که وضوح بیشتری دارند و از مجهولات بیشتری پرده برمیدارند. واقدی خیلی از اوقات تنها به تفصیل وقایع بسنده نمیکند، بلکه بسیاری از حقایق مهم تاریخی را نقل میکند که نه تنها ابن هشام نیست، بلکه در آثار دیگر مورخان بزرگ هم دیده نمیشود. به عنوان نمونه واقدی درباره جنگ احد مینویسد: «قریشیان روز پنجشنبه، پنجم شوال، ده روز بعد از خروج مکه و درست در راس ماه سی و دوم از هجرت پیامبر -ص- به ذوالحلیفه رسیدند.»
از این نمونهها در کتاب واقدی بسیار وجود دارد. این دقت در نقل تاریخ و تبیین دقیق شرایط کارگزاران و فرماندهان جنگی یا ویژگیهای مدیریت شخص پیامبر (ص) و صدها اطلاع جالب و دقیق تاریخی دیگر، مثل چگونگی زراعت، آداب غذا خوردن، دفن اموات، تنظیم کاروانها و غیره نکات جالبی هستند که در کتاب واقدی به کثرت دیده میشود؛ در حالیکه ابن هشام از اینگونه اطلاعات دقیق و تفصیلات تاریخی بهره بسیار کمتری دارد.
نظر شما