به مناسبت 21 دیماه، سالروز درگذشت ابن خلکان
مورخی که غربیان اثر او را معروفترین کتاب شرححال دانستهاند
شمسالدین احمد ابن خلکان برمکی اربلی مصری شافعی کتابی در سرگذشت دانشمندان ایران و اسلام وفیات العیان و انبا ابنا الزمان نگاشته و آن را در قاهره در 654 آغاز و در همانجا در سال 627 به پایان برده است. او در این اثر از زندگی 846 دانشمند و سراینده یاد میشود. به مناسبت سالروز درگذشت این مورخ و ادیب نگاهی کوتاه بر اثر ارزشمد او «وفیات الاعیان» خواهیم داشت.
ابن خلکان تنظیم کتاب را به سال 645/1256 در قاهره آغاز کرد، ولی وقتی به سال 659/1260 بهعنوان یحیی بن خالد بن برمک رسید، مجبور شد که به علت انتقال به دمشق در رکاب سلطان، کار خود را متوقف میسازد؛ و تنها پس از بازگشت خود به قاهره بود که توانست در کار خود تجدید نظر کرده، آن را به سال 627/1274 به پایان برساند.
این کتاب که توسط مؤلف آن با تواضع علمی به عنوان علمی «مختصری در تاریخ» مورد نظر بوده، در حقیقت معدنی از آگاهی است، بهویژه در مواردی که از معاصران خویش سخن میگوید و نیز آنچه درباره رجال دورههای پیشین مینویسد، بیشتر از مآخذی نقل قول میکند که یا گم گشته یا هنوز به چاپ نرسیده است. دست خط برجای مانده او پر از اصطلاحات و یادداشتهای مؤلف، در حواشی آن است.
این مطلب و شهرت زیاد کتاب، اختلافات موجود در شماره ترجمهها و عناوین و نظم کتاب را در نسخههای خطی و چاپی تبیین میکند. بسیاری از صاحب نظران وفیات و مؤلف آن را ستودهاند و به قول یکی از محققان «هرچند ابن خلکان جز این کتاب چیزی تالیف نکرده، اما همین کتاب به تنهایی مساوی صدها کتاب است، زیرا گنجینه علم و ادب و تاریخ و لغت است» و هرچند زبده تالیفات علمای گذشته را بر آنچه خود از معاصرانش میشنیده و یا میشناخته افزوده است، اما تحقیق و دقت و حتی وسواس زیادی در منقولات خود از دیگران و نیز در نوشتههای شخص خود به کار برده است.
یک نمونه از التزام او به یافتن تاریخ دقیق تولد و به ویژه وفات هر صاحب ترجمه، همان است که ابن خلکان در باب ابوالوفا، محمدبن محمدن یحیی بن اسمعیل بوجانی حاسب و منجم بزرگ نقل کرده است. او مینویسد: «تاریخ ولادت او را به همین صورت یعنی 328 ه.ق. را در الفهرست ابن الندیم ابوالفرج یافتم، ولی او تاریخ وفات را ننوشته بود. پس این ترجمه را نوشتم و تاریخ ولادت آن را ذکر کردم و برای تاریخ وفات جایی خالی نهادم تا زمانی که به آن دست یابم.»
این کتاب چندین ذیل دارد، یکی از آنها فوات الوفیات است که احمد ابن شاک الکتبی نوشته است. همینطور چند ترجمه فارسی در دست است که یکی از آنها به خامه یوسف بن عثمان است و آن را به سال 895 انجام داده و دیگری از آن ابن اویس لطیفی، مشهور به قاضیزاده است که آن را برای سلطان سلیم عثمانی به فارسی برگردانده است. برخی دیگر نیز کتاب ابن اثیر و شیوه کار او را بر ابن خلکان رجحان نهادهاند. از آن جمله تاجالدین عبدالباقی مخزومی مکی است. وی بر کتاب ابن خلکان ذیلی نوشته و حدود سی ترجمه بر آن افزوده است.
دیدگاه اندیشمندان غربی درباره «وفیات الاعیان»
غیر از مورخان و دانشمندان اسلامی نیز که بیشتر دقت و وسواس علمی ابن خلکان و اهمیت کتاب او را ستودهاند، مورخان و صاحبنظران غربی نیز دقت و جامعیت ابن خلکان و کتاب او را در مقایسه با بسیاری از کتب تاریخی اسلامی و مؤلفان آنها متذکر شدهاند. رزنتال، فوک، بروکلمان، دوسلان و طوماس پاتریک و دیگران همه در باب اهمیت کتاب ومؤلف آن هم داستاناند.
جان آلفرد های وود، مدرس زبان عربی در مدرسه مطالعات شرقی دانشگاه دورهام انگلیس، آن را مجموعهای درخشان دانسته و تریتون، استاد ممتاز عربی مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن، گفته است که «وفیات الاعیان،در تطور این نوع ادبی در متون عربی و اسلامی جایگاه اصلی و اول را دارد.»
ژان سواژه فرانسوی آن را «معروفترین کتاب شرح حال» خوانده «که با وسواس تهیه شده و خوب به رشته تحریر در آمده است.» پیترز آن را یکی از «دو زندگی نامه عظیم تمدن اسلامی» دانسته؛ گوستاوفن گرونبام آن را «مجموعهای تحسین برانگیز » شمرده؛ دانلپ آن را «بسیار مفید و بیهمتا» خوانده؛ هامیلتون گیب این کتاب را به «دقت نظر و متانت اسلوب» ستوده؛ و بالاخره رینولد نیکلسون گفته است که در این عقیده با سر ویلیام جونز همآواز است که،«در میان همه آثار این نوع ،تردیدی نداریم که وفیات الاعیان را «قطع نظر از تفاوت در مقیاس و دامنه ،از جهات متعدد با کتاب معظم و مشهورف زندگینامه جانسون اثر باسول در ادبیات انگلیسی قابل مقایسه دانسته بود.»
نظر شما