کتاب «سواد صوفی؛ جستاری در تأویلات صوفیه» به قلم داود اسپرهم، از سوی انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی منتشر شده است. این کتاب نشان میدهد که چگونه صوفیه به دستاویز تأویل، از متون و منابع دینی برای بیان باورهای خود سود جسته است.
در بخشی از پیشگفتار کتاب به قلم نویسنده آمده است: «ترکیب «سواد اعظم» و «سواد الوجه» که در متون صوفیه مکررا نقل شده، از اصطلاحات خاص و کارواژههای پرتأویل اهل سلوک و معرفت است. این هر دو اصطلاح، در اصل مستند به دو روایت از پیامبر اسلام است. «سواد الوجه» و «سواد اعظم» علاوه بر متون عرفانی، در کتب متعدد کلامی، منابع اخباری و اخلاقی نیز مورد توجه واقع شده است. هر یک از این گروهها؛ یعنی اهل خبر، کلام، اخلاق و عرفان، بنابر جهتگیریهای تعلیمی، فکری و توصیههای عملی و آدابی خود، از آن دو «سواد» تفسیر و تبیین متفاوتی نمودهاند. در این میان، رویکرد خاص عارفان، معنا و مفهوم گستردهای به کلام پیامبر اکرم (ص) بخشیده و زمینه غور و توجه بیشتری را فراهم کرده است. آنچه روشن است این است که اصل سخن، از مقصود و غرض نخستین خود که در مورد و موضع تاریخی و خاص صادر شده، بسیار دور شده و در اثر ظرفیت زبانی و معنایی، به دایرهای از تأویلات متکثر درافتاده تا معنای خاص و موضعی این سخن (حدیث) به معنایی عام، ماندگار و غیر تاریخی بدل گردد.»
«سواد در فرهنگنامهها»، «سواد اعظم در منابع روایی»، «سواد اعظم و امامان شیعه»، «سواد اعظم و امام محمدباقر (ع)»، «نگاهی به گستره معنایی اجماع»، «جمعبندی دیدگاه اهل سنت و جماعت درباره اجماع» و «نگاهی به نظر مفسران شیعه» مهمترین محورهای مباحث فصل نخست کتاب را شامل میشوند.
در این فصل و در صفحه 16 در ذیل سرفصل «جمعبندی دیدگاه اهل سنت و جماعت درباره اجماع» اشاره شده که صاحب کتاب «انوارالهدایة» اجماع و اختلاف آن در بین فریقین را چنین جمعبندی کرده است. وی میگوید: «اجماع در نزد عامه و اهل سنت هم از حیث اصطلاح و هم از حیث مناط، مخالف با اجماع عندالخاصه ست؛ اما اصطلاحا مخالف است؛ زیرا اهل سنت، اجماع را به چند شکل تعریف کردهاند. 1- غزالی: اجماع، اتفاق امت محمد (ص) بر امری از امور دینی است. 2- فخر رازی: اجماع، اتفاق اهلالحل و العقد من امه محمد (ص) علی امر من الامور. 3- حاجبی: اجماع، اجتماع المجتهدین من هذه الامة فی عصر علی امر. اما صاحب «تبیان» دو تعریف دیگر نیز اضافه کرده است: 4- عدهای فرمودهاند: «اجماع؛ هو اجماع اهل الحرمین (مکه و مدینه) و مصرین (کوفه و بصره)» 5- مالک: اجماع، اتفاق اهل المدینة فقط. اما اجماع در نزد خاصه (شیعه) به قرار زیر است: اما عندالخاصه از حیث تعریف میفرمایند: اجماع عبارت است از قول جماعتی که از آن قول رضایت معصوم کشف شود.»
نویسنده کتاب در فصل دوم به بررسی نظرات اهالی ادب و عرفان از جمله ابوطالب مکی، عینالقضات همدانی، فریدالدین عطار، شمس تبریزی، جلالالدین محمد مولوی، مصلح الدین سعدی شیرازی، امیرخسرو دهلوی، شیخ محمود شبستری، شاه نعمتالله ولی، شیخ صفیالدین اردبیلی، محتشم کاشانی و ملاهادی سبزواری درباره «سواد اعظم» و «سواد الوجه» پرداخته است.
فصل سوم نیز به «جمعبندی و نقد تأویلات عرفا از سواد اعظم و سواد وجه» اختصاص دارد. در صفحه 134 از این فصل کتاب درباره «وجه عبودیت بنده، بشریت، ظلمت خودی» میخوانیم: «شیخ محمد لاهیجی از مهمترین شارحان «گلشن راز» معتقد بود که روسیاهی یا «سوادالوجه» ظلمت و نیستی یا همان وجه بشریت / وجه امکانیت است. دلیل وی این است که انفکاک شیء از نفسش محال است و هستی ممکن عبارت است از ظهور وجود واجب بهصورت او و تنها آن وجه است که باقی است؛ یعنی «ما عندکم ینفد و ما عندالله باق».»
نخستین چاپ کتاب «سواد صوفی؛ جستاری در تأویلات صوفیه» در 181 صفحه با شمارگان 500 نسخه به بهای 10 هزار تومان از سوی مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی راهی بازار نشر شده است.
نظر شما